1403/11/21
بسم الله الرحمن الرحیم
در واجبین تعبدیین/أصالة التخيير /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة التخيير /در واجبین تعبدیین
روایت: عن رسول الله (ص): يا أباذر : كن بالعمل بالتقوى أشد اهتماما منك بالعمل [1] ، فإنه لا يقل عمل بالتقوى وكيف يقل عمل يتقبل ، يقول الله عزوجل : ( إنما يتقبل الله من المتقين ).
اینکه عملی متقیانه داشته باشی برایت مهمتر باشد از اصل عمل، عملی که با تقوا انجام بشود کم نیست، خدا عمل را از اهل تقوا می پذیرد.
خلاصه:
بحث آخر اصالة التخییر این است که تکلیف در جایی که واجبین، تعبدیین هستند چه باید کرد؟ تا الان در واجبین توصلیین بود، در آنجا گفتیم اصول نافیه جاری است اما اصالة الاباحه جاری نیست.
در جایی که احد الحکمین تعبدی باشد چه کنیم؟ (اگر یکی از آنها تعبدی باشد کافی است) مثل صلاة المرئه فی ایام الاستظهار. اگر حائض باشد عبادت برایش حرام است (حرمت توصلی) اما اگر طاهر باشد صلاة واجب است(وجوب تعبدی) .
مباحثی که داشتیم مربوط به واجب توصلی بود اما در واجب تعبدی اشکالی نیست که جایز نیست طرحشان و رجوع به اباحه و بگوییم نه صلاة حرام است نه صلاة واجب است بلکه مباح است، اگر خواستی بخوان و اگر نخواستی نخوان.
اینجا موافقت قطعیه مانند مخالفت قطعیه ممتنع است، اما در مقام بحث مخالفت قطعیه ممکن است، اینکه زن حائض دو رکعت نماز بدون قربت بخواند، اینجا مخالفت قطعیه قطعا هست، به این بیان که چون اگر طاهر باشد، نماز بدون نیت قربت نماز نیست.
(مسلمان مرد توحید است و تقوا و نماز اى دل نخوانی گر نماز هرگز نزن لاف مسلمانی)
و اگر حایض باشد بر حائض همانگونه که نماز خواندن حرام است صورت نماز را هم نمی تواند بیاورد (البته این اول الکلام است، اگر خانم معلمی بخواهد نمازی یاد بدهد بگوییم حرام است)
فعلی هذا اینجا مخالفت قطعیه بنا بر این فرض است اما بنا بر فرض دیگر که می گوییم حرام نیست.
مهم موافقت قطعیه است، اگر موافقت قطعیه ممکن نشد، اینجا دوران الامر بین المحذورین است و حُکم تخییر است، منتها مخالفت قطعیه هم نباید کرد آنچنان که موافقت قطعیه هم واجب نیست.
آخرین حرف از اصالة التخییر این است که آیا اصالة التخییر فقط در شک در تکلیف است یا در شک در مکلف به هم هست؟
جایی که موافقت قطعیه ممکن نباشد اینجا اصالة التخییر جاری است چه شک در تکلیف باشد و چه شک در مکلف به.
مثال: اگر بداند قسم خورده که روز شنبه، روزه بگیرد و روز یکشنبه روزه نگیرد، اگر ندانست امروز شنبه است یا یک شنبه، اینجا شک در مکلف به است نه در اصل تکلف. باید وضو بگیرد یا نباید؟ در چنین جایی هم نوبت به اصالة التخییر می رسد. او می تواند یک روز روزه بگیرد یک روز افطار کند، حق ندارد هر دو روز را روزه بگیرد یا هر دو روز را افطار کند چون مخالفت قطیعه را در پی دارد.
به این ترتیب بحث اصالة التخییر به پایان رسید و رسیدیم به بحث اصالة الاشتغال یا اصالة الاحتیاط؛ که دنیای بحث دارد، لکن یک بحث بسیار مفیدی که لازم می آید مطرح شود اقسام شبهات است.
اقسام شبهات:
الشبهة علی قسمین: اِمّا شبهةٌ بدویةٌ و اِمّا شبهةٌ مقرونةٌ بالعلم الاجمالی؛ هر کدام از این دو سه صورت دارد:
صورت اول: آنکه شبهه ، شبهه حکمیه باشد.
صورت دوم: شبهه موضوعیه باشد؛
صورت سوم: شبهه حکمیه اقل و اکثر باشد (شش مورد) فهنا 6 امثله:
تعریف شبهه حکمیه: در این شبهات رفع شک به ید قانونگذار است نه به ید مکلف.
شبهه موضوعیه: رفع شک به ید مکلف هست.
مثال اول: شبهه وجوبیه حکمیه: (فرض که بدویه هست و علم اجمالی نداریم) وجوب الدعا عند رویت الهلال.
مثال دوم: شبهه وجوبیه موضوعیه: اکرم کل عالم، هر عالمی را اکرام کن، نمی دانیم این فرد عالم هست یا عالم نیست.
مثال سوم: شبهه تحریمیه حکمیه: شک داریم در حرمت شرب عصیر اذا قلی و لم یذهب ثلثاه. شک داریم که شربش حلال است یا حرام.
مثال چهارم: شبهه بدویه موضوعیه و تحریمیه ، نمی دانیم هل هذا المایع خمر ام لیس بخمر، خَلٌّ.
مثال پنجم: شبهه وجوبیه حکمیه ای که امرش دائر است بین اقل و اکثر: مثلا نمی دانیم آیا سوره در نماز واجب است یا نیست.
یا شبهه تحریمیه اقل و اکثر: نمی دانیم آیا آنی که بر جنب حرام است خواندن تمام سوره ای که در آن آیه سجده هست می باشد یا نه، فقط آیه سجده را نباید بخواند.
مثال ششم: شبهه موضوعیه اقل و اکثر: نمی دانیم که آیا این مایع خمر است که اکثر باشد، او خَلٌّ که اقل باشد.
این یک تقسیم. شبهه بدویه، مقرونه به علم اجمالی و شبهه مقرونه به علم اجمالی
فردا 22 بهمن هست؛ در قرآن کریم سنبل یک انقلاب مصداقش داستان حضرت موسی هست، زندگانی حضرت موسی سه دوره دارد:
یک دوره اش قبل از انقلاب است و رفتن موسی و نصیحت فرعون، تهدید فرعون، سحره فرعون و ایمان سحره.
دوره دومش: مسائل حین انقلاب: اذهب و انت و قاتلا... شما و خدایت بروید بجنگید و ما همینجا هستیم.
دوره سوم: مسائل بعد از انقلاب، این مسائل بعد از انقلاب موسی را سوره ابراهیم ذکر کرده است.
﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ﴾[2] . این ایام الله به قرینه آیه زمان سقوط دیکتاتور است. (مصادیق دیگری هم گفته شده ولی به قرینه آیه 6 سقوط فرعون است) ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ﴾[3] ؛ یادتان باشد که روزی فرعون بر شما مسلط بود.
کتابهای زیادی در رابطه با انقلاب نوشته شده است و از کتابهای خواندنی صعود چهل ساله می باشد.
مرحوم آقای فاضل لنکرانی می گویند کسانی که قدر انقلاب را نمی دانند قبل از انقلاب ندیدند، اگر آن را مطالعه کنند قدر این انقلاب را می دانند و دیگر اینقدر غر نمی زنند.
رضا خان در طول حکومتش یک مسافرت به خارج داشت داشت که دوازده روز به ترکیه رفت. انگلیسی ها به او آموزش دادند که رفتی ایران چطور مبارزه کنی با دین.
سه دستور العمل به او دادند؛
یک. با حجاب مبارزه کن؛ او هم مطبوعات و ... گفتند این زنان چادری امل هست. اول قلم زنان مزدور به او کمک کردند. بعد . آموزش و پرورش را دستور داد تا چادری ها حق تحصیل ندارند، بسیاری از زنانی که بی سواد ماندند می خواستند در دام رضا خوان نیفتند و سرانجام این دستور العمل کشتار مسجد گوهرشاد بود. مردم با غیرت تحصن کردند رب شبستان را بستند و مردم را به گلوله بستند و بسیاری را زنده به گور کردند.
دو. با روحانیت مبارزه کن؛ در هر شهری فقط یک عالم بالای 80 سال حق عمامه داشت. مدارس دینی را تبدیل به مدارس دخترانه کرد تا بی حجاب به آنجا بیایند.
سه. به او یاد دادند که با عزاداری مبارزه کند؛ مرحوم آقای صافی گفتند: عاشورایی بر این ملت گذشت که کسی جرات نداشت در یک فلکه بگوید یا حسین.
این برخوردها با دین شد. کجای کارند آنها که دارند پایه ها را متزلزل میکنند، با حجاب آنچنان بی حجابانه دارند برخورد می کنند، دارند مبنا را زیر سوال می برند.
57 سال در این کشور رژیمی حاکم بود که دین و اخلاق ستیز بود. دو. استقلال ستیز. سه . مردم ستیز بود ( خودشان در کتاب دربار به روایت دربار گفتند که شاه می گفت ملت پفیوز ایران. پدرم ترقی را به اینها یاد داد) چهار . آزادی ستیز.
در کتاب witness(شاهد) خاطرات منصور رفیع زاده، نماینده ساواک در آمریکا آمده: شاه به مسئول ساواک گفته بود آن معلم تبریزی که مخالف ماست و بد و بیراه می گوید را باید جوری تأدیبش کنی تا همه حساب کنند. به مسئول باغ وحش گفت قفس های شیر را گرسنه نگه دار، این معلم را آوردند انداختند در قفس شیرها، این از آزادی شاه بود.
رژیمی آزادی ستیز به معنای واقعی کلمه، تهران در میدان امام موزه عبرت دارد. که بسیار دیدنی است، انقلابیون را به سبک شکنجه های قرون وسطی شکنجه می کردند، الحمدلله آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. آیه7 سوره ابراهیم . ﴿وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[4] ؛ اگر شکر این نعمت را بجا آوردید برایتان زیاد می کند؛ انشاء الله همه فردا در راهپیمایی شرکت خواهیم کرد.