1402/08/27
بسم الله الرحمن الرحیم
تقليد در مسائل فقهی جايز است./بررسی قیود تقلید /الاجتهاد و التقليد
اشکال دوم)
تحذر اگر حُسن دارد برای آن است که آدمی گرفتار مفسده نشود. پس باید ابتدا مکلّف ثابت کند که اگر تقلید نکند، گرفتار مفسده میشود و بعد از این مفسده تحذر کند و تقلید نماید.
به عبارت دیگر تحذر در جایی لازم و مطلوب است که «مفسدهای در صورت عدم تحذر حاصل باشد»، پس باید ابتدا ثابت کنیم، تقلید نکردن مفسده دارد، بعد ثابت کنیم تحذر واجب است. در حالیکه به وسیله آیه نفر میخواهیم ثابت کنیم تحذر واجب است پس تقلید واجب است.
جواب:
مکلف در مرحله اول به علم اجمالی میداند که مجموعهای از تکالیف در حق او ثابت است و باید نسبت به آنها ذمّه خود را بری کند و بعد آیه نفر میگوید که اگر عالمی انذار داد، به انذار او توجه کند و به آن ترتیب اثر بدهد.
پس همین آیه کافی است که وجوب ترتیب اثر دادن به انذار را (که همان تقلید است) ثابت کند. و به عبارت دیگر تحذر در جایی مطلوب است که «احتمال مفسده در صورت عدم تحذر وجود داشته باشد» (و نه صورتی که یقین به وجود مفسده داشته باشیم) و در بحث تقلید، «احتمال مفسده» از ناحیه علم اجمالی حاصل است.
اشکال سوم)
تفقه در روزگار قدیم همانند تفقه در روزگار ما نیست. و آیه نفر، تحذر از تفقه زمان قدیم را ثابت میکند.
جواب:
مرحوم نائینی پاسخ میدهد:
«ان التفقه في الأعصار المتأخرة و إن كان هو استنباط الحكم الشرعي بتنقيح جهات ثلاثة الصدور و جهة الصدور و الدلالة و من المعلوم ان تنقيح الجهتين الأخيرتين مما يحتاج إلى إعمال النّظر و الدقة إلا ان التفقه في الصدر الأول لم يكن محتاجا إلا إلى إثبات الصدور ليس إلا لكن اختلاف محقق التفقه باختلاف الأزمنة لا يوجب اختلافا في مفهومه فكما ان العارف بالأحكام الشرعية باعمال النّظر و الفكر يصدق عليه الفقيه كذلك العارف بها من دون إعمال النّظر و الفكر يصدق عليه الفقيه حقيقة»[1]
اشکال چهارم)
انذار به معنای هشدار درباره امور برزخ و معاد است و ربطی به مباحث فقهی ندارد.
جواب:
مرحوم نائینی پاسخ میدهد:
« ان لفظ الإنذار و ان كان ينصرف إلى الابتدائي بذكر عوالم البرزخ و النار و أمثالها كما هو شأن الوعّاظ إلا انه ابتدائي لا يوجب اختصاص اللفظ به فيكون الإنذار المذكور في الآية أعم منه و من الإنذار التبعي الضمني الملازم لبيان الواجبات و المحرمات و لو سلم الانصراف الحقيقي فوقوعه متفرعا على التفقه يكون قرينة موجبة لصرفه إلى خصوص الإنذار التبعي الموجود في فتوى الفقيه أو اخبار الراوي»[2]
توضیح:
1. اولاً انذار اعم است از انذار مستقیم به قیامت و انذار تبعی (به اینکه بگوییم اگر واجبات و محرمات را انجام ندهید، در قیامت، عقاب میشوید)
2. ثانیاً: اگر بپذیریم که لفظ «انذار»، منصرف است به «انذار مستقیم به قیامت»، میتوان در آیه شریفه گفت: «به قرینه اینکه انذار بعد از تفقه آمده است، مراد از انذار، انذار تبعی است».
ما میگوییم:
اگر جواب اول را نپذیریم، میتوان در پاسخ دوم خدشه کرد که ممکن است «انذار» را قرینه بگیریم برای اینکه معنای «تفقه» را در معنای مسائل کلامی قرار دهیم.
ان قلت: آیه نفر در مقام ترویج فراگیری است و بحث از قیامت و توحید و رسالت، محتاج نفر نبوده است.
قلت: فراگیری آیات قرآن و تعلیم آن محتاج نفر بوده است.
اشکال پنجم)
صدر آیه، میگوید که «طایفهای کوچ کنند» و این دال بر آن است که قول یک نفر حجت نیست، بلکه باید تعدادی یاد بگیرند و پس از بازگشت انذار دهند. و این به نوعی اشاره به عموم مجموعی دارد. پس «قول همه طایفه، پس از بازگشت» حجت است و این به معنای حجیت قول یک نفر مجتهد نیست.
جواب:
مرحوم نائینی پاسخ میدهد:
«ان صدر الآية و هو قوله تعالى فلو لا نفر من كل فرقة منهم طائفة و ان كان لا يأبى عن حمله على العموم المجموعي إلا أن قوله تعالى ليتفقهوا إلى آخره ظاهر في العموم الاستغراقي»[3]
ما میگوییم:
بلکه ظهور صدر در عموم مجموعی، میتواند قرینه بر ظهور ذیل («لیتفقهوا» و «لینظروا») در عموم مجموعی باشد.