1403/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
اخبار من بلغ/أصالة الاحتياط /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /اخبار من بلغ
روایت: عن رسول الله (ص):يا أباذر! إني ألبس الغليظ وأجلس على الارض وألعق أصابعي وأركب الحمار بغير سرج وأردف خلفي ، فمن رغب عن سنتي فليس مني.[1]
اباذر من لباس خشن می پوشم، روی زمین مینشینم (حساب جدا برای خودم ندارم)، غذا که می خورم انگشتانم را می لیسم، مرکب بدون پالان سوار می شوم، یک نفر هم بخواهد بنشیند سوارش می کنم، هر کس از سنت من روی گرداند از من نیست (کسی می خواهد مثل من باشد یا در خط من باشد باید ساده زیست باشد، ضرورتی ندارد کسی لاکچری زندگی کند می تواند از وسائل اقتصادی تر استفاده کنند)
خلاصه:
سخن پیرامون تسامح در ادله ، گفته شد دلیل العقل و دلیل الاجماع در اینجا مؤثر نیست، آنچه دلیل است روایات الباب است.
از روایات الباب روایت شاخصش روایت هشام بن سالم است، که هشام به دو نحو آن را نقل کرده است، یکبار مستقیما از امام صادق نقل کرده است (علی بن حکم و محمد بن ابی عمیر از هشام بن سالم نقل کردند) یک روایت هم با واسطه نقل کرده است:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ بَابَوَيْهِ(شیخ صدوق) فِي كِتَابِ ثَوَابِ اَلْأَعْمَالِ عَنْ أَبِيهِ(علی بن حسین بابویه) عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى(الکمندانی، توثیق خاص ندارد مگر اینکه بگوییم توثیق عام داشته باشد) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ(بن عیسی الاشعری) عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ(الانباری ثقه) عَنْ هِشَامٍ(بن سالم جوالیقی،ثقه) عَنْ صَفْوَانَ (بن مهران جمال، و صفوان بن یحیی نیست، او از اصحاب امام رضا و امام جواد است، ولی صفوان بن مهران از اصحاب امام صادق است؛ معجم خویی ج9ص121) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ بَلَغَهُ شَيْءٌ مِنَ اَلثَّوَابِ عَلَى (شَيْءٍ مِنَ اَلْخَيْرِ) فَعَمِلَهُ كَانَ لَهُ أَجْرُ ذَلِكَ (وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمْ يَقُلْهُ) [2]
این روایت معتبر است ، آنچه باید ما بحث کنیم این است که دلالتش چیست؟
شیخ می گوید هیچ ربطی به این نیست که در مستحبات دنبال سند نگردید نیست، آخوند خراسانی و سید فتاح نراقی گفته اند دلالت روشنی دارد که برای مستحبات دنبال سند قوی نگردید.
طایفه دوم روایات:
روایتی که به آن استدلال شده روایت محمد بن مروان است:
وَ عَنْ أَبِيهِ (برقی از پدرش)عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلنَّضْرِ(کوفی ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ(آقای خویی در باب ایشان در ج18 معجم رجال الحدیث از او بحث کرده است، و 38 حدیث در اسناد حدیثی ما هست، 16 محمد بن مروان داریم، آقای خویی گفته اقول محمد بن مروان مشترک بین الجماعه، از این 16 نفر دو نفر ثقه هستند، محمد بن مروان جلّاب ثقه از اصحاب امام هادی هست که اینجا این فرد نیست چون اینجا روایت از امام صادق هست، نفر دوم که توثیق شده محمد بن مروان الحنّاط المدنی است، ثقهٌ قلیل الحدیث، اما باقی افراد توثیق نشدند، فعلی هذا اینکه برخی از بزرگان مانند آقای سبحانی گفته اند که احمد بن نظر کمحمد بن مروان ثقهٌ ، مصدر این سخن (توثیق محمد بن مروان) پیدا نشد مگر اینکه توثیق عام داشته باشد، در مجموع محمد بن مروان توثیق ندارد ولی احمد بن نضر دارد) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ بَلَغَهُ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ شَيْءٌ مِنَ اَلثَّوَابِ فَفَعَلَ ذَلِكَ طَلَبَ قَوْلِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ لَهُ ذَلِكَ اَلثَّوَابُ وَ إِنْ كَانَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمْ يَقُلْهُ. [3]
شنید که پیامبر گفت روزه ماه رجب فضیلت دارد و او هم برای اینکه ثواب به او برسد روزه گرفت ، ثواب به او می دهند ولو اینکه پیامبر هم نگفته باشد.
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى(العطار، ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ(بن ابی الخطاب،ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ(الزاهری، ثقه، البته چون متهم به غلو هست در ثقه بودنش تردید هست و غلو چیزی نیست که با آن راوی را از وثاقت بیندازیم) عَنْ عِمْرَانَ اَلزَّعْفَرَانِيِّ(بن اسحاق،کوفی، لاتوثیق له، مجهول) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ(مجهول) قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اَللَّهِ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِكَ اَلْعَمَلَ اِلْتِمَاسَ ذَلِكَ اَلثَّوَابِ أُوتِيَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنِ اَلْحَدِيثُ كَمَا بَلَغَهُ. [4]
طایفه سوم: روایاتی که ضعیف است و بر می گردد به این روایات.
أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ فِي عُدَّةِ اَلدَّاعِي قَالَ رَوَى اَلصَّدُوقُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ بِطُرُقِهِ إِلَى اَلْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ: أَنَّ مَنْ بَلَغَهُ شَيْءٌ مِنَ اَلْخَيْرِ فَعَمِلَ بِهِ كَانَ لَهُ مِنَ اَلثَّوَابِ مَا بَلَغَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنِ اَلْأَمْرُ كَمَا نُقِلَ إِلَيْهِ. [5]
روایت مرسل هست و مضمونش هم همان روایت هایی است که قبلا آمده.
عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ طَاوُسٍ فِي كِتَابِ اَلْإِقْبَالِ عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ بَلَغَهُ شَيْءٌ مِنَ اَلْخَيْرِ فَعَمِلَ بِهِ كَانَ لَهُ [أَجْرُ] ذَلِكَ وَ إِنْ (لَمْ يَكُنِ اَلْأَمْرُ كَمَا بَلَغَهُ) [6]
طایفه چهارم: روایاتی که ربطی به احادیث من بلغ ندارد، ما با احادیث من بلغ می خواهیم مستحب ضعیف السند را بر مسند بنشانیم و این دو روایت را که می خوانیم این کار را نمی کند بلکه کاری که می کند این است که می گوید این اطمینان به ذات مقدس ربوبی چیز خوبی است، اما اینکه این مستحب مستحب می شود…
وَ فِي عُيُونِ اَلْأَخْبَارِ(شیخ صدوق) عَنْ عَبْدِ اَلْوَاحِدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ(النیسابوری،ثقه، از مشایخ شیخ صدوق) عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ(نیسابوری، ثقه) عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ (نیسابوری، ثقه) قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ يُرِدِ اَللّٰهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاٰمِ قَالَ مَنْ يُرِدِ اَللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ بِإِيمَانِهِ فِي اَلدُّنْيَا إِلَى جَنَّتِهِ وَ دَارِ كَرَامَتِهِ فِي اَلْآخِرَةِ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلتَّسْلِيمِ لِلَّهِ وَ اَلثِّقَةِ بِهِ وَ اَلسُّكُونِ إِلَى مَا وَعَدَهُ مِنْ ثَوَابِهِ حَتَّى يَطْمَئِنَّ إِلَيْهِ اَلْحَدِيثَ. [7]
از امام رضا عليه السّلاماز اين سخن خداوند پرسيدم كه فرموده است:«پس كسى كه خداوند مىخواهد او هدايت شود،سينهاش را براى تسليم شدن[در برابر خداوند]مىگشايد.» آن حضرت فرمودند:كسى كه خداوند مىخواهد او به واسطه ايمانش در دنيا به سوى بهشت و خانه بزرگى در آخرت هدايت شود،سينهاش را جهت تسليم شدن و اعتماد و اطمينان جهت وعدههاى پاداشى،كه داده شده است براى خداوند باز مىكند تا به او اطمينان پيدا كند .
از کجای این روایت استفاده می شود، پس آنچیزی که وعده ثواب به او داده سند نمی خواهد؟
روایت دوم:
وَ(احمدبن محمد بن خالد) عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْقَاسَانِيِّ(شیخ طوسی او را توثیق کرده است، قاسان همان کاشان است، اسمش علی بن محمد بن شیره قاسانی است، تنها مشکلش این است که غَمضَ علیه احمد بن محمد بن عیسی، استاد: بزرگی انسان ها نباید سبب قدیس کردن آنها شود ، غیر معصومین مانند احمد بن محمد بن عیسی اشتباه کردند که احمد بن محمد خالد را از قم بیرون کرد و بعد پشیمان شده و در تشییع جنازه اش پا برهنه آمد، سهل بن زیاد را گفت عقلش کم است. باز در مورد علی بن محمد بن شیره هم ایراد گرفته است و این دلیل بر بی حیثیت کردن او نیست، ولی بر فرض هم که این روایت را توثیق کردیم باز این روایت مرسل است) عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْقَاسِمِ اَلْجَعْفَرِيِّ(مجهول) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَنْ وَعَدَهُ اَللَّهُ عَلَى عَمَلٍ ثَوَاباً فَهُوَ مُنْجِزُهُ لَهُ وَ مَنْ أَوْعَدَهُ عَلَى عَمَلٍ عِقَاباً فَهُوَ فِيهِ بِالْخِيَارِ. [8]
کسی که خداوند وعده ثواب به او داده قطعا به وعده اش عمل می کند، و اگر هم به کسی وعده عقاب به او داده او اختیار دارد که عقاب کند یا نه.
این یک بحث کلامی است، این ربطی به احادیث من بلغ و اینکه مستحبات نیاز به سند ندارند، ندارد؛ پس ما هستیم و روایت هشام بن سالم و محمد بن مروان.
بحث بعدی تحلیل متنی حدیث است، که آیا از آن استفاده می شود که مستحبات لایحتاج الی السند؟ مشهور این است که مستحبات احتیاج به سند ندارد، دو نظریه اینجا هست که جلسه آینده مطرح می کنیم.