« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید‌احمد خاتمی

1403/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

ادله قاعده من بلغ/أصالة البرائة /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة البرائة /ادله قاعده من بلغ

 

روایت: عن رسول الله(ص): یا اباذر: إذا تَبِعت جنازة فليكن عقلك فيها مشغولا بالتفكر والخشوع واعلم أنك لاحق به.[1]

وقتی به تشییع جنازه می روی در تشییع جنازه تمام ذهنت مشغول فکر باشد (خشوع داشته باش) توجه داشته باش که این برف فقط بر بام او نباریده و بر بام شما هم خواهد بارید.

خلاصه:

سخن پیرامون احادیث من بلغ و تنبیهات قاعده من بلغ بود؛ سخن این است که آیا قصص و مواعظ زیر مجموعه احادیث من بلغ قرار می گیرد یا زیر مجموعه این احادیث قرار نمی گیرد؟

النظریة الاولی: شهید ثانی گفتند قرار می گیرد بنابراین قصص ولو به سند ضعیف را شامل می شود، شیخ انصاری هم گفتند قرار میگیرد، صاحب مناهل و مفاتیح (سید محمد مجاهد) گفتند قرار می گیرد، علامه مجلسی در بحار می گوید ما در اول بحار به شما گفتیم که فقط از کتب معتبر نقل می کنیم ولکن اینجا از آن موضع عدول کردیم و از کتب غیر معتبر هم نقل کردیم.

النظریة الثانیه: نظریه ملا احمد نراقی و نائینی؛ ملا احمد در عوائد و نائینی در اجود التقریرات، گفتند زیر مجموعه احادیث قرار نمی گیرد.

دلیل قائلین به شمول و عدم شمول چیست؟

استدل القائلون بالشمول بالثلاثة ادله، به سه دلیل تمسک کردند:

دلیل اول: سیرة العلما؛ سیره علما نبوده که قصص و مواعظ را به سند معتبر نقل کنند، بخصوص در عرصه ذکر مناقب اهل بیت و مصائبشان، (مشی این نبوده که از منابع معتبر بگویند) بخصوص در ذکر مصائب اهل بیت.

آقای خویی اشکال می کنند و می گویند سیرة العلما اگر برسد به سیره و امضای معصوم ، دلیل معتبری هست و الا اگر نرسد لیس بدلیل معتبرٍ.

استاد: این حرف درستی هست، دلیل معتبر نمی تواند باشد (یعنی اینکه سیرة العلما بما هو هو، نمی تواند دلیل معتبر باشد) اما می تواند مؤیدی بر این باشد که علما در عرصه غیر احکام (مانند وجوب و حرام، حلال و حرام) سختگیری های آنچنانی را نداشته باشند، دلیل بر این مطلب نطقها و مکتوبات آنهاست.

این را میخواهیم بگوییم که سیرة العلما لیس بدلیل معتبر اما به عنوان شاهد و مؤید و قرینه می تواند باشد،چون علمایی که در اسناد روایات سختگیری می کردند، در روضه خوانی که شرکت می کردند یا می خواندند قطعا همیشه روایات معتبر نمی خواندند.

(بنابراین سیره دلیل معتبر نیست اما موید و شاهد است)

دلیل دوم: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[2] ؛ برّ خوبی و نیکی است، قصه ای هم که سازنده باشد برّ است، اطلاق تعاونوا علی البرّ می گوید هر طور که می توانید در این عرصه کمک کنید، این هم اخبار معتبر را می گیرد و هم اخبار ضعیف را می گیرد. (اطلاق دارد)

جواب شیخ انصاری این است که تعاونوا علی البرّ ، باسبابٍ مباحة نه اسباب مشکوکه، نه اسباب ضعیف، بلکه با اسبابی که درست باشد.

استاد: انصافا اشکال واردی هست، بنابراین در موردی که قطع به کذب داریم حق بیان کردن نداریم ولو سازندگی بیاورد، مانند ملاقاتهای دروغین، اینکه حق نداریم با دروغ دلها را به خدا نزدیک کنیم، هدف در این عرصه وسیله را توجیه نمی کند. یا روایات می آورند کسی که بگرید یا بگریاند یا حالت گریه بگیرد بهشت بر او واجب می شود، از اطلاق اینها استفاده می کنیم که هر طور باشد، حتی با روایت ضعیفه؛ مثلا مهلا مهلا یابن الزهرا را برخی بزرگان گفته اند در برخی کتب معتبر نیست، در کتب غیر معتبر که هست و همین کافی است.

اینکه حضرت ابالفضل کنار شط آب آمد خنکای آب را احساس کرد، کفی آب گرفت تا بنوشد فذکر عطش الحسین، آب را روی آب ریخت و نخورد، در کتب جدید که نوشته شده است این روضه را زیر سوال بردند، می گویند در منابع معتبر نیست.

پاسخ می دهیم اولا منابع معتبر شما در این عرصه چیست؟ تمام کتبی که می گویید معتبر هست ان قلت و قلت در مورد آن هست، مانند لهوف، نفس المهموم، مقتل مقرم…

حرف این است که این مطلبی که دیروز گفتیم و امروز هم می گوییم این است که خلاف عقل ، خلاف قرآن و خلاف سنت معتبره نباشد؛ پس این سه ملاک ولو در منبع معتبر هم نباشد ایرادی ندارد.

نکته: در رابطه با روایت مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی …، این سه با هم در یک روایت نیامده، در سه روایت جداگانه هستند، یک روایت فقط ابکی دارد یک روایت تباکی دارد اما هر سه با هم در یک روایت ندارد.

پس با تعاونوا علی البر و التقوی نمی شود قصص ضعیفه را تایید کرد.

دلیل سوم: احادیث من بلغ

احادیث من بلغ آنچنان که بیان شد، فقط مستحبات را که سند قوی ندارد حجت می کند، اما موارد دیگر مثل قصص و مواعظ را تایید نمی کند مگر با یک تحلیل و آن تحلیل این است که تنقیح مناط کنیم، یعنی اینکه امام معصوم می خواهد بگوید در حلال سختگیری کنید، در حرام هم سختگیری کنید، در واجبات و محرمات سختگیری کنید اما در غیر اینها سواءٌ کان امراً مستحباً فی الاحکام او امراً محبوباً فی غیرها، اگر این تنقیح مناط را از روایت هشام بن سالم داشته باشیم می توانیم قصص، مواعظ و مراثی را زیر مجموعه قاعده من بلغ ببریم.

مرحوم نائینی گفته اند: دروغ است، دروغ را با احادیث من بلغ نمی شود راست کرد.

دروغ چیست؟

یک.گفتن خلاف واقع؛ دو. آنکه چیزی را که یقین نداریم بگوییم، این هم دروغ حکمی است، امیرالمومنین به حارث همدانی فرمود كفى بالمرء كذبا أن يحدّث بكل ما يسمع[3] ، در دروغگو بودن انسان همین بس که هر چیزی را که شنید بگوید، فعلی هذا احادیث من بلغ شامل قصص دروغ ، ذکر مصیبت دروغ نمی شود. (در اجود التقریرات )

استاد: محضر آقای نائینی عرض می کنیم اگر دروغ بودنش احراز شد بله احادیث من بلغ نمی گیردش اما سخن آنجاست که احراز نشده است، بخصوص با آن سه شرطی که بیان شد (خلاف العقل نباشد، خلاف القرآن نباشد، خلاف السنة المتواتر نباشد) آیا این هم کذب است؟ فکر نمی کنیم آقای نائینی این را کذب بداند، بنابراین وقتی یقینی الکذب نبود و ما هم تنقیح المناط را پذیرفتیم که سختگیری در این عرصه ها نباشد، اشکالی با این توضیح در این عرصه نیست.

تنبیه دیگر این است که: آیا احادیث من بلغ آراء فقها را می گیرد یا نمی گیرد؟

مثلا تحت الحنک در صلاة؛ ما روایت ضعیفه داریم، در درس اذان و اقامه گفته شد دلیلی بر استحباب تحت الحنک در صلاة نداریم بله استحباب تحت الحنک را داریم و استحباب تحت الحنک فی صلاة مستحب فی مستحبٍ.

برخی آمدند آراء فقها را ذکر کردند که همه آنها گفته اند تحت الحنک در صلاة مستحب است.

جواب این است: ظاهر احادیث من بلغ این است که حدیث حسّاً از معصوم رسیده باشد، آراء فقها حدس است و احادیث من بلغ حدس را نمی گیرد بلکه فقط شامل حس می شود.

تسامح در ادله سنن را تمام کردیم و پذیرفتیم که در مستحبات نیاز به سند قوی با همان سه شرط نیست، جلسه آینده وارد اصالة التخییر می شویم.

 


logo