« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

1401/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم



ب) حضرت امام در نامه‌ای به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام نکاتی را به اعضای این مجمع گوشزد می‌کنند و در ادامه به اعضای شورای نگهبان خطاب کرده و می نویسند:

«تذكرى پدرانه به اعضاى عزيز شوراى نگهبان مى‌دهم كه خودشان قبل از اين گيرها، مصلحت نظام را در نظر بگيرند، چرا كه يكى از مسائل بسيار مهم در دنياى پر آشوب كنونى نقش زمان و مكان در اجتهاد و نوع تصميم‌گيريها است.»[1]

ما می گوییم:

    1. عبارت حضرت امام در اینجا، حتماً ناظر به تأثیر زمان و مکان در حکم اولی است چرا که اولاً وظیفه شورای نگهبان انطباق قوانین با احکام اولی است و تعیین حکم حکومتی با ولی فقیه است و ترجیح مصلحت نظام بر مصلحت و مفسده حکم اولی نیز شأن مجمع تشخیص مصلحت نظام است (که از باب تزاحم بین این مصالح و مفاسد جمع کردن و با توجه به مرجّحات باب تزاحم یکی را بر دیگری ترجیح دهد)

    2. عبارت «نوع تصمیم گیری ها» اگرچه مربوط به مقام اجرا و احکام حکومتی است ولی این جمله به صورت کبرای کلّی (و با عطف «اجتهاد» به آن) در استدلال واقع شده است

و لذا کلام حضرت امام آن است که چون «حکم اوّلی مقید به تغییرات زمان و مکان است» باید مجتهدین با توجه به تغییرات، حکم اوّلی را استنباط کنند.

حضرت امام سپس به دو نکته اشاره می‌کنند:

الف) «حكومتْ فلسفه عملىِ‌ برخورد با شرك و كفر و معضلات داخلى و خارجى را تعيين مى‌كند»

ب) «شما در عين اينكه بايد تمام توان خودتان را بگذاريد كه خلاف شرعى صورت نگيرد- و خدا آن روز را نياورد- بايد تمام سعى خودتان را بنماييد كه خداى ناكرده اسلام در پيچ و خمهاى اقتصادى، نظامى، اجتماعى و سياسى، متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد.»[2]

ما می گوییم:

    1. درباره نکته (الف)، لازم است اشاره کنیم که «فلسفه‌ی یک حکم» یعنی علّت غایی آن، و وقتی می گوییم «فلسفه این سخن، فلان کار است» یعنی این سخن را برای رسیدن به فلان کار گفته شده است.

    2. حال: «علت غایی» گاه علمی است و گاه عملی. یعنی گاهی سخن می گوییم تا مردمان بدانند. در اینجا دانستن مردم علت غایی (فلسفه) سخن گفتن است و گاهی سخن می گوییم تا مردمان عمل کنند. در اینجا عمل مردم، علت غایی (فلسفه) سخن گفتن است.

    3. پس وقتی امام می فرمایند: «حکومت فلسفه عملی برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی را تعیین می‌کند» مرادشان آن است که «وجود حکومت» معلوم می کند که چرا باید با شرک و کفر برخورد کرد و چرا باید با معضلات داخلی و خارجی، برخورد کرد. یعنی اصلاً مبارزه‌ی با شرک و کفر و حل مشکلات و معضلات، دارای غایت و هدفی است که همان تشکیل حکومت اسلامی است.

    4. دقت کنیم که «تعیین می کند» در اینجا به معنای آن نیست که «حکومت» کاری را و وظیفه ای را تعیین می‌کند. بلکه ظاهراً مراد امام آن است که «با توجه به حکومت و وجود حکومت است که فلسفه عملی مبارزه‌ها تعیین می شود».

    5. به عبارت دیگر: امام می‌فرمایند که: «مبارزه با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی» دارای علت غایی و هدفی است که تحقق عملی حکومت اسلامی می باشد.

    6. همین جا لازم است به جمله دیگری هم از امام اشاره کنیم که در آن از واژه «فلسفه عملی» استفاده شده است. ایشان در منشور روحانیت می نویسند:

«حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است»[3]

این عبارت به این معنی است که «فقه» (که در تمامی زوایای زندگی انسان حضور دارد) هدفی علمی دارد که اطلاع مردم است و هدفی عملی دارد که تشکیل حکومت است.

 


[1] . همان، ص217.
[2] . همان.
[3] . همان، ص289.
logo