« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

مطالبی پیرامون اصالة التخییر/أصالة التخيير /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة التخيير /مطالبی پیرامون اصالة التخییر

 

روایت: امام کاظم (ع): اجتهدوا في أن يكون زمانكم أربع ساعات: ساعة لمناجاة الله. وساعة لامر المعاش. وساعة لمعاشرة الاخوان والثقات الذين يعرفونكم عيوبكم ويخلصون لكم في الباطن وساعة تخلون فيها للذاتكم في غير محرم وبهذه الساعة .قدرون على الثلاث ساعات.[1]

چهار برنامه در زندگی تان باشد: برنامه ای داشته باشید برای مناجات با خدا (نماز ، نوافل، قرآن …)؛ وقتی هم برای معاش زندگی بگذارد (من لا معاش له لا معاد له)؛ یک برنامه برای همنشینی هایی که سازنده باشد داشته باشید تا عیوبتان معلوم شود؛ یک برنامه هم برای تفریح داشته باشید؛ با این ساعت است که شما قدرت بر سه ساعت دیگر هم دارید.

اصالة التخییر

الحمدلله اصالة البرائه به پایان رسید با تنبیهات مفیدی که داشت، وارد بحث اصالة التخییر می شویم.

مطلب اول: در بحث اصالة التخییر اولین مسئله این است که شیخ اصالة البرائه و اصالة الاشتغال را مطرح کرده است اما فصلی به عنوان اصالة التخییر را باز نکردند، به این دلیل که چون فروع بحث اندک بوده و مانند اصالة البرائه و اصالة الاستصحاب نبوده که فروع فراوانی داشته باشد، به نظر می رسد راز اینکه فصل جداگانه باز نشده بخاطر کم بودن مباحث و فروع آن است نه اینکه یادشان رفته باشد چون این کتاب در زمان حیاتشان هم تدریس می شده است.

مطلب دوم: بحث دومی که قبل از ورود باید گفت این است که اصالة التخییر در دو عرصه قابل طرح است، یکی در عرصه توصلی و یکی هم در عرصه تعبدی.

در عرصه توصلی کالتردد بین انسان بانّه محقون الدم (ای دمه محترم) یا آن است که واجب القتل است (مانند کافر محارب) اینها در عرصه فردی است و عرصه حکومت عرصه جداگانه دارد، ممکن است حکومت بگوید حق کشتن این حارب حربی را ندارید، که به اینها عناوین ثانوی می گویند.

پس این انسان مردد است بین کونه محقون الدم او انه غیر محقون الدم (این توصلی است)

گاهی تخییر در امر تعبدی هست، مثل عبادت زن ایام استظهار، نمی داند که این دم ، دم حیض است یا دم استحاضه، فامرها فی الصلاة مرددةٌ بین وجوب الصلاة علیها و تحریم الصلاة علیها، فان کانت حائضةً تحرم الصلاة علیها، و ان کانت غیرحائضةٍ تجب الصلاة علیها. (پس تخییر در دو عرصه قابل تصور است)

مطلب سوم: سومین بحث این است که میزان در تخییر آن است که موافقت قطعیه ممکن نباشد، آنجا که موافقت قطعیه نمی شود دو صورت دارد:

صورت اول: آنکه نه موافقت قطعیه ممکن باشد نه مخالفت قطعیه؛ کدوران الامر بین الوجوب و الحرمة، در دوران امر بین وجوب و حرمت اینجا مخالفت قطعیه هم نمی شود کرد، یا انجام می دهد(وجوب را) یا انجام نمی دهد(حرمت را)، در اینجا موافقت قطعیه نمی شود اما مخالفت قطعیه هم نمی شود، یا جانب الوجوب را می گیرد یا جانب الحرمه.

صورت دوم: آنکه موافقت قطعیه ممکن نباشد و مخالفت قطعیه هم ممتنع نباشد، مثل این که واجب و حرام به تدریج باشد، مثلا نمی داند که شب شنبه و شب یکشنبه، قسم خورده که این مایع را بنوشد یا ننوشد، شب شنبه این مایع را می نوشد و شب یکشنبه این مایع را نمی نوشد، اینجا مخالفت قطعیه کرده(چون به تدریج بوده)، ولکن آنچه که باید تثبیت کرد این است که موافقت قطعیه و امتناع موافقت قطعیه ملاک تخییر است، البته از فروع این است که آیا مخالفت تدریجیه می توان کرد یا نه، (این جزء فروع بحث است) اما آنچه جزء اصول البحث است این است که میزان در تخییر امتناع الموافقة القطعیه است.

مطلب چهارم: ما چهار اصل داریم، اصل استصحاب، اصل اشتغال و احتیاط را داریم، اصل تخییر را داریم و اصل برائت را داریم، جایگاه اینها کجاست؟

در اول رسائل شیخ انصاری مفصل وارد این بحث شدند ولکن آن بحثی که پذیرفتنی هست این است که الان می گوییم: یا این شک ما حالت سابقه ملحوظه دارد یا ندارد، اگر دارد استصحاب می کنیم، آنجا که ندارد، یا احتیاط در آن ممکن است یا ممکن نیست، اگر احتیاط ممکن نیست راهی جز تخییر نیست، چون تکلیف هست و باید یکی را انجام بدهیم، نمی توان گفت کاری به تکلیف نداریم، قطعا ما مکلف هستیم و کار به تکلیف داریم، ارزش انسان به این است که تکلیفش را بایسته بجا بیاورد.

پس آنجا که حالت سابقه لحاظ نمی شود یا احتیاط ممکن است یا ممکن نیست، اگر ممکن نیست مورد، مورد تخییر است، آنجا که احتیاط ممکن است یا آن است که دلیل داریم بر ثبوت عقاب بر واقع مجهول، اینجا قطعا مورد احتیاط است، و یا دلیل بر ثبوت عقاب بر واقع مجهول نداریم، اینجا مورد برائت است.

فردا روز شهادت امام کاظم است، یک نکته جدید در این باره: امام کاظم در بین ائمه چند خصوصیت منحصر به فرد داشتند:

یک. خصوصیت اول ایشان این است که تنها امامی که داریم با لباس مبدل و ناشناس تردد داشتند در مقطعی امام کاظم بود، دخل بعض قری الشام متنکراً ، اگر بپرسند که این چه خصوصیتی هست؟ می گوییم: گاهی یک انسان عادی متنکراً می رود اما یک امام معصوم می رود نشان دهنده اوج خفقان در عصر هارون بود.

دو. هیچ امامی به اندازه امام کاظم اسم مستعار ندارد در برخی روایات آمده عن الرجل، عن العبد الصالح، این اسم مستعار از خصوصیات ایشان است.

سه. هیچ امامی به اندازه امام کاظم زندانی نشده است (از 5 سال تا 14 سال بیان کردند) تحلیل آقا در زندگی امام کاظم می گوید رندترین خلفای بنی العباس هارون بود و امام کاظم حبس ابد بودند

من در این کُنج قفس غوغای محشر می کنمپــــــــیروی از مادرم زهرای اطهر می کنم

کـــــــــــــاخ استبداد را بر فرق هارون دغا واژگـون بــــــــــــــــا نعره الله اکبر می کنم

تــــــــا زند سیلی به رویم، سِندی از راه ستمیــــــاد سیلی خوردن زهرای اطهر می کنم

گر چــــه در قید غُل و زنجیر می باشم ولی استـــــــقامت در بر دشمن، چو حیدر می کنم

گر ز پــا و گردن رنجور من خون می چکد یـــــــــــاد میخ و سینه مجروح مادر می کنم

ان قلت: امام هادی و امام عسکری هم حبس بودن.

قلت: این دو امام محصور بودند نه مبحوس.

چهار. هیچ امامی به اندازه امام کاظم اولاد نداشته است، 35 فرزند از ایشان بودند که پیام آور مکتب اهل بیت بودند که خواهر و برادر تنی امام رضا ع و حضرت معصومه بودند.

 


logo