« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

92/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

ما می گوییم:

    1. گفته شده است که ظاهر اخبار و کلمات فقها، بطلان معامله منی است:

«و المصنف حكم بحرمة بيعه حينئذ، لنجاسته و عدم الانتفاع به. و الظاهر منه إرادة الحرمة‌ التكليفية. و لكن الظاهر من الأخبار و كلمات القدماء من أصحابنا و كذا فقهاء السنة في باب المعاملات إرادة الحرمة الوضعية أعني فساد المعاملة.» [1]

    2. امّا اینکه «منی در خارج رحم» دارای منافع محلله نیست و لذا مالیت عرفی ندارد:

«و أمّا عدم الانتفاع فإن أريد به حرمة الانتفاع بالنجس مطلقا كما مرّ عن التنقيح و شرح الإرشاد الإجماع عليها فهي ممنوعة. و إن أريد بذلك عدم تحقق الانتفاع المحلّل خارجا فلا يعدّ مالا‌ فيرد عليه: أنّ هذا يختلف بحسب الأمكنة و الأزمنة و الشرائط. و في أعصارنا يمكن أن ينتفع بالنطفة الملقاة في خارج الرحم في ظروف خاصة في المصانع الحديثة بالتجزية أو تهذيب النسل في الحيوانات أو بالتركيب مع نطفة الأنثى فتصير بذلك مالا يرغب فيه و يبذل بإزائه المال. هذا.» [2]

فرع دوم:

مرحوم شیخ انصاری می نویسد:

«و لو وقع فيه فكذلك لا ينتفع به المشتري؛ لأنّ الولد نماء الأُمّ في الحيوانات عرفاً، و للأب في الإنسان شرعاً.لكنّ الظاهر أنّ حكمهم بتبعيّة الامّ متفرّع على عدم تملّك المني، و إلّا لكان بمنزلة البذر المملوك يتبعه الزرع.

فالمتعيّن التعليل بالنجاسة، لكن قد منع بعض من نجاسته إذا دخل من الباطن إلى الباطن.»[3]

توضیح:

    1. اگر منی داخل رحم ریخته شود، باز هم قابل انتفاع نیست چراکه:

در حیوانات: مالک منی یا صاحب حیوان ماده است و یا صاحب حیوان ماده نیست، و در هر دو صورت چون بچه متعلق به حیوان ماده است غیر از صاحب حیوان ماده از آن منی نفع نمی برد و او نیز لازم نیست بابت این پولی بدهد چون ملک او شده است [توجه شود که اجاره حیوان نر برای ضراب فحل، امری دیگری است].

    2. و در انسان: نیز بچه متعلق به مرد است و لذا مالک منی، اگر پدر است که خود به خود مالک هست و اگر غیر پدر است، نفعی از مملوک خود نمی برد.

    3. ولی ظاهراً علت اینکه گفته اند در حیوانات، بچه تابع امّ است، به سبب آن است که منی مملوک صاحب حیوان نر نمی شود. و الا حکم مالک پدر را پیدا می کرد.

    4. لذا دلیل اصلی نجاست است. هر چند برخی نجاست را قبول نکرده اند.

 

 

***

 

[در این باره مرحوم ایروانی در حاشیه بر مکاسب می نویسد:

«بل ينتفع به لكنّه ملكه و نماء ملكه فلا معنى لأن يشتريه.» [4]

ما می گوییم:

    1. علامه در تذکره[5] می نویسد که: «لا تعرف خلافاً بین العلماء فی فساد بیع الملاقیح»[6]

    2. در بیان ادله حرمت می توان آنها را مستقلاً بررسی کرد:

ادله حرمت:

     الف) نجاست:

مرحوم خویی بر این مطلب اشکال کرده است:

«و أما منع جواز بيعه حينئذ لنجاسته كما في المتن فمن العجائب كيف فإنها منتفية قطعا إذا خرج من الباطن الى الباطن، على انها لو كانت مانعة لمنعت عن بيعه لأجل المنافع التي تتوقف على عدمها لا مطلقا على انك عرفت عدم مانعيتها عن البيع، و ستعرف اعتراف المصنف بذلك في بيع الميتة فإنه قال‌ فمجرد النجاسة لا تصلح علة لمنع البيع لو لا الإجماع على حرمة بيع الميتة.» [7]

توضیح:

    1. اگر منی من الباطن الی الباطن باشد، اصلاً نجس نیست.

    2. اگر هم نجس باشد، نجاست مانع بیع است نسبت به منافعی که متوقف بر طهارت هستند، ولی اگر منافعی حلال بر فرض نجاست مترتب بر شیء می شوند، بیع به خاطر آنها حرام نخواهد بود.

    3. شخص شیخ انصاری به این مطلب در بحث بیع میته اذعان دارد.

در تشریح عدم نجاست منی در فرض مذکور گفته شده است:

«لانصراف أدلّة نجاسة المني و نحوه إلى صورة وقوعه في خارج البدن. و أمّا حال كونه في الباطن و إن تحرّك من موضع إلى موضع أو من باطن إلى باطن آخر فلا دليل على نجاسته. و نظير المني في ذلك الدم و البول و الغائط.» [8]

هم چنین مفتاح الکرامه در این باره می نویسد:

«و لیست نجسة ما لم تظهر الی خارج الفرجین علی الظاهر»[9]

     ب) جهالة المبیع بحسب المقدار:

گفته شده مقدار منی نامعلوم است و لذا معامله غرری است.

مرحوم ایروانی در ردّ این دلیل می نویسد:

«أمّا الجهالة فهي إنّما توجب المنع فيما كان المطلوب فيه الكم دون مثل المقام.»[10]

توضیح:

جهالت در صورتی موجب بطلان می شود که کمیت باعث تفاوت قیمت شود در حالیکه منی چنین نیست [چراکه فرزند از قسمتی از آن حاصل می شود و بقیه اش هدر است.]

ما می گوییم:

    1. جهالتی که مانع از صحت است (و باعث غرری شدن معامله می شود)، جهالتی است که در قیمت متاع تأثیر داشته باشد و الا هر مبیعی از جهتی مجهول است.

    2. اساساً جهالت باعث بطلان می شود و نه حرمت.

     ج) عدم قدرت بر تسلیم:

مرحوم ایروانی در ردّ این دلیل می نویسد:

«و المعتبر من القدرة على التّسليم الرافعة للغرر هي القدرة العرفيّة و هي حاصلة.» [11]

توضیح:

همین که حیوان نر در اختیار مشتری قرار گیرد، عرفاً قدرت بر منی به حساب می آید.

ایشان همچنین می نویسد:

«مع أنّ هذين الوجهين الأخيرين إنّما يمنعان عن خصوص البيع دون مطلق المعاملة عليه من صلح أو هبة أو نحوهما‌.« [12]

     د) جهالت از جهت اینکه ممکن است لقاح متحقق نشود:

بر این استدلال اشکال شده است:

«و يرد على ذلك أنّ الجهالة توجب البطلان إذا كان المطلوب كمية الشي‌ء بحيث تختلف القيمة باختلافها، و المني ليس كذلك إذ الولد يتكون من جزء صغير منه و الباقي يقع هدرا. هذا مضافا إلى أنّ جهالة المقدار تضرّ في مثل البيع و الإجارة دون مثل الصلح المبني على المسامحة. و قد تعرّض لذلك المحقق الإيرواني في حاشيته.

الثالث: الجهالة من جهة احتمال عدم تحقق اللقاح و صيرورته هدرا. و يرد عليه أنّ هذا لا يوجب عدم القيمة و المالية عرفا. و نظيره البذر المحتمل لأن يفسد و لا ينبت و مع ذلك لا تسقط عن المالية و مثله الفسيلة تشترى و تغرس و ربما تفسد.» [13]

توضیح:

فسیله به معنای قلمه درخت است.

 


[1] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌1، ص: 291.
[2] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌1، ص: 292.
[3] . كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)؛ ج‌1، ص: 29.
[4] . حاشية المكاسب (للإيرواني)؛ ج‌1، ص: 5.
[5] . تذکره، ج1 ص7.
[6] . مصباح الفقاهة، ج1 ص58.
[7] . مصباح الفقاهة (المكاسب)؛ ج‌1، ص: 58.
[8] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌1، ص: 295.
[9] . مفتاح الکرامه، ج12 ص470.
[10] . حاشية المكاسب (للإيرواني)؛ ج‌1، ص: 5.
[11] . حاشية المكاسب (للإيرواني)؛ ج‌1، ص: 5.
[12] . حاشية المكاسب (للإيرواني)؛ ج‌1، ص: 5.
[13] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌1، ص: 295.
logo