« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

94/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

بر دلیل اول مرحوم شیخ اشکال شده است:

«التعبير بالمتنجّس- كما مرّ سابقا- أمر حدث في كلمات المتأخّرين من فقهائنا. و أمّا في لسان الأخبار و القدماء من أصحابنا فقد عبّر عن كلّ من النجس و المتنجّس بالقذر أو النجس كما في خبر أبي بصير: «إن كانت يده قذرة» ، و في خبر عمّار: سألته عن البارية يبلّ قصبها بماء قذر، إلى غير ذلك من الأخبار، فإذا سلّم كون الرجس بمعنى القذر و النجس الفقهي في قبال الطاهر و النظيف فلا محالة يشمل المتنجّس أيضا و يترتّب عليه أحكامه»[1]

هم چنین بر بحث تخصیص اکثر که در کلمات شیخ مطرح شده است اشکال شده است:

«إنّما يلزم تخصيص الأكثر فيما إذا فرض إخراج كلّ فرد فرد باستثناء مستقلّ فتحقّق إخراجات متعدّدة، و أمّا إذا فرض إخراج الجميع بعنوان‌ واحد كعنوان ما لا يتوقّف على الطهارة مثلا فلا نسلّم لزوم ذلك و لا قبحه.

و نظير ذلك باب التقييد أيضا، فلو قال المولى: أعتق رقبة، ثم قال: أعتق رقبة مؤمنة و فرض إحراز وحدة الحكم و كون الكافرة أزيد من المؤمنة فليس هذا التقييد عند العرف مستهجنا بعد وقوع التقييد بعبارة واحدة و إلقاء واحد، و المتعارف في التقنينات جعل الحكم الكلي على عنوان عامّ بما أنّه مقتض للحكم ثم التخصيص بعنوان يكون كالمانع عن تأثيره و إن فرض كون أفراده أزيد، و نظير ذلك في المطلق و المقيّد أيضا.» [2]

توضیح:

    1. فرق بین نجس و متنجس در کلمات متأخرین مطرح شده است.

    2. در لغت رجس به معنای قذر است. [3] و در روایات به متنجسات اطلاق قذر شده است.

    3. [پس رجس بر متنجس اطلاق شده است]

    4. اگر هم رجس به معنای قذر باشد در مقابل نظیف است و اگر به معنای نجس فقهی باشد در مقابل طاهر است و لامحاله بر متنجس صدق می کند.

ما می گوییم:

    1. طریحی در مجمع البحرین درباره رجس می نویسد:

«قوله: إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ [5/ 90] قيل الرجس بالكسر القذر، و قيل العقاب و الغضب كما نقله الفراء في قوله تعالى: كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ قال بعض الأفاضل: الرجس و إن كان في اللغة بمعنى القذر و هو أعم من النجاسة، إلا أن الشيخ قال في التهذيب: إن الرجس هو النجس بلا خلاف. و ظاهره أنه لا خلاف بين علمائنا في أنه في الآية بمعنى النجس.» [4]

ظاهر عبارت ایشان آن است که در آیه رجس به معنای نجس است و لذا باز جای این سوال است که آیا در صدر اسلام نجس به معنای اعم بوده است و یا فقط بر اعیان نجسه صدق کرده است.

    2. همین مطلب را لسان العرب هم آورده است و اضافه کرده است «الرجس فی القرآن، العذاب» و در عین حال رجس را به حرام، فعل قبیح، عذاب، لعنت و کفر معنی کرده است. [5]

    3. خلیل هم در العین رجس را «کل شیء یستقذر» معنی کرده است و می نویسد: «و رجس الشيطان وسوسته و همزه.» [6]

    4. با توجه به آنچه آوردیم و از خلیل نقل کردیم، رجس در اینجا به معنای وسوسه شیطان است. در این صورت معنای آیه چنین می شود: «خمر و قمار وسوسه شیطان هستند و از وسوسه شیطان اجتناب کنید» در این صورت اصلاً آیه ناظر به بحث نجس و متنجس نیست.

توجه شود که کلام خلیل در مقام تفسیر نیست (چنانکه لسان العرب ظاهراً چنین است) بلکه در مقام نقل معنای لغت است. و لاأقل آنکه این کلام، استناد به آیه را با مشکل مواجه می کند.

    5. مؤید این معنی آن است که اگر رجس را به معنای وسوسه دانستیم، آیه به صورت روان معنی می شود ولی اگر رجس به معنای نجاست فقهی باشد باید در «میسر» قائل به تکلفات عدیده شویم چراکه مسلماً میسر نجس نیست و لذا باید بگوییم آن را مجازاً و ادعاءً نجس دانسته اند.

یعنی شارع به صورت مجازی گفته است «میسر» نجس است تا اثر آن یعنی اجتناب را برای آن حمل کند واین نوع تنزیل و ادعا اگرچه ممکن است ولی به هر حال مجاز است. أضف الی ذلک که این نوع ادعا را امام موهون نیز می دانند:

«مع أنّ في تنزيل عبادة الأوثان- التي هي كفر باللّه العظيم- منزلة القذارة، أو تنزيل نفسها منزلتها- أي منزله القذارة الصورية في وجوب الاجتناب- ما لا يخفى من الوهن، فإنّه من تنزيل العظيم، منزلة الحقير في مورد يقتضي التعظيم»[7]

 


[1] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌2، ص: 66.
[2] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌2، ص: 66.
[3] . الصحاح، ج2 ص933 / قاموس المحیط، ج2 ص219.
[4] . مجمع البحرين، ج‌4، ص: 74.
[5] . لسان العرب، ج5 ص147 .
[6] . كتاب العين، ج‌6، ص: 53.
[7] . المكاسب المحرمة (للإمام الخميني)؛ ج‌1، ص: 50.
logo