« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

1402/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

/معنای لغوی تقلید /الاجتهاد و التقليد

سوم) قدر متیقن

در مورد قدر متیقن به دو صورت می‌توان استدلال را مطرح کرد:

الف) تقریر مرحوم داماد

مرحوم داماد ابتدا می‌نویسند:

«لا يهمنا البحث فى مفهوم التقليد و انه هل هو العمل او الاخذ، لعدم وقوع هذا اللفظ فى شي‌ء من ادلة الباب، و كل ما ورد من الادلة انما يفيد حجية قول المجتهد للعامى.

نعم قد ورد فى معقد كلماتهم هذا اللفظ فى مسألة البقاء على تقليد المجتهد بعد موته فيقع الشك حينئذ فى تحققه بمجرد الاخذ او عدم التحقق إلّا بالعمل، و لكن القدر المتيقن الثانى، لانه عرفه بعضهم بالعمل بقول الغير كما عرفت عن النهاية و المعالم و شرح المختصر، و عرفه آخر بقبول قول الغير كما عرفت عن الفخر و جامع المقاصد، و ثالث بالاخذ بقول الغير. و كلماتهم هذا بين صريح فى كونه العمل و بين ما لا يأبى عن الحمل عليه، لإمكان ان يراد من القبول و الاخذ هو فى مقام العمل‌»[1]

ایشان در ادامه نتیجه می‌گیرد:

«لا يبعد ان يقال: ان المتيقن عدم تحقق التقليد إلّا بالعمل خصوصا بملاحظة التدبر فى كلمات القوم و تعابيرهم و استدلالهم، و حينئذ فلو وقع هذا اللفظ فى معقد كلامهم فى مورد كان الصواب حمله على العمل لا مجرد الاخذ.»[2]

ما می‌گوییم:

اینکه برخی از بزرگان مثل مرحوم آخوند و مرحوم اصفهانی به صراحت تقلید را عمل نمی‌دانند، باعث می‌شود که نتوانیم عبارت ایشان (اخذ) را حمل بر عمل کنیم و لذا سخن مرحوم داماد تمام نیست.

ب) آنچه را ادله مشروعیت تقلید، ثابت می‌کند عبارت است از اینکه «فتوای مجتهد در حق عامی حجت است» (و حجت هم عبارت است از معذریّت و منجزیت) لذا این ادله بیش از این را ثابت نمی‌کند که اگر مقلد در مقام عمل مطابق نظر مجتهد عمل کند، در صورت خطا معذور است و اگر در مقام عمل، مطابق نظر مجتهد عمل نکند، در صورت اصابه، حکم واقعی در حق او منجز است. پس تقلید یعنی عمل مطابق با نظر مجتهد.

درباره این دلیل سخن خواهیم گفت.

چهارم) دلیل عقل[3]

اصلی‌ترین دلیل حجّیت تقلید، حکم عقل [یا بنای عقلا] است که رجوع به کارشناس را در مقام عمل ثابت می‌کند، به عبارت دیگر عقل [یا عقلا] آنچه را لازم می‌دانند رجوع عملی به کارشناس است و نه «التزام قلبی و اعتقادی به نظر کارشناس» و نه «فراگیری نظرات کارشناس».

مرحوم اصفهانی در این باره می نویسند:

«و أمّا ما يقتضيه حكم العقل على ما سيأتي فهو لزوم الامتثال استناداً إلى الحجة أو إلى من له الحجة عقلًا، و أين ذلك من الأخذ للعمل بالمعاني المتقدمة!.

و أمّا ما تقتضيه سيرة العقلاء فهو العمل بقول العارف بشي‌ء حفظاً لنظام أُمورهم، فالانقياد قلباً أو الأخذ بالفتوى بوجودها العلمي أو الكتبي- و إن كان من المقدمات- أجنبي عن مقاصد العقلاء.»[4]

ما می‌گوییم:

درباره این دلیل نیز سخن خواهیم گفت.

پنجم) آیه نفر:

از زمره ادله تقلید، آیه شریفه نفر دانسته شده است:

«وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»[5]

ترجمه:

«شايسته نيست مؤمنان همگى (بسوى ميدان جهاد) كوچ كنند؛ چرا از هر گروهى از آنان، طايفه اى كوچ نمى كند (و طايفه اى در مدينه بماند)، تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى يابند و به هنگام بازگشت بسوى قوم خود، آنها را بيم دهند؟! شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى كنند!»

ما می‌گوییم:

    1. گفته شده است که این آیه بیش از «وجوب عمل بر طبق نظر انذار دهنده» را ثابت نمی‌کند چرا که آنچه دلیل انذار است، لزوم تحذّر و بر حذر بودن مردم در مقام عمل است و نه «التزام داشتن به یک نظر بدون اینکه عملی واقع شود»[6] و نه «فراگیری»

    2. البته باید توجه داشت که این استدلال در صورتی قابل طرح است که آیه نفر را از زمره ادله تقلید به حساب آوریم. ضمن اینکه درباره این دلیل در آینده سخن خواهیم گفت.

کلام شیخ انصاری

مرحوم شیخ انصاری درباره تعریف تقلید می‌نویسد:

«و يشهد للقول الأول ان الظاهر عدم الخلاف في معنى التقليد في الاصطلاح نعم كلامهم بين صريح في كونه العمل و بين ما لا ينافي الحمل عليه بل ربما عبر الشخص الواحد تارة بالعمل، و أخرى بغيره و لذا لم ينبه أحد على وقوع الخلاف بينهم في ذلك بل عرفت نسبة بعض تفسيره بالعمل إلى علماء الأصول. و يؤيده استدلالهم على حرمة التقليد بما دل على المنع عن العمل بغير العلم.»[7]

توضیح:

    1. علمای اصولی در تعریف تقلید اختلافی ندارند

    2. و برخی بالصراحه عمل تعریف کرده‌اند و برخی از عبارات دیگر استفاده کرده‌اند که می‌توان آن عبارات را هم حمل بر این کرد که تقلید عمل است

    3. و حتی برخی گاه تقلید را عمل دانسته اند و گاهی با تعبیر دیگر از آن یاد کرده‌اند

    4. [و چون اختلافی نیست]، کسی نگفته است که بین علما اختلاف است

    5. بلکه برخی گفته‌اند که همه اصولی‌ها تقلید را عمل دانسته‌اند.

    6. و مؤید «عمل بودن تقلید» آن است که «قائلین به حرمت تقلید» به ادله‌ای تمسک کرده‌اند که «عمل بدون علم» را حرام دانسته‌اند [پس معلوم می‌شود که تقلید عمل است]

    7. [ما می‌گوییم: ظاهراً اشاره مرحوم شیخ به آیات شریفه‌ای باشد که تقلید کافرین از پدران و نیاکانشان را رد می‌کرده است (در حالیکه کافرین، به اعمال پدرانشان عمل کرده‌اند)

 


[1] . المحاضرات، محقق داماد، ج3، ص389.
[2] . المحاضرات، محقق داماد، ج3، ص390.
[3] موسوعة الفقه الاسلامی، ج31، ص14.
[4] . بحوث فی الاصول، ج3، ص15.
[5] . توبه: 122.
[6] . موسوعة الفقه الاسلامی، ج31، ص14.
[7] مجموعه رسائل فقهیة و اصولیة، ص46.
logo