« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

1400/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم



نوع اول:

    1. این نوع، خود به دو قسم اصلی تقسیم می‌شود:

الف) صورتی که مال اولیه در مقابل بلیطی است که ارزش ذاتی دارد (و لو اینکه ارزش آن کمتر از ثمن پرداخت شده باشد. در این صورت گویی «بیع بین ثمن و آن بلیط» واقع شده است ولی این بیع مشروط است به تعهد فروشنده بلیط به برگزاری قرعه و اعطای جایزه به برنده.

ب) صورتی که مال اولیه در مقابل امکان حضور در قرعه کشی است (این قسم، صورت اصلی بخت آزمایی است -برخلاف آنچه از «فرهنگ فقه» خواندیم-)

    2. توجه شود که اشکالات وارده بر این نوع، گاه از ناحیه «عدم مالیت عقلایی» است و گاه از ناحیه صدق عنوان قمار بر بخت‌آزمایی. (چراکه در قمار هم، قمارباز با پرداخت مال، امکان حضور در یک شانس و بخت را به دست می‌آورد)

همین مطلب دوم مورد اشاره مرحوم تبریزی واقع شده است (البته ایشان با توجه به اینکه -مثل آنچه ما گفتیم- لعب را در مفهوم قمار دخیل می‌دانند، در صدق قمار شبهه کرده‌اند:)

«هذا أشبه بالقمار، و یکون نظیر القطعات من الخشب أو غیرها التی یکون فی کل منها رقم، و یعین لبعض تلک الأرقام بعض الأموال و تطرح فی الکیس، و یعطی انسان درهما أو أکثر و یخرج منها قطعة بداعی وقوع المال علی الرقم فیها.

و الحاصل ان شراء الأوراق مندرج فی البیع الفاسد فلا تکون الجائزة به ملکا لمشتری الورقة، و لو أخذها وجب المعاملة معها معاملة الأموال المجهول مالکها.

نعم مجرد شراء تلک أوراق لا یکون محرما تکلیفا، لاعتبار اللعب فی صدق القمار قطعا أو احتمالا، و معه لا یمکن الجزم بانطباق عنوان القمار علیه»[1]

    3. درباره‌ی اینکه آیا این نوع قمار است؟ و آیا ادله قمار بر آن صادق است؟ در آینده سخن می گوییم.

اما درباره اینکه «این کار، سفیهانه است چرا که آنچه مقابل «مال اولیه» قرار می گیرد، بی ارزش است»، هم اکنون مطالبی را مورد توجه قرار می دهیم:

    4. مرحوم حلی درباره‌ی سفیهانه بودن این نوع معامله می نویسد:

« و قد ادعي ان هذا النوع من المعاملة سفهي لأنه من قبيل بذل المال بوجه لا يعتبره العقلاء و لا يقرونه فان دفع المال لاحتمال تحصيل الجائزة بنسبة واحد إلى الألف أو أكثر حسب ما يطبع من البطاقات خصوصا في هذه الأيام حيث يضخم عدد البطاقات أمر سفهي لا يرتضيه العقلاء و لا يقرون التعامل عليه و ليس لهم لاعتباره وجه من الوجوه.

و الجواب عنه: بالمنع صغرويا فان العقلاء لا يسفهون من يبذل المال بإزاء احتمال تحصيل مال كثير و لو كانت نسبة الربح كما ذكر واحدا بالألف أو أكثر.

و لو تأملنا لرأينا ذلك جاريا في جميع معاملاتهم اليومية فالإنسان دائما لا ينفك يبحث عن المال يقدم لذلك مقدمات طويلة قد لا ترجع كلها بالنتائج المطلوبة، و ربما استلزم طلبه صرف الأموال الكثيرة في هذا السبيل و حسبنا ما نشاهده من إقبالهم على هذا النوع من المعاملات دون ان يسفه بعضهم بعضا.»[2]

    5. مرحوم سبزواری در قسم اول (الف/ نوع اول)، قائل به جواز و صحت بخت آزمایی شده اند و قسم دوم (ب/ نوع اول) را در صورتی جایز دانسته اند که پرداخت مال اولیه به سبب بیع نباشد و صلح باشد. (و ما می‌توانیم امثال هبه مشروطه و ... را هم به آن ضمیمه کنیم) دلیل ایشان آن است که در بیع باید مال اولیه مقابل مال قرار گرفته باشد و لذا باید «بلیط» خود دارای مالیت باشد:

«(مسألة 1): لا يجوز بيع و شراء بطاقات اليانصيب مطلقا، فهي قسم من القمار، إلّا في موردين.

الأول: إذا كانت تلك البطاقات قد نظمت لأجل اغاثة الفقراء و المساكين و نحو ذلك من الأغراض الصحيحة الشرعية، و تكون لها مالية معتبرة كالطوابع- و إنّ الجائزة التي تخرج بالقرعة تعطى بعنوان الهدية المستقلة، لصاحب البطاقة. ففي هذا القسم يجوز بيع مثل هذه البطاقات. و شراؤها.

كما يجوز التصرف في الجائزة.

و إن لم تكن للبطاقة مالية، و كان دفع الثمن مقابلها بعنوان الصلح جاز التصرف أيضا، كأن يدفع دينارا في مقابل البطاقة لأجل إعانة الفقراء صلحا، و بعد القرعة يأخذ صاحب البطاقة الرابحة، الجائزة بعنوان الهدية.

الثاني: اذا لم يكن تنظيم البطاقات لأجل إعانة الفقراء و المساكين و بناء المستشفيات، و نحو ذلك مما عرفت، بل كانت البطاقة لها مالية معتبرة عند العقلاء، كسائر الاجناس التي تقع مورد المعاملة بينهم، ففي هذا القسم يجوز التعامل عليها كالطوابع، و الجوائز التي تعطى لأصحاب البطاقات الرابحة تكون بعنوان الهدية المستقلة، يجوز أخذها و كذا إن لم تكن للبطاقة مالية، و كان دفع الجائزة بعنوان الهدية المستقلة، جاز التصرف فيها.

(مسألة 2): بيع و شراء بطاقات اليانصيب بغير الوجهين السابقين باطل و حرام، لأنه من القمار، و كل مال يؤخذ بإزائها يكون باقيا على ملك مالكه، يجب ارجاعه إليه، فلا يجوز للآخذ التصرف فيه.»[3]

توضیح:

بلیط مالیت دارد: بیع+هدیه مستقلهبلیط مالیت دارد: بیع+هدیه مستقله ما حصل فرمایش مرحوم سبزواری چنین است:

بخت آزمایی را مؤسسه‌های خیریه برگزار می کنندبخت آزمایی را مؤسسه‌های خیریه برگزار می کنند

بلیط مالیت ندارد: صلح+هدیه مستقله بلیط مالیت ندارد: صلح+هدیه مستقله

بخت آزمایی حلالبخت آزمایی حلال

بلیط مالیت دارد: بیع+هدیه مستقلهبلیط مالیت دارد: بیع+هدیه مستقلهبلیط مالیت ندارد: صلح+هدیه مستقله بلیط مالیت ندارد: صلح+هدیه مستقله

بخت آزمایی را «غیرمؤسسه‌های خیریه» برگزار می‌کنندبخت آزمایی را «غیرمؤسسه‌های خیریه» برگزار می‌کنند

 

به نظر می رسد تفصیل بین موسسه های خیریه (اعانه) هیچ وجهی ندارد.

    6. اما نکته مهم آن است که «ارزش بلیط» به همان است که امکان حضور فرد را در قرعه کشی ایجاد می‌کند و صرفاً همین امر (امکان حضور در قرعه کشی) است که باعث پیدایش مالیت عقلایی می‌شود.

و به همین جهت است که اگر هیچ بلیطی هم در میان نباشد، چون «اعتبار عقلایی مبنی بر امکان حضور در قرعه کشی» ارزش عقلایی و مالیت عقلایی دارد، باز بذل مال به ازاء این «تمکن از حضور در قرعه کشی» عقلایی است.

پس حتی اگر هم برای «بلیط» مالیت عقلایی تصویر می‌شود، جز به سبب اینکه نشانه آن تمکن است، نیست.

همین مطلب مورد اشاره مرحوم شیخ حسین حلی واقع شده است:

«و البطاقة و ان كانت في حد نفسها لا قيمة لها الا انها مما يترتب عليها شي‌ء له أهميته عند العقلاء، و هو ما بيناه من حق الدخول في عملية السحب و نفس ترتب هذا الأثر على هذه الأوراق يكسبها قابلية مبادلتها بالمال بنحو الصلح أو البيع أو غيرهما من أنواع المعاوضات. و ليس هذا بغريب فرب شي‌ء لا يكون بنفسه قابلًا للمبادلة الا ان قابليته لذلك انما تكون نظرا الى ما يترتب عليه من الآثار المعتد بها عند العقلاء»[4]

    7. البته باید توجه داشت که ارزش عقلایی این «امکان حضور در قرعه کشی» با کثرت و قلّت محتمل (جایزه) و قوت و ضعف احتمال (تعداد اطراف حاضر در قرعه کشی) کم و زیاد می شود.

 


[1] . ارشاد الطالب الی تعلیق المکاسب، ج1، ص224.
[2] . بحوث فقهیه، 62.
[3] . جامع الاحکام الشرعیه، ص637.
[4] . بحوث فقهیه، ص53.
logo