« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

93/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم



بحث: عصیر عنبی

درباره معنای لغوی عصیر و معنای اصطلاحی آن گفته شده است:

«العصير- بحسب اللغة- عصارة الشي‌ء المستخرجة منه بسبب عصره.

و في الروايات أطلق على الماء المستخرج من العنب العصير، و على ما يستخرج من الزبيب النقيع، و على ما يستخرج من التمر النبيذ. و يشبه أن يكون فعيل هنا بمعنى المفعول، و المعصور حقيقة نفس العنب كما أنّ المنقوع نفس الزبيب و المنبوذ نفس التمر، فأطلق الألفاظ الثلاثة على مائها بنحو من العناية. و من هذا القبيل أيضا قوله- تعالى- نقلا عن صاحب يوسف في السجن: إنِّي أَراني أَعْصرُ خَمْراً. ‌

و في كلمات الفقهاء يطلق على الثلاثة: العصير. فيقال: العصير العنبي و العصير الزبيبي و العصير التمري. و البحث في الحلية و الحرمة و الطهارة و النجاسة يجري في الثلاثة. و لكن المصنّف هنا خصّ البحث بالعصير العنبي. و هو على ثلاثة اقسام: ما لم يغل، و ما غلى بنفسه، و ما غلى بالنار.» [1]

توضیح:

    1. عصیر، به معنای عصاره حاصل از شیء است که به سبب فشرده شدن آن تحصیل می شود.

    2. در روایت آمده است که آب انگور را عصیر، آب کشمش را نقیع و آب خرما را نبیذ می گویند.

[روایت مذکوره چنین است:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْخَمْرُ مِنْ خَمْسَةٍ الْعَصِيرُ مِنَ الْكَرْمِ- وَ النَّقِيعُ مِنَ الزَّبِيبِ- وَ الْبِتْعُ مِنَ الْعَسَلِ- وَ الْمِزْرُ مِنَ الشَّعِيرِ- وَ النَّبِيذُ مِنَ التَّمْرِ.» [2] ]

    3. ممکن است بگوییم عصیر در اینجا فعیل به معنای مفعول است و لذا به معنای «انگور فشرده شده» است و اگر بر آب انگور عصیر صدق می کند این صدق، مجازی است (استعمال لفظ وضع شده برای انگور در آب انگور) و هم چنین است نقیع و نبیذ.

    4. چنانکه در آیه شریفه هم «اعصر خمراً» به معنای مجازی استعمال شده است چراکه «خمر» نتیجه «فشردن» است.

    5. امّا در کلمات فقها «عصیر» بر آب انگور، آب کشمش و آب خرما اطلاق می شود و لذا عصیر عنبی، عصیر زبیبی و عصیر تمری به کار برده می شود.

    6. بحث ما در هر سه عصیر جاری است ولی مرحوم شیخ انصاری آن را تنها در عصیر عنبی مطرح کرده است.

    7. عصیر عنبی سه قسم است: الف) نجوشیده ب) آنچه خود به خود جوشیده ج) آنچه به سبب حرارت آتش جوشیده.

    8. قسم «الف» پاک است و حلال؛ و قسم دوم خمر است و یا محکوم به حکم خمر است و اما قسم سوم حرام است (مگر اینــکه دو سوم آن تبخیر شود) ولی در اینکه آیا نجس است یا نه، بین علما بحث است.

    9. روایات می گوید که حلیت حاصل از ذهاب ثلثین و تبدیل شدن به شیره، مربوط به قسم «ج» است و قسم «ب» تنها در صورتی که به سرکه تبدیل شود حلال می شود.

ما می گوییم:

    1. اولاً اینکه عصیر به معنای مفعول باشد، ظاهراً در کتاب های لغت مسبوق به سابقه است. لسان العرب، عصیر و معصور را به معنای آب انگور و هم به معنای خود انگور دانسته است[3] . البته معجم مقاییس اللغه صرفاً معنای آب انگور را ضبط کرده است. [4]

    2. در «اعصر خمراً» ظاهراً مجاز در لفظ خمر است و نه در «اعصر» . و لذا ذکر این آیه در اینجا تناسبی با بحث ندارد. [5]

درباره اینکه گفته شده است خمر در صورتی است که شیء خود به خود بجوشد حرف کاملی نیست چراکه سابقاً در بحث شناخت موضوعی خمر گفتیم، ممکن است در برخی صورت ها خمر را به وسیله حرارت آتش هم بتوان تحصیل کرد و یا تحصیل آن را تسریع نمود و یا نوعی خاص از آن را به وجود آورد. همانطور که ممکن است عصیر خود به خود بجوشد ولی خمر نشود.

پس لازم است بحث را چنین مطرح کنیم:

اگر غلیان یافته است ولی خمر نشده است: (چه به نفسه و چه با آتش): * عصیر عنبیقبل از غلیان: پاک و حلال است بعد از غلیان * اگر تبدیل به خمر شده است: در صورتی حلال و پاک است که تبدیل به سرکه شودـ اگر ذهاب ثلثین نشده است: حرام است (اما طهارت و یا نجاست آن محل کلام است)ـ اگر ذهاب ثلثین شود (تبدیل به شریه شود) حلال و پاک است.اگر غلیان یافته است ولی خمر نشده است: (چه به نفسه و چه با آتش): * عصیر عنبیقبل از غلیان: پاک و حلال است بعد از غلیان * اگر تبدیل به خمر شده است: در صورتی حلال و پاک است که تبدیل به سرکه شودـ اگر ذهاب ثلثین نشده است: حرام است (اما طهارت و یا نجاست آن محل کلام است)ـ اگر ذهاب ثلثین شود (تبدیل به شریه شود) حلال و پاک است.

 

همین مطلب را می توان از ظاهر عبارت مرحوم شیخ انصاری هم استفاده کرد. چراکه ایشان حکم عصیر (و نه خمر) اگر غلیان یافته (مطلقا چه به نفسه و چه بالنار) را به صورت واحد مطرح می کنند و در آن تفصیل نمی دهند.

البته آنچه از دراسات خواندیم در کلمات بزرگانی از قبیل شیخ طوسی هم مطرح است:

«و العصير لا بأس بشربه و بيعه ما لم يغل. و حدّ الغليان الذي يحرّم ذلك، هو أن يصير أسفله أعلاه. فإذا غلى، حرم شربه و بيعه الى أن يعود الى كونه خلّا. و إذا غلى العصير على النّار، لم يجز شربه الى أن يذهب ثلثاه، و يبقى ثلثه. و حدّ ذلك هو أن يراه صار حلوا، أو يخضب الإناء و يعلق به، أو يذهب من كلّ درهم ثلاثة دوانيق و نصف، و هو على النّار، ثمَّ ينزل به، و يترك حتى يبرد. فإذا برد، فقد ذهب ثلثاه، و بقي ثلثه.» [6]

    3. و لکن: ادعا شده است که:

«الأخبار المستفيضة بل المتواترة تدلّ على اعتبار ذهاب الثلثين فيما على بالنار.» [7]

درباره این ادعا باید در جای خود سخن بگوییم.

    4. در اینکه «آیا عصیر عنبی بعد الغلیان نجس است یا صرفاً حرام است در حالیکه نجس نیست؟» بحث هایی مطرح است. مرحوم شیخ انصاری این بحث را بر اساس قول به نجاست مطرح می کند ولی با این حال حکم به جواز بیع عصیر عنبی می کند.


[1] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌1، ص: 549.
[2] . وسائل الشيعة؛ ج‌25، ص: 279.
[3] . لسان العرب، ج9 ص237.
[4] . معجم مقاییس اللغه، ج4 ص342.
[5] . ن ک: نثر طوبی (دائرة المعارف لغات قرآن مجید)/ شعرانی، ج2 ص54.
[6] . النهاية في مجرد الفقه و الفتاوى؛ ص: 591.
[7] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌1، ص: 552.
logo