93/01/17
بسم الله الرحمن الرحیم
ادله حرمت انتفاع از میته
• یک) آیه شریفه «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ»[1]
[حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و هر حيوانى كه به هنگام كشتنش نام ديگرى جز اللّه را بر او بگويند.]
مفتاح الکرامه می نویسد:
«و قد استدلّ على تحريم الانتفاع بالميتة الطبرسي و البيضاوي و الراوندي في أحد وجهيه و المرتضى في ظاهر «الانتصار» و المصنّف في «التذكرة و نهاية الإحكام و المنتهى و المختلف» و ولده في «شرح الإرشاد» و غيرهم بقوله تعالى حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ قالوا: لأنّه يستلزم إضافة التحريم إلى جميع المنافع المتعلّقة بها، لأنّ التحريم لا يتعلّق بالأعيان حقيقةً فتعيّن المجاز، و أقرب المجازات تحريم جميع وجوه الاستمتاعات و الانتفاعات. و حكاه في «كنز العرفان» عن قوم، و احتمله المولى الأردبيلي في «آيات أحكامه» و قد يرشد إلى ذلك تخصيص اللحم بالذكر في الخنزير دون الميتة، و قد تجعل الشهرة قرينة على ذلك.» [2]
درباره دلالت این آیه سابقاً هم گفتیم که با توجه به قرائن متعدده، مضمون آیه، درباره حرمت اکل است. این قرائن عبارتند از[3] :
1. در سوره بقره همین مضمون درباره اکل به کار رفته است:
«يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ اشْكُرُواْ لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (172) إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيرِْ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَْ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(173)» [4]
[اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از آن چيزهاى پاكيزهاى كه روزى شما كردهايم، بخوريد و اگر خدا را مىپرستيد، سپاسش را به جاى آوريد. (172) جز اين نيست كه مردار را و خون را و گوشت خوك را و آنچه را كه به هنگام ذبح نام غير خدا بر آن بخوانند، بر شما حرام كرد. اما كسى كه ناچار شود هر گاه كه بىميلى جويد و از حد نگذراند، گناهى مرتكب نشده است، كه خدا آمرزنده و بخشاينده است. (173)]
2. همین مطلب در آیات 114 و 115 سوره نحل نیز مورد اشاره است.
«فَكلُُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَ اشْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ(114) إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيرِْ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَْ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(115)» [5]
[از اين چيزهاى حلال و پاكيزه كه خدا به شما روزى داده است بخوريد و اگر خدا را مىپرستيد شكر نعمتش را به جاى آوريد. (114) خدا حرام كرده است بر شما مردار و خون و گوشت خوك و هر چه را جز به نام خدا ذبح كرده باشند. اما كسى كه ناچار شود هر گاه بىميلى جويد و از حد نگذراند، خدا آمرزنده و مهربان است. (115)]
3. آیه شریفه 145 سوره انعام:
«قُل لَّا أَجِدُ فىِ مَا أُوحِىَ إِلىََّ محَُرَّمًا عَلىَ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيرِْ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَْ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(145)» [6]
[بگو: در ميان آنچه بر من وحى شده است چيزى را كه خوردن آن حرام باشد نمىيابم، جز مردار يا خون ريخته يا گوشت خـوك كه پليد است يا حيوانى كه در كشتنش مرتكب نافرمانى شوند و جز با گفتن نام اللَّه ذبحش كنند. اگر كسى ناچار به خوردن گردد هر گاه بىميلى جويد و از حد نگذراند بدانـد كه خدا آمرزنـده و مهربان اسـت.]
4. در آیه 3 سوره مائده، پس از نقل مطلب، بحث را به اکل منتهی می کند. آیات 3،4،5 سوره مائده که مربوط به اکل است:
«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لحَْمُ الخِْنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيرِْ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُترََدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكلََ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلىَ النُّصُبِ وَ أَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالْأَزْلَامِ ذَالِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلَا تخَْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتمَْمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتىِ وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْاسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فىِ مخَْمَصَةٍ غَيرَْ مُتَجَانِفٍ لّاِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (3) يَسَْلُونَكَ مَا ذَا أُحِلَّ لهَُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُم مِّنَ الجَْوَارِحِ مُكلَِّبِينَ تُعَلِّمُونهَُنَّ ممَِّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكلُُواْ ممَِّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُواْ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سرَِيعُ الحِْسَابِ (4) الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُــمُ الطَّيِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكمُْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لهَُّمْ وَ المُْحْصَنَاتُ مِنَ المُْؤْمِنَاتِ وَ المُْحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا ءَاتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ محُْصِنِينَ غَيرَْ مُسَافِحِينَ وَ لَا مُتَّخِذِى أَخْدَانٍ وَ مَن يَكْفُرْ بِالْايمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فىِ الاَْخِرَةِ مِنَ الخَْاسِرِينَ(5)» [7]
[حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و هر حيوانى كه به هنگام كشتنش نام ديگرى جز اللّه را بر او بگويند، و آنچه خفه شده باشد يا به سنگ زده باشند يا از بالا درافتاده باشد يا به شاخ حيوانى ديگر بميرد يا درندگان از آن خورده باشند، مگر آنكه ذبحش كنيد. و نيز هر چه بر آستان بتان ذبح شود و آنچه به وسيله تيرهاى قمار قسمت كنيد كه اين كار خود نافرمانى است. امروز كافران از بازگشت شما از دين خويش نوميد شدهاند. از آنان مترسيد از من بترسيد. امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم. پس هر كه در گرسنگى بىچاره ماند بى آنكه قصد گناه داشته باشد، بداند كه خدا آمرزنده و مهربان است. (3) از تو مىپرسند كه چه چيزهايى بر آنها حلال شده است. بگو: چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده و نيز خوردن صيد آن حيوان كه به آن صيدكردن آموختهايد، چون پرندگان شكارى و سگان شكارى، هر گاه آنها را بدان سان كه خدايتان آموخته است تعليم داده باشيد. از آن صيد كه برايتان مىگيرند و نگه مىدارند بخوريد و نام خدا را بر آن بخوانيد و از خدا بترسيد كه او سريع الحساب است. (4) امروز چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده است. طعام اهل كتاب بر شما حلال است و طعام شما نيز بر آنها حلال است. و نيز زنان پارساى مؤمنه و زنان پارساى اهل كتاب، هر گاه مهرشان را بپردازيد، به طور زناشويى نه زناكارى و دوستگيرى، بر شما حلالند. و هر كس كه به اسلام كافر شود عملش ناچيز شود و در آخرت از زيانكاران خواهد بود. (5)]
5. در آیه شریفه 3 سوره مائده، قید مخمصه به معنای گرسنگی آمده است. «فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (3)»[8] که روشن است مراد از حرمت، حرمت اکل است.
6. روایت مفضل بن عمر:
«قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِي جُعِلْتُ فِدَاكَ لِمَ حَرَّمَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْخَمْرَ وَ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لَمْ يُحَرِّمْ ذَلِكَ عَلَى عِبَادِهِ وَ أَحَلَّ لَهُمْ سِوَاهُ رَغْبَةً مِنْهُ فِيمَا حَرَّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا زُهْداً فِيمَا أَحَلَّ لَهُمْ وَ لَكِنَّهُ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ عَلِمَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا تَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا يُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ تَفَضُّلًا مِنْهُ عَلَيْهِمْ بِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِمَصْلَحَتِهِمْ وَ عَلِمَ مَا يَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ أَبَاحَهُ لِلْمُضْطَرِّ وَ أَحَلَّهُ لَهُ فِي الْوَقْتِ الَّذِي لَا يَقُومُ بَدَنُهُ إِلَّا بِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ يَنَالَ مِنْهُ بِقَدْرِ الْبُلْغَةِ لَا غَيْرِ ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ أَمَّا الْمَيْتَةُ فَإِنَّهُ لَا يُدْمِنُهَا أَحَدٌ إِلَّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ ذَهَبَتْ قُوَّتُهُ وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ وَ لَا يَمُوتُ آكِلُ الْمَيْتَةِ إِلَّا فَجْأَةً.» [9]
إن قلت: چرا این آیات ـ که در مقام بیان مأکولات حرام هستند ـ بقیه مأکولات حرام از قبیل سگ و دیگر درندگان را ذکر نکرده است؟
قلت: با توجه به اینکه آیه شریفه، در صدد بیان تحریم «مأکولات متعارفه» است، لذا سگ و درندگان را ذکر نکرده است چراکه آنها «مأکولات متعارف» نبوده اند. پس آیات درباره تحریم مأکولات متعارفه در آن روزگار و در آن جامعه بوده اند.
• دو) روایات:
روایاتی که انتفاع از میته را جایز ندانسته اند، چند دسته مختلف هستند البته می توان آنها را در نهایت به دسته های کمتری تقسیم کرد:
• الف) دسته اول: روایات ناهیه از میته به طور مطلق
1. «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَيْتَةُ يُنْتَفَعُ مِنْهَا بِشَيْءٍ فَقَالَ لَا- قُلْتُ بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَرَّ بِشَاةٍ مَيْتَةٍ- فَقَالَ مَا كَانَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الشَّاةِ- إِذَا لَمْ يَنْتَفِعُوا بِلَحْمِهَا أَنْ يَنْتَفِعُوا بِإِهَابِهَا فَقَالَ- تِلْكَ شَاةٌ كَانَتْ لِسَوْدَةَ بِنْتِ زَمْعَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ ص- وَ كَانَتْ شَاةً مَهْزُولَةً لَا يُنْتَفَعُ بِلَحْمِهَا- فَتَرَكُوهَا حَتَّى مَاتَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- مَا كَانَ عَلَى أَهْلِهَا إِذَا لَمْ يَنْتَفِعُوا بِلَحْمِهَا- أَنْ يَنْتَفِعُوا بِإِهَابِهَا أَيْ تُذَكَّى.»[10]
ترجمه:
[از حضرت سؤال کردم، آیا از چیزی از میته می توان انتفاع برد؟ حضرت فرمودند: نه. گفتم به ما چنین رسیده است که رسول الله بر گوسفند مرده می گذشتند، فرمودند: صاحبان این گوسفند، وقتی از گوشت آن نفع نمی برند، چرا از پوست آن نفع نمی برند. (إهاب: پوست قبل از دبّاغی) حضرت صادق علیه السلام فرمودند: آن گوسفند متعلق به سوده دختر زمعه همسر رسول الله بود و آن گوسفند لاغر بود و از گوشت آن نفع برده نمی شد، سوده آن را رها کرد تا آنکه مرد. پس رسول فرمود، اگر از گوشت آن نمی توانند نفع ببرند، چرا از پوست آن نفع نبرده اند یعنی چرا تذکیه اش نکرده اند.]
***
دلالت روایت روشن است چراکه:
«و دلالتها واضحة. سيّما إذا كان قوله «منها» متعلّقا بالفعل، و يكون المراد: هل ينتفع منها بوجه من الوجوه»[11]
توضیح:
ممکن است «منها» را متعلق به «بشیء» بدانیم. در این صورت معنای روایت چنین می شود: «آیا از چیزی از میته می توان نفع برد؟» مطابق با این معنی، اطلاق منافع، اطلاق لا لحاظی است.
ولی ممکن است «منها» متعلق به «ینتفع» باشد. در این صورت معنی چنین می شود «آیا می توان از میته به نحوی از انحاء نفع برد؟» مطابق با این معنی «اطلاق منافع» اطلاق لحاظی است.