94/01/29
بسم الله الرحمن الرحیم
تا کنون گفتیم:
1. دخان هر شیء متنجس، پاک است چراکه استحاله شده است.
2. دخان دهن، حاوی اجزائی است که استحاله نشده و لذا اگر تجمیع شوند، نجس می باشند.
3. بسیاری از فقها، استصباح دهن متنجس را به شرط آنکه تحت السماء باشد جایز دانسته اند.
ادله وجوب استصباح تحت السماء:
• 1. شهرت فتوایی:
حضرت امام این شهرت را رد کرده اند و آن را جبران کننده سند روایت مبسوط نمی دانند:
«هذا مع أنّها رواية مرسلة غير مجبورة، لعدم ثبوت الشهرة في المسألة عند قدماء أصحابنا، فضلا عن ثبوت الشهرة بالعمل بها.
بل لو ثبتت الشهرة و احتمل استنادهم إليها، تصير معلّلة لا يجوز الاتكال عليها، لاحتمال أن يكون نظرهم إلى جمع الروايات بتقييد المطلقات بها، سيّما و هو جمع عقلائي معروف لو لا التنبّه بما قدّمناه.
كما أنّه لو ثبتت و لم يحتمل استنادهم إليها، كانت حجة بلا إشكال في مثل تلك المسألة التي وردت فيها روايات مطلقة في مقام البيان، و ترك الأصحاب العمل بإطلاقها، فلا يجوز مع ذلك العمل بالإطلاق، و ترك الشهرة في المسألة المخالفة للقواعد.
إلّا أن يقال باحتمال أن يكون مستندهم في الحكم: قاعدة عدم جواز الانتفاع بالنجاسات، و لم يعملوا بتلك الروايات، للخدشة في إطلاقها، و هو كما ترى.» [1]
توضیح:
1. اولاً: این روایت را بزرگان حدیث در کتاب های روایی نقل نکرده اند چه رسد به اینکه به آن عمل کرده باشند.
2. اگر هم شهرت در میان آنها ثابت شود، و بگوییم به این روایت استناد کرده اند باز هم نمی تواند شهرت جبران کننده ضعف سند باشد چراکه:
3. شاید آنها این روایت را مقید مطلقات قرار داده اند (که این جمع عقلایی است).
4. البته اگر شهرت ثابت شود و نتوانیم بگوییم فتوای فقها به خاطر روایت مبسوط بوده است، باید به شهرت عمل کنیم چراکه مطلقات در منظر فقها بوده و با این حال به آن عمل نکرده اند.
5. البته ممکن است مستند فقها قاعده ای است ( که ما آن را قبول نداریم) یعنی قاعده عدم جواز انتفاع از نجس الا ما خرج و طبیعتاً به خاطر وجود مرسله، مطلقات را ترک کرده باشند.
ما می گوییم:
1. اگر مراد امام از این بحث آن است که شهرت فتوایی را به عنوان جابر ضعف سند مطرح کنند، در این صورت استناد فقها، ضعف سند را جبران می کند، و اگر ما به علت کثرت مطلقا بگوییم که مرسله را مقید قرار نمی دهیم، ضرری به صحت سند نمی زند. ولی اگر مراد آن است که شهرت فتوایی را به عنوان دلیل مستقل مطرح کنند در این صورت می توان سخن ایشان را پذیرفت به این بیان که احتمال استناد شهرت به روایت مبسوط، شهرت را به شهرت محتل المدرکیه تبدیل می کند.