« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

92/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مکاسب محرمه/کلیات/بررسی روایات تحف العقول، فقه الرضا و دعائم الاسلام

ما می گوییم:

    1. با توجه به نقل سید بحر العلوم ـ که نسخه مشهد را مطابق با نسخه مکه معرفی می کند و آن را مطابق با نسخه مرحوم مجلسی می داند ـ می توان گفت نسخه خط کوفی مطابق با نسخه علامه مجلسی (که اهل قم به همراه داشته اند) بوده است.

    2. امّا همان نسخه که در کتاب خانه سید علی خان بوده هم، انتسابش به امام رضا (ع) معلوم نیست. إلا اینکه:

    3. به شهادت صاحب مستدرک، میرزا عبدالله اصفهانی صاحب ریاض العلما ـ که دست خط امیر غیاث الدین را دیده و دست خط علمای اجازه دهنده را هم دیده ـ در شناخت دست خط ها خبره بوده است و اجازه دادن های امیر غیاث الدین (متوفی 948 ه. ق) دال بر نوعی اسناد در نقل کتاب است.

    4. اگر این مطلب صحیح باشد، کتاب قبل از علامه مجلسی هم ، بین علمای شیعه سابقه داشته است و لذا فرمایش مرحوم خوانساری کامل نیست که می فرماید:

«إنّ أوّل من ذهب الى ذلك- أي في كون الكتاب من تأليفه- و أصرّ في ترويجه، رجل فاضل محدّث، كان يقال له: القاضي أمير حسين، و هو الذي أظهر أمر هذا الكتاب، و جاء به من مكّة المشرّفة الى أصبهان، في عصر الفاضلين المجلسيّين، و أراهما إيّاه، و قبل ذلك لم يوجد منه عين و لا أثر، بين محقّقي أصحابنا.» [1]

    5. لکن نکته حایز اهمیت آن است که آیا سال 200 هجری قمری، خط کوفی رایج بوده است؟ تا بتوان مدعی شد که امام کتاب را به این خط نگاشته اند؟ با توجه به آنچه می توان در نقل های تاریخی یافت، می توان گفت در آن تاریخ، خط کوفی اگرچه رواج خطوط دیگر را نداشته است ولی هنوز به سر حدّ فراموشی نرسیده بوده است. و این فراموشی، مربوط به سالهای بعد است که این خط صرفاٌ به عنوان خطی تزئینی مورد استفاده واقع می شده است.

3)علامه بحر العلوم در فوائد خود پس از اینکه از ابوالحسن علی بن عبدالله بن حسن بن حسین بن حسن بن حسین بن علی بن بابویه قمی یاد می کند، می نویسد که این بزرگوار در کتاب رجال خود که درباره علمای متأخر از شیخ طوسی نگاشته است، می نویسد:

«السيد الجليل محمد بن أحمد بن محمد الحسيني، صاحب كتاب الرضا عليه السلام، فاضل، ثقة. كذا في عدّة نسخ مصحّحة من رجال المنتجب. و في كتاب أمل الآمل، نقلا عنه. و الظاهر أنّ المراد بكتاب الرضا عليه السلام هو هذا الكتاب، و أمّا الرسالة المذهّبة، المعروفة بالذهبيّة، و طبّ الرضا عليه السلام، فهي عدّة أوراق في الطبّ، صنّفها الرضا عليه السلام للمأمون و إرادتها من هذه العبارة في غاية البعد، و المراد بكونه صاحب كتاب الرضا عليه السلام، وجود نسخة الأصل عنده، أو انتهاء إجازة الكتاب إليه، لا أنّه روى هذا الكتاب عنه بلا واسطة، أو أنّه صنّفه له، فإنّه من العلماء المتأخّرين، الذين لم يدركوا أعصار الأئمّة عليهم السلام»[2]

توضیح:

    1. وقتی علی بن عبدالله می نویسد «محمد بن احمد حسینی صاحب کتاب الرضا می باشد» مرادش این است که:

    2. اوّلا: کتاب الرضا همان فقه الرضاست چراکه کتاب دیگری که با نام طب الرضا(ع) (یا الرسالة المذهبة و یا الذهبیة) مطرح است صرفاً چند ورق بوده که حضرت آنها را برای مأمون نوشته است و بعید است مراد از «کتاب الرضا» آن کتاب باشد.

    3. ثانیاً: «صاحب کتاب الرضا» ظهور در آن دارد که نسخه ای از فقه الرضا پیش محمد بن احمد بوده است و یا اینکه سلسله اجازه نقل آن کتاب به محمد بن احمد می رسیده است. چراکه نمی شود گفت محمد بن احمد نویسنده آن کتاب بوده و کتاب را بی واسطه (با توجه به فاصله زمانی بین او و امام رضا(ع)) از امام رضا(ع) نقل کرده است و یا اینکه کتاب را به فرمایش حضرت نگاشته است.

ما می گوییم:

    1. اولاً بعید نیست که مراد از رضا در اینجا معنی لغوی آن باشد. و «علیه السلام» بعدها توسط نسخه نویسان اضافه شده باشد.

    2. «صاحب کتاب الرضا» هیچ دلالتی ندارد که او مالک کتابی بوده است به نام «کتاب الرضا». بلکه چه بسا نویسنده آن کتاب باشد و به آن مشهور شده باشد.


[1] . خاتمة المستدرك؛ ج‌1، ص: 243/ رسالة فی تحقیق فقه الرضا؛ ص: 3.
[2] . خاتمة المستدرك؛ ج‌1، ص: 248.
logo