« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

93/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم



حضرت امام در این باره می نویسد:

«و الظاهر أنّ السؤال عن الانتفاع بجلده، لا عن طهارة الماء و نجاسته بملاقاته، بل الظاهر أنّ مثل جلد الخنزير يجعل دلوا لسقي الزراعات و الأشجار، لا لشرب الآدمي. و يظهر منها بإلغاء الخصوصيّة جواز الانتفاع بجلده لو لم يؤدّ إلى محذور، كتنجّس ملاقيه، و كذا جواز الانتفاع بجلود سائر الميتات.» [1]

توضیح:

    1. ظاهر روایت آن است که راوی درباره اصل انتفاع از پوست سوال کرده و نه از طهارت یا نجاست آبی که با آن ملاقات می کند. چراکه به طور معمول پوست خوک در آبیاری زراعات و درختان مورد استفاده بوده است و نه برای موارد شرب.

    2. پس الغاء خصوصیت کرده و در غیر خوک و در غیر سقی هم حکم را تسری می دهیم.

    1. روایت دوم زراره:

«مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْحَبْلِ يَكُونُ مِنْ شَعْرِ الْخِنْزِيرِ- يُسْتَقَى بِهِ الْمَاءُ مِنَ الْبِئْرِ- هَلْ يُتَوَضَّأُ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ قَالَ لَا بَأْسَ.» [2]

ما می گوییم:

وجه دلالت روایت بر جواز انتفاع از طناب به آن است که اگر استفاده از طناب جایز نبود باید امام به حرمت آن توجه می دادند، اما مشکله ای دیگر در روایت باقی است.

مرحوم صاحب وسائل می نویسد:

«الظَّاهِرُ أَنَّ الْمُرَادَ بِذَلِكَ الْمَاءِ مَاءُ الْبِئْرِ لَا مَاءُ الدَّلْوِ وَ إِنْ أُرِيدَ بِهِ‌ مَاءُ الدَّلْوِ فَإِنَّ الْحَبْلَ لَا يُلَاقِيهِ بَعْدَ الِانْفِصَالِ عَنِ الْبِئْرِ وَ يَحْتَمِلُ كَوْنُ الدَّلْوِ كُرّاً.» [3]

توضیح:

    1. احتمال دارد که سائل پرسیده باشد، آیا آب چاه (که با طناب مذکور ملاقات کرد) قابل وضو ساختن است؟

    2. ولی اگر مراد آب دلو باشد، باید بگوییم آب دلو بعد از خروج از چاه با طناب برخورد نکرده است و یا بگوییم که دلو کر بوده است.

برخی از بزرگان گفته اند:

«يظهر منها جواز استعمال الحبل المذكور، و إلّا لنبّه الإمام «ع» على حرمته، إلّا أن يقال: إنّه ليس في السؤال مباشرة السائل للاستقاء حتى يجب تنبيهه، فلعلّ العمل صدر عن شخص آخر غير مكلّف أو غير متعبّد، و السؤال وقع عن حكم الماء بعد عمله أو عن حكم ماء البئر.» [4]

توضیح:

    1. ممکن است بگوییم شخص سائل، آب را از چاه نکشیده است و لذا لازم نبوده که امام به او توجه دهد که کار با شعر خوک حرام است و لذا سوال بعد از خروج آب از چاه بوده است.

    2. ممکن است سوال اساساً از آب چاه بوده باشد و نه آب دلو.

ایشان هم چنین به نقد کلام صاحب وسائل پرداخته و می نویسد:

«الاحتمال الأخير بعيد جدّا. و ربّما يؤيّد الاحتمال الأوّل ظاهر الرواية التالية‌ كما يأتي بيانه، فتحملان على اعتصام البئر أو الماء مطلقا و لو كان قليلا أو على عدم نجاسة الشعر كما أفتى به السيّد المرتضى و من تبعه. و الأوّل أظهر. و أمّا الاحتمال الثاني فيبعّده أن تنجس ماء الدلو باحتمال ملاقاته للحبل شبهة موضوعيّة ليس مرجعها الإمام «ع» فيبعد عن مثل زرارة سؤالها منه «ع».»[5]

توضیح:

    1. احتمال سوم (دلو کر باشد) بعید است.

    2. احتمال اول (سوال از ماء بئر باشد) را ظاهر روایت بعد تأیید می کند و لذا روایت یا می گوید آب چاه از برخورد با نجس، نجس نمی شود حتی اگر قلیل باشد و یا می گوید که شعر خوک نجس نیست (و فرض اول ظاهر تر است)

    3. احتمال دوم (آب دلو با طناب برخورد نکرده باشد) شبهه موضوعیه است و در شأن امام نیست که پاسخ گویند و زراره هم چنین چیزی را نمی پرسیده است.


[1] . المكاسب المحرمة (للإمام الخميني)؛ ج‌1، ص: 73.
[2] . وسائل الشيعة؛ ج‌1، ص: 170.
[3] . وسائل الشيعة؛ ج‌1، ص: 170.
[4] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌1، ص: 435.
[5] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌1، ص: 435.
logo