« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

92/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

     دو)

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ عَنْ (مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي مِسْمَعٍ) عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ إِنِّي رَجُلٌ أَبِيعُ- الْعَذِرَةَ فَمَا تَقُولُ قَالَ حَرَامٌ بَيْعُهَا وَ ثَمَنُهَا- وَ قَالَ لَا بَأْسَ بِبَيْعِ الْعَذِرَةِ.»[1]

سند حدیث:

سند شیخ به محمد بن احمد بن یحیی (صاحب نوادر الحکمة که او را توثیق کردیم) عبارت است از:

«شیخ مفید و ابن غضائری و احمد بن عُبدون کلهم عن ابی جعفر محمد بن حسین بن سفیان عن احمد بن ادریس» و «ابوالحسین بن ابی جیّد عن محمد بن الحسن بن ولید عن محمد بن یحیی و احمد بن ادریس» و «شیخ مفید و ابن غضائری و احمد بن عُبدون کلهم عن ابی محمد الحسن بن الحمزه العلوی و ابی جعفر محمد بن الحسین البزوفری جمیعاً عن احمد بن ادریس»[2]

امّا محمد بن عیسی عبیدی از جمله مستثنیات ابن ولید (استاد شیخ صدوق) است.

نجاشی درباره محمد بن احمد بن یحیی می نویسد:

«أبو جعفر، كان ثقة في الحديث، إلا أن أصحابنا قالوا كان يروي عن الضعفاء و يعتمد المراسيل و لا يبالي عمن أخذ و ما عليه في نفسه مطعن في شي‌ء و كان محمد بن الحسن بن الوليد يستثني من رواية محمد بن أحمد بن يحيى (کتاب نوادر) ما رواه عن محمد بن موسى الهمداني و ما رواه عن رجل أو يقول بعض أصحابنا، أو عن محمد بن يحيى المعاذي أو عن أبي عبد الله الرازي الجاموراني أو عن أبي عبد الله السياري أو عن يوسف بن السخت أو عن وهب بن منبّه أو عن أبي علي النيشابوري أو عن أبي يحيى الواسطي أو محمد بن علي أبي سُمينة، أو يقول «في حديث أو كتاب و لم أروه»، [اگر محمد بن احمد بن یحیی بگوید در حدیثی یا در کتابی هست و من آن را نقل و روایت نمی کنم] أو عن سهل بن زياد الأدمي، أو عن محمد بن عيسى بن عبيد، بإسناد منقطع [یعنی مرسلات او] أو عن أحمد بن هلال أو محمد بن علي الهمداني، أو عبد الله بن محمد الشامي، أو عبد الله بن أحمد الرازي، أو أحمد بن الحسين بن سعيد، أو أحمد بن بشير الرقي، أو عن محمد بن هارون أو عن مَمُّويه بن معروف، أو عن محمد بن عبد الله بن مهران أو ما ينفرد به الحسن بن الحسين اللؤلؤي، أو ما يرويه عن جعفر بن محمد بن مالك أو يوسف بن الحارث، أو عبد الله بن محمد الدمشقي. قال أبو العباس بن نوح [از رجالیون]، و قد أصاب شيخنا أبو جعفر محمد بن الحسن بن الوليد في ذلك كله و تبعه أبو جعفر بن بابويه رحمه الله على ذلك، إلا في محمد بن عيسى بن عبيد فلا أدري ما رأبه فيه [چه چیزی باعث شده در ابن عبید تردید کند]، لأنه كان على ظاهر العدالة و الثقة.» [3]

این در حالی است که نجاشی درباره محمد بن عیسی بن عبید می نویسد:

«محمد بن عيسى بن عبيد بن يقطين بن موسى مولى أسد بن خزيمة أبو جعفر جليل في (من) أصحابنا ثقة عين كثير الرواية حسن التصانيف روى عن أبي جعفر الثاني عليه السلام مكاتبة و مشافهة. و ذكر أبو جعفر بن بابويه عن ابن الوليد أنه قال: ما تفرد به محمد بن عيسى من كتب يونس و حديثه لا يعتمد عليه. و رأيت أصحابنا ينكرون هذا القول و يقولون: من مثل أبي جعفر محمد بن عيسى‌.»[4]

امّا در هر صورت این حدیث را محمد بن عیسی بن عبید ـ به صورت مرسل نقل نکرده است.

امّا صفوان بن یحیی از بزرگان حدیث است. نجاشی او را «ثقه ثقه عین» معرفی کرده است. [5] شیخ طوسی درباره او و ابن ابی عمیر (محمد بن زیاد) و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، گفته است:

«و إذا كان أحد الراويين مسندا و الآخر مرسلا، نظر في حال المرسل، فإن كان ممن يعلم أنه لا يرسل إلا عن ثقة موثوق به فلا ترجيح لخبر غيره على خبره، و لأجل ذلك سَوَت [مساوی قرار داده اند] الطائفة بين ما يرويه محمد بن أبي عمير، و صفوان بن يحيى ، و أحمد بن محمد بن أبي نصر و غيرهم من الثقات الذين عرفوا بأنهم لا يروون و لا يرسلون إلا عمن يوثق به و بين ما أسنده غيرهم، و لذلك عملوا بمراسيلهم إذا انفردوا عن رواية غيرهم‌.»[6]

و امّا مِسمَع عن ابی مِسمع: در تهذیب و استبصار سند به صورت «مسمع بن ابی مسمع» آمده است. نجاشی او را «مسمع بن عبد الملک بن مسمع» معرفی کرده است. [7]

ولی او را توثیق نکرده است و نوشته وی بزرگ قبیله بکر بن وائل در بصره است و از برادرش ـ عامر بن عبد الملک ـ و پدرش وجیه تر بوده است. اینکه مورد نقل صفوان است، عامل توثیق اوست برخی نیز او را امامی دانسته اند. [8]

و اما سماعه بن مهران: نجاشی او را «ثقه ثقه»[9] معرفی کرده است و شیخ طوسی[10] او را از اصحاب امام صادق بر شمرده ولی به واقفی بودن او اشاره ای ندارد. امّا در صفحه 337 او را واقفی بر شمرده است. برنامه درایة النور نسبت او را به واقفیه قبول نکرده است.

مسئله مهم درباره این روایت آن است که «مسمع بن عبدالملک» هیچگاه به صورت مسمع بن ابی مسمع در روایات وارد نشده است. در هر صورت مرحوم علامه مجلسی روایت را «موثقٌ علی الظاهر» دانسته است.[11]

     سه)

«محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن الحجال عن ثعلبه عن محمد بن مضارب عن ابی عبد الله قال: «لا بأس ببیع العذرة»»

سند حدیث:

ظاهراً احمد بن محمد ـ به سبب کثرت روایت محمد بن یحیی العطار از اشعری ـ احمد بن محمد بن عیسی اشعری است.

احمد بن محمد بن عیسی اشعری از وجوه شیعه در قم بوده است. شیخ طوسی در الفهرست درباره وی می نویسد: «شیخ قم و وجهها و فقیهها و غیر مدافع (بی رقیب) و کان ایضاً الرئیس الذی یلقی السلطان بها»[12] (با سلطان در قم دیدار می کرده است) و در رجال وی را ثقه معرفی می کند. [13]

امّا حجّال: نجاشی او را عبدالله بن محمد اسدی (مولای بنی اسد بوده است) کوفی موصوف به حجّال (فروشنده و یا سازنده حَجل به معنای خلخال) و مزخرف معرفی کرده و او را «ثقة ثقة ثبتٌ» بر می شمارد. [14]

شیخ طوسی[15] هم او را توثیق کرده است.

امّا ثعلبه: ثعلبة بن میمون را نجاشی «کان وجهاً فی اصحابنا قارئاً فقیها نحویاً لغویاً .. و کان حسن العمل و کثیر العبادة و الزهد»[16] بر می شمارد.

امّا محمد بن مضارب: در مورد او توثیقی در کتاب های رجال نیست، وی از اصحاب امام صادق (ع) دانسته شده است.[17] و روایانی نظیر ابان بن عثمان، حسین بن بشیر، عبدالله بن مسکان، هشام بن سالم، یونس بن عبد الرحمن و ثعلبة بن میمون در کتب اربعه از او روایت کرده اند. نقل این دسته از روات می تواند قرینه ای بر وثاقت او باشد. برخی او را امامی وثقه دانسته اند.[18]

مرحوم اردبیلی در مجمع الفائده[19] می نویسد که احتمال دارد نام صحیح او، محمد بن مصادف باشد. محمد بن مصارف در رجال ابن داوود توثیق شده است. [20]

روایت در مجموع، صحیحه یا موثقه است.

     چهار)

«دعائم الاسلام عن جعفر بن محمد عن ابیه عن آبائه عن علی «أن رسول الله نهی عن بیع الاحرار و عن بیع المیته و الدم و الخنزیر والاصنام و عن عسب الفحل و عن ثمن الخمر و عن بیع العذره و قال هی میته»[21]

سند حدیث:

کتاب دعائم الاسلام را نپذیرفته بودیم امّا درباره «و هی میته» گفته شده است:

«و لم يظهر المقصود من قوله: «هي ميتة.» فهل أريد به انعدام الموادّ الحياتية الكامنة في الغذاء النافعة للبدن فخرجت عن المالية، أو أريد تشبيهها بالميتة في حرمة الانتفاع بها؟ كلّ منهما محتمل.»[22]

 


[1] . وسائل الشيعة؛ ج‌17، ص: 175.
[2] . تهذیب الاحکام، ج10 ص387.
[3] . رجال نجاشی، ص348.
[4] . رجال نجاشی، ص333.
[5] . رجال نجاشی، ص197.
[6] . العدة، ج1، صفحه 154.
[7] . رجال نجاشی، ص420.
[8] . درایه النور.
[9] . رجال نجاشی، ص420.
[10] . رجال، ص221.
[11] . ملاذ الاخیار، ج1 ص378.
[12] . الفهرست، ص60.
[13] . رجال، ص351.
[14] . رجال نجاشی، ص226.
[15] . رجال، ص360.
[16] . رجال نجاشی، ص117.
[17] . رجال طوسی، ص294 و ص313.
[18] . درایه النور.
[19] . مجمع الفائده، ج8 ص39.
[20] . رجال ابن داوود، ص515.
[21] . دعائم الاسلام، ج2 ص18.
[22] . دراسات في المكاسب المحرمة؛ ج‌1، ص: 255.
logo