« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1404/03/11

بسم الله الرحمن الرحیم

اقل و اکثر ارتباطی/أصالة الاحتياط /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /اقل و اکثر ارتباطی

 

روایت: عن رسول الله(ص): یاعلی! طوبى لمن طال عمره وحَسُن عمله.[1]

خوشا بحال کسی که عمرش طولانی و عملش حسن باشد.

طوبی مؤنث اطیب است، یعنی معیشةً طوبی.

محور سخن می تواند طوبی باشد، یا محول الحول .. احسن الحال کدام است؟ احسن الحال با همین واژه طوبی آمده است، طوبی لمن اسلم و کان عیشه کفافا…خوشا کسی که ایمان بیاورد و در پی تشریفات نباشد. اینجا هم دارد طوبی لمن طال عمره و حسن عمله دارد، یکی از مصادیق طوبی امام خمینی هست هم هیچ عمل صالحی بالاتر از تشکیل نظام اسلامی نبود، حُسن عمل امام تنها تشکیل نظام هم نیست، کتب فقهی امام را هم ببینیم فکر می کنیم که کاری جز فقه نداشته است، در تبعید حواشی بر وسیله نوشتند که شد تحریر الوسیله.

خلاصه:

سخن این است که در اقل و اکثر ارتباطی چه کنیم؟ سه نظریه هست

نظریه اول برائت؛ نظریه دوم احتیاط؛ نظریه سوم برائت عقلی را جاری می کنیم نه برائت نقلی.

دو بیان برای برائت بود:

یک. این اقل یا واجب نفسی است یا واجب غیری(مقدمی)، یا این اقل یا واجب نفسی استقلالی است یا واجب ضمنی است، علی ای حالٍ اقل واجب است و در اکثر شک می کنیم، در شک بدوی هم برائت را جاری می کنیم.

تحلیل امام خمینی

امام تحلیل دیگری دارند که لب فرمایش این است: اینجا شک در محصَّل و محصِّل نیست، نمی دانید که آیا بدون استنشاق وضو تحقق پیدا کرده است یا نکرده است، اینجا شک در محصَّل است، محصِّلش این است که باید استنشاق کنید؛ یا در استعاذه، در جلد 7 مفتاح الکرامة باب التعبد قبل القرائه، در بحث قرائت این بحث را مطرح می کند که آیا استعاذه قبل از قرائت لازم است یا لازم نیست؟ پسر شیخ طوسی که او را مفید ثانی نامیدند، مدعی وجوب شده است. علامه مجلسی هم می گوید ما اگر دلیل معتبر بر عدم وجوب استعاذه نمی داشتیم ما هم معتقد به وجوبش می شدیم.

در شک در محصَّل و محصَّل باب باب اشتغال است اما در شک در مفصّل و مجمل باب، باب برائت است. نمی دانیم ده جزء بر من واجب است یا نه جزء این شک در مفصّل و مجمل است، در شک در مفصّل و مجمل می توانیم برائت را جاری کنیم.

ایشان این مطلب را با 5 مقدمه بیان کرده اند:

مقدمه اول: ان المرکب علی ثلاثة اقسام: مرکب حقیقیٌ، مرکب صناعیٌ و مرکب اعتباری

یک. مرکب حقیقی؛ این است که باید اجزاء را با هم مخلوط کنیم تا یک دارو ساخته شود، این اجزاء جزء مرکب حقیقی است، یا آب که مرکب از اکسیژن و هیدروژن هست، آب دیگر اکسیژنش محفوظ نیست و همینطور هیدروژنش.

دو. مرکب صناعی؛ (برخلاف مرکب حقیقی) ساختمان را در نظر بگیرید که اجزائی دارد، آجر، سیمان، آهن... اینها اجزاء مرکب صناعی هستند، این اجزاء هر کدامش جزئیتشان را دارند، ولی فانی در کل هستند آنچنان که اگر این خانه خراب شود آجرها را جدا می فروشند، آهن و... را جدا می فروشند، اما در این مرکب آن کل مطرح است.

سه. مرکب الاعتباری؛ مرکب اعتباری هم مانند مرکب صناعی هست، یعنی اجزاء هویت خودشان را دارند لکن وقتی با کل قرار می گیرند آن کل محور می شود.

صلاة چیست؟ اولها التکبیر و آخرها التسلیم. رکوع دارد، سجود دارد، تشهد، سلام، تسبیحات و... دارد، اینها هم هویتشان محفوظ است، رکوع هویتش محفوظ است سجود هم همینطور، بله وقتی جمع شدند می توانند یک هیأت تشکیل بدهند؛ بنابراین صلاة مرکب اعتباری هست.

(با این مقدمه امام جاده برائت را صاف کردند، یعنی نمی دانم نماز ده جزء دارد یا نه جزء ، نه جزء یقینی است در جزء دهمش شک دارم، با توجه به اینکه هویت اجزاء از بین نرفته، در مرکب حقیقی هویت اجزاء از بین رفته، اما در مرکب صناعی و در مرکب اعتباری هویت اینها از بین نرفته است، بنابراین وقتی چنین شد چرا نتوانیم در جزء دهم برائت جاری کنیم؟ چون الصلاة مرکب اعتباریٌ، نمی دانم ده جزء هست یا نه جزء، بله اگر مثل مرکب حقیقی بود نمی توانستیم اجزاء را جداگانه ببینیم، اما وقتی اینجا اجزاء را جداگانه می بینیم می توانیم برائت جاری کنیم).

مقدمه دوم: سخن از وحدت اراده و وحدت مراد هست؛ زمانی که مراد واحد باشد اراده واحد است ولی اگر مراد متکثر بود اراده هم متکثر خواهد بود.

خروجی این مطلب امام این است که وقتی اراده متکثر شد می خوابد روی اجزاء (روی جزء اول، روی آن جزء دوم و…) روی جزء دهم شک دارم، شک دارم یعنی شک دارم که آیا اراده به آن تعلق گرفته است یا اراده به آن تعلق نگرفته است. این هم جاده برائت را صاف می کند.

مقدمه سوم: در مرکبات اعتباری صورت، عین مواد هست، جدای از آنها نیست، پس آنگاه که ما شک کردیم در اینکه آیا جزء دهم واجب است یا جزء دهم واجب نیست، شک دارم که آیا این صورت بر من واجب شده یا این صورت بر من واجب نشده است؛ چون قرار شد اینها یکی باشند، اصلا ماده بی صورت شکل پیدا نمی کند، شکلش با صورت است، اگر در صورت شک کردیم کانّ در ماده شک کردیم، و اگر در ماده شک کردیم اصل برائت جاری می شود.

 


logo