« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد حسن خمینی

1400/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم



ما می گوییم:

    1. از مجموع آنچه خواندیم چنین استفاده می شود که «میسر» در میان عرب به این نحوه تداول داشته است و فقط این نوع از قمار، میسر دانسته شده است. و ظاهر عبارات می تواند بر وحدت مفهومی، دلالت کند البته با توجه به معانی لغت که لغویون گفته اند و سایر استعمالات ـ از جمله آیه شریفه 91 سوره مائده ـ می‌توان گفت یا بعدها این واژه به معنای مطلق قمار نقل یافته است و یا حکم سایر انواع قمار همانند میسر دانسته شده است. ابن عاشور بر الحاق حکمی تصریح داشت.

    2. اما نکته مهم آن است که چرا این عمل عرب، «قمار» دانسته شده است؟

و با توجه به اینکه فخر رازی تصریح دارد که بازیگران از گوشت نمی خورده اند و همه را به فقرا عطا می‌کردند، به عبارت دیگر اگر در قمار شرط است که کسی نفعی ببرد، در این نوع از میسر نفعی عائد بازیگران نمی شود.

إن قلت: هویت قمار به این نیست که یکی از بازیگران نفعی ببرد، بلکه هویت قمار به آن است که بر اثر شانس، بازیگران چیزی را ببازند و در میسر، بر اثر شانس افراد مالی را می باخته اند.

قلت: متبادر از قمار آن است که یکی برنده است و یکی بازنده و آنچه از میسر در کتاب های تفسیری خوانده شد، قمار نیست.

ان قلت: آنچه به برنده، عائد می شده است (چنانکه فخر رازی نوشته است)، «مدح و ثناء مردم» بوده است.

قلت: اولاً متبادر از قمار، چنین نوع از عائدی نیست بلکه باید آنچه عرفاً مال دانسته می شود، از قمار حاصل شود.

ثانیاً: مدح و ثناء انگیزه حضور در قمار بوده است و نه اینکه «ما به ازاء» قمار بوده باشد.

    3. به نظر می رسد، علت تحریم، آن بوده است که در آن زمان، افراد را مجبور می کرده اند که به سبب حفظ شرافت خود و اینکه متهم به بخل نشوند، بدون رضایت، داخل در چنین عملی شوند.

    4. اگر چنین گفتیم میسر اصلاً قمار نیست ولی این عمل باطل است و به نوعی هم می توان گفت که «لاتأکلوا اموالکم بینکم بالباطل» خطاب به همه مردم از جمله فقراست که می فرماید مالی که در چنین کار باطلی حاصل آمده است نباید خورده شود.

    5. اللهم الا ان یقال: میسر به صراحت اهل لغت و اهل تفسیر و روایات ـ که خواهیم خواند ـ قمار است. (چنانکه کافی از امام کاظم (ع) نقل می کند که به صراحت می فرمایند «المیسر هو القمار»[1] و یا امام هادی (ع) می فرمایند: «کل ما قومر به فهو المیسر»[2] ) و شاید جهت آن که آن سنت رایج عرب، قمار دانسته شده است، آن باشد که:

کسانی که تیرهای برنده را به دست می آورده اند، مالک جزور می شده اند و کسانی که تیرهای بازنده را به دست می آورده اند، پول جزور را پرداخت می کرده اند. و این، هویت قمار را حاصل می کند ولی سنت عرب آن بوده است که گوشت را به فقرا می داده اند.

به عبارت دیگر، در این عمل، دو عقد (یا شبه عقد) موجود بوده است، یکی قمار و دیگری هبه.

    6. با توجه به آنچه گفتیم می توان میسر را قمار دانست.

حال یا فقط آنچه در میان عرب رایج بوده است میسر است و بعدها سایر انواع قمار هم به سبب شباهت در حکم، میسر نامیده شده اند.

و یا میسر عنوان عام برای قمار است و اگر در آن روزگار به نوعی خاص میسر گفته می شده است، از باب «غلبه» بوده است.

    7. آیه شریفه 3 سوره مائده هم که استقسام به ازلام (قسمت کردن گوشت به وسیله تیرهای چوبی) را تحریم کرده است، ناظر به همین بحث است.

«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ »

ترجمه:

«گوشت مردار، وخون، وگوشت خوك، و حيوانى كه به غير نام خدا ذبح شود، و حيوان خفه شده، و به زجر كشته شده، و حيوانى كه براثر پرت شدن از بلندى بميرد، و حيوانى كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشد. و باقيمانده صيد حيوان درنده- مگر آن‌كه بموقع به آن شكار برسيد و آن را سر ببريدـ و حيوانى كه روى بتها يا در برابر آنها ذبح مى‌شود، همه بر شما حرام شده است؛ و همچنين تقسيم كردن گوشت حيوان بوسيله چوبه‌هاى تيرِ مخصوص بخت آزمايى؛ تمام اين اينها، فسق و گناه است.- امروز، كافران از شكست آيين شما مأيوس شدند؛ بنابراين، از آنها نترسيد؛ و از مخالفت من بترسيد! امروز، دين شما را برايتان كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را بعنوان آيين جاودان شما پذيرفتم- امّا كسانى كه در حال گرسنگى، ناچار شوند، و تمايل به گناه نداشته باشند، مانعى ندارد كه از گوشتهاى ممنوع بخورند؛- خداوند، آمرزنده و مهربان است.»

    8. ظاهر آیه آن است که «أن تستقسموا» فاعل «حرّمت» است و لذا معنی چنین است که «استقسام به ازلام» حرام است. روشن است که استقسام، نوعی از قمار کردن است. پس آیه ناظر به حرمت تکلیفی قمار کردن است.

اللهم الا ان یقال:

عطف این عنوان به موارد دیگر (که همه آنها اشاره به مأکولات و مشروبات دارد و اکل و شرب آنها را تحریم کرده است) مشعر به آن است که «آنچه از قمار به دست می آید» نباید مورد تصرف قرار گیرد.

و لذا آیه علاوه بر حرمت تکلیفی قمار کردن، حرمت تکلیفی تصرف در مال حاصل از قمار و حرمت وضعی قمار را ثابت می کند.

ان قلت: این استعمال لفظ «حرمت» در اکثر از معنا واحد است.

قلت:

اولاً: چنین استعمالی در کلام بلیغ جایز است (و درباره آن در مباحث اصول سخن گفته ایم)

ثانیاً: در ما نحن فیه ممکن است بگوییم «حرّمت» به معنای جامع استعمال شده است یعنی این شیء دارای حریم است و آزاد نیست و طبیعی است که لازمه آن احکام ثلاثه ای است که گفتیم.

 

2. آیه دوم:

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿90﴾ إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ ﴿91﴾»

ترجمه:

« اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! شراب و قمار و بتها و ازلام، پليد و از عمل شيطان است، از آن دورى كنيد تا رستگارشويد. (90) شيطان مى‌خواهد بوسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند، و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد. آيا با اين همه زيان و فساد، و با اين نهى اكيد، خوددارى خواهيد كرد؟! (91)»

توضیح:

    1. «رجس» خبر است برای خمر و لذا مفرد آمده است و بقیه اخوات خمر معطوف به مبتدا هستند.[3]

    2. ضمیر «ه» در «فاجتنبوه»، به رجس برمی گردد و لذا شامل همه موارد گفته شده، می شود. و یا می توان گفت به «خمر» (مبتدا) برمی گردد و سایر موارد هم حکم با آن هستند و ممکن است بگوییم مرجع ضمیر «کل واحد» است که به همه موارد بازگشت می کند. همچنین ممکن است که ضمیر به «عمل شیطان» بازگردد.

    3. درباره ازلام سخن گفتیم و اما مراد از انصاب (بنا به نقل مرحوم طباطبایی) یا بُت است و یا سنگ هایی بوده است که برای اینکه قربانی روی آن واقع می شده، محترم بوده و به آن ها تبرک جسته می شده است.[4]

ما می گوییم:

    1. اگر «میسر» را به معنای آلت قمار بگیریم در این صورت امر به اجتناب از میسر، ظاهراً به معنای حرمت تکلیفی منفعت غالبه آن است که همانا قمار کردن است و اگر میسر را به معنای «قمار کردن» گرفتیم، در این صورت، آیه صریح در حرمت تکلیفی قمار کردن است.

ان قلت: آیه دوم را می توان دال بر حرمت تکلیفی تصرف در مال حاصل از قمار دانست. چرا که آنچه از آن عداوت حاصل می شود، تصرف در مال بازنده است.

قلت:

اولاً: بالوجدان، نفس بازی هم وقتی از حساسیت بالایی برخوردار باشد، باعث نزاع و عداوت می شود (حتی اگر نقل و انتقال در مالکیت نشود)

ثانیاً: ادامه آیه «قمار کردن» را باعث «صد عن ذکر الله» و «صد عن الصلاۀ» برشمرده است و روشن است که این نتایج بر نفس قمار مردن مترتب است (اگر بگوییم که این عبارت هم مربوط به آثار خمر و میسر است و البته همین معنا از آیه استظهار می شود)

 


[1] . کافی، ج5، ص126.
[2] . وسائل الشیعه، ج17، ص425.
[3] . اعراب القرآن الکریم، ج1، ص553.
[4] . المیزان، ج6، ص57.
logo