< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الفاظ/مقدمه واجب/موصله/ ادله

امام علی : إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَرَاتِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مَالًا فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنْفَقَهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَ دَخَلَ الْأَوَّلُ بِهِ النَّارَ. قصار 429

بزرگترین حسرت ها در قیامت حسرت کسی است که ثروتی را از راه حرام بدست آورده، کسی که آن را به ارث برده آن را در راه خدا انفاق می کند و وارد بهشت می شود و اولی بخاطر اینکه از راه حرام جمع کرده وارد آتش می شود.

سخن پیرامون مقدمه موصله صاحب فصول هست. اشکالات این مقدمه موصله را گفتیم.پاسخ ها هم گفته شد.

یکی از اشکالاتش لزوم دور است، که وجود ذی المقدمه توقف بر وجود مقدمه دارد و اگر ما در وجوب مقدمه ایصال را قید کردیم این ذی المقدمه توقف بر مقدمه دارد و مقدمه توقف بر ذی المقدمه.

گفته شد ، المتوقف علیه غیر المتوقف علیه است. ملاک توقف در جانب ذی المقدمه وجود است و درجانب مقدمه وصف ایصال است. صلاه بوجودها متوقف بر وضوست ، ولکن وضو توقف بر صلاه ندارد. وصف ایصال توقف بر صلاه دارد.

نائینی به بیانی مطرح کرده که اشکالی بر آن وارد نباشد.

    1. قید ایصال معنایش این است که واجب نفسی قید واجب غیری باشد، چون می گویید وضویی واجب است که شما را به صلاه برساند، معنایش این است که واجب نفسی قید واجب غیری است.

    2. معنای این حرف این است که واجب نفسی مقدمةُ المقدمه باشد، چون می گویید واجبی که شما را به ذی المقدمه برساند، پس این واجب نفسی مقدمةُ المقدمه است و وجوبش نشأت گرفته از وجوب ذی المقدمه است.(وجوب این واجب نفسی نشأت گرفته از وجوب غیری است)

    3. در نتیجه واجب غیری توقف بر واجب نفسی دارد و واجب نفسی هم وجوبش برگرفته از واجب غیری است. چون وجوب نفسی مقدمه المقدمه است. پس الف (ذی المقدمه) یتوقف علی ب (مقدمه) و ب (مقدمه) یتوقف علی وجوب نفسی. پس وجوبش نشأت گرفته از وجوب غیری است. پس این استدلال دوری هست و باطل .

(اجود التقریرات ج1 ص 208)

تفاوت این تعبیر با تعبیر قبلی ، تفاوت در این است که ما متمرکز شدیم روی وجوب . وجوب ذی المقدمه یتوقف علی وجوب المقدمه و وجوب المقدمه هم یتوقف علی وجوب این ذی المقدمه.

پاسخ ما به این استدلال این است که :

    1. مقدمه موصله به معنای ضمیمه شدن ذی المقدمه به مقدمه نیست، تا واجب غیری به واجب نفسی تعلق بگیرد. (مقدمه موصله یعنی مقدمه ای که در مسیر ایصال باشد نه اینکه جزء وجوب باشد) (دو تفسیر از مقدمه موصله هست. یک . ذی المقدمه ضمیه به مقدمه شود و که مقدمه مرکب از دو بخش باشد . یکی مقدمه و یکی ذی المقدمه، اگر این تعریف از مقدمه موصله باشد به نظر می رسد که اشکال دور وارد است . اما طبق تفسیر دوم مقدمه موصله مقدمه ای است که در مسیر ایصال باشد نه اینکه جزئی از این مقدمه باشد. آنچه بر مکلف واجب است واجب است این وصف ایصال را بوجود بیاورد.

    2. ثانیاً: خروجی این تحلیل شما دور نیست، خروجی اش اجتماع مثلین است. یعنی اجتماع واجبین است ، واجب نفسیٌ و واجبٌ غیریٌ، زیرا پر واضح است که واجب نفسی در وجوبش احتیاج به وجوب مقدمه ندارد، وجوبش از کتاب و از سنت است. (فرض ما هم همین است که این وجوب نفسی آمده) وقتی چنین شد ، وجوب مقدمه در گرو وجوب ذی المقدمه هست. تا نمازی واجب نباشد، (بر فرض) وضویی واجب نیست(بر فرض می گوییم آنجا که غایت وضوی ما صلاه باشد) وجوب صلاه ما را وامیدارد به وجوب مقدمه، اما وجوب ذی المقدمه مدیون وجوب مقدمه نیست، بلکه مدیون اقم الصلاه است. مدیون روایاتی است که تاکید بر وجوب الصلاه و نهی از استخفاف از صلاه است.

پس وجوب مقدمه توقف بر وجوب ذی المقدمه دارد ولی وجوب ذی المقدمه بر وجوب مقدمه ندارد.

انقلت: پس خروجی نظریه مقدمه موصله چیست؟

قلت: خروجی نظریه مقدمه موصله این است که با این تحلیل، از قبل ذی المقدمه وجوب نفسی داشت، اگر پذیرفتیم مقدمه موصله را ، اینجا ذی المقدمه می شود مقدمه المقدمه، یک وجوب غیری هم ضمیمه این وجوب نفسی می شود. فاجتمع المثلان (وجوب نفسی و وجوب غیری) همانگونه که اجتماع نقیضین نشاید اجتماع مثلان هم نشاید. فلسفه باید چیست؟ راه افتادن. با همان امر نفسی به راه می افتد دیگر چرا باید دیگر باشد.

اشکال پنجم: این مقدمه موصله تسلسل را در پی دارد.

(تسلسل یعنی الف بر ب توقف دارد، ب بر ج توقف دارد و ج بر د توقف دارد و… )

    1. اگر وضوی موصله الی الصلاه مقدمه باشد ، معنایش این است که خود وضو مقدمه وضوی موصل هست.

    2. بنابراین این مقدمه ما، مرکب از دو چیز است، یکی وضو ، یکی هم ایصال.

    3. می رویم سراغ بخش اول این گزینه. این وضو به خودی خود مقدمه هست یا نیست؟ خیر، به خودی خود مقدمه نیست. با قید ایصال مقدمه هست (فالوضوء الموصل مقدمةٌ). می رویم سراغ گزینه بعد: الوضوء الموصل. آیا این وضو به خودی خود مقدمه هست یا نیست؟ خیر نیست، زمانی مقدمه هست که ایصال به آن پیوسته باشد، باید گفته شود الوضوء الموصل، باز می رویم سراغ وضو که به خودی خود مقدمه هست یا نیست...

    4. پس به ناچار تا وقتی که نرسیم که ذات مقدمه موصل باشد این سلسله ادامه دارد.

حال که چنین است پس نگویید که مقدمه موصله واجب است ، بگویید ذات المقدمه واجب است تا به این اشکال نیافتید. (از همان اول بگویید ذات مقدمه واجب است و موصله بودنش را شرط نکنید. پس از آنجایی که موصله بودن شما را به گودال تسلسل می اندازد نگویید تا به گودال نیافتید)

امام جواب دادند به اینکه، واجب به امر غیری، مقدمه موصله به واجب نفسی هست، نه مقدمه ای که موصل به مقدمه باشد. شما اینجا ایصال را قید رسیدن به وضو گرفتید و این درست نیست. ذات وضوی واجب مقید به وضوی به قید ایصال نیست،( نه ذات وضو واجب است)، مقید است به ایصال به ذی المقدمه و فرض این است که وقتی ما به ذی المقدمه رسیدیم دیگر نیازی به قیدی نداریم .اصلا لا یمکن التقیید بالایصال زیرا به آن رسیدیم.

جواب اینجا هم همان است . وصف ایصال جزئی از مقدمه نیست، که مقدمه عبارت باشد از مقدمه و ایصال به ذی المقدمه، بلکه اینجا در حقیقت مقدمه ای واجب است که در مسیر رسیدن به ذی المقدمه باشد.

(نه آیه و نه روایتی در اینجا نیست، ما هستیم و عقلی که صاحب فصول داشتند و عقلی که آخوند دارند و عقلی که صاحب معالم دارد)

    1. بر این اساس همان عقلی که آنها داشتند را حاکم می کنیم و میگوییم مقدمه ای واجب است ( وجوب نشات گرفته از ذی المقدمه ) که پیوند با ذی المقدمه داشته باشد. مقدمه ای که بریده از ذی المقدمه هست به چه دلیل واجب باشد؟

    2. این پیوند را چه چیزی ایجاد می کند؟ صاحب فصول می گوید این پیوند را وصل شدن به ذی المقدمه ایجاد می کند. هر مقدمه ای که شما را وصل کرد به ذی المقدمه، آن مقدمه واجب است (عقل می گوید این واجب است)

(شش اشکال بر صاحب فصول گرفته شده بود 5تا را بیان و پاسخ دادیم، ولی یک مطلب پاسخ داده نشد و آن مطلب این است که از صاحب فصول می پرسیم که من تا وقتی که به ذی المقدمه نرسیدم می توانم بگویم این مقدمه واجب است؟ خیر. آیا می توانم بگویم واجب نیست؟ خیر. پس اگر قید ایصال هست، جناب صاحب فصول چرا نمی توانیم بگوییم واجب نیست؟ (فرض این است که هنوز به ذی المقدمه نرسیدیم) از شما می پرسیم آیا واجب است؟ چون هنوز به ذی المقدمه نرسیدیم نمی توانیم بگوییم واجب است، از شما می پرسیم می توانیم بگوییم واجب نیست، اگر شما بگویید نه در مقابل همه عقلا ایستاده اید زیرا لازمه اش ترک ذی المقدمه است.

از شما می پرسیم که رمزش چیست که نمی توان گفت که واجب نیست؟ (شما می گویید رمزش ایصال است )که می گوییم ایصال نیست. (توجیه کردند و گفتند مقدمه موصله آن است که در مسیر ایصال باشد) ، این در مسیر ایصال بودن یعنی چه؟ این چه پیوندی است بین این مقدمه (شما و همه عقلا می گویید واجب است) و بین آن ذی المقدمه ایجاد کرده؟ ایصال که نیست، ارادةُ وصول است که نیست، اراده اتیان ذی المقدمه است که نیست یا قصد ایصال است؟

این حلقه وصل قصد است. ما معتقدیم که اراده ذی المقدمه هم به همین برمیگردد. این است که پیوند ایجاد کرده، ملاک پیوند اراده است. ملاک پیوند قصد است. نظریه شیخ انصاری هم بر میگردد به صاحب معالم.

    1. نتیجه می گیریم پیوند بین مقدمه و ذی المقدمه را قصد است که ایجاد می کند. فالملاک فی وجوب المقدمةِ هو قصد الایصال.

از شما می پرسیم این مقدمه را باید آورد یا نه؟ بله باید آورد، با ملاکی که می خواهیم به ذی المقدمه برسیم. این می خواهیم برسیم فالمقدمةُ بقصد الایصال واجبةٌ، و ان لم تکن مقدمه بهذا القصد، فلیست بمقدمه (اصلا مقدمه نیست) اگر ما میخواهیم قائل به وجوب مقدمه بشویم این مقدمه است (پیوند با ذی المقدمه دارد). وقتی پیوند با ذی المقدمه داشت فالمقدمه لیست بواجبةِ مطلقا (یعنی قصد ایصال را هم نکرده پس چه پیوندی دارد.باید یک پیوند و یک چسبی داشته باشد) یقول به الآخوند .

شیخ می گوید آن چسب قصد ایصال است. صاحب معالم می گوید چسبش اراده است (لذا جواب می دهد که این کسی که رفته در زمین غصبی و موج غریق را برده، ثواب مقدمه را دارد .اگر قرار است پاداش بدهند به او پاداش میدهند.چون قصد نجات داشته) بنابراین به نظر می رسد نظریه پخته در باب مقدمه واجب، نه نظریه ایست که بگوید مقدمه واجب نیست مطلقا ونه نظریه این که مقدمه واجب است مطلقا ولو قصدش را هم نکند. و نه نظریه ای که بگوید مقدمه ای واجب است که شما را برساند و اگر نرساند مقدمه نیست. به نظر می رسد پخته ترین نظریه ای که می توان به عقلا نسبت داد نظریه شیخ انصاری است. (که نظریه صاحب معالم هم نظریه شیخ انصاری است)

بحث بعد ثمرات وجود مقدمه است. 6 ثمره گفته می شود که یکی اش نذر است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo