1403/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
احتیاط در توصلیات و تعبدیات/أصالة الاحتياط /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /احتیاط در توصلیات و تعبدیات
روایت: عن رسول الله (ص): یا اباذر! الكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسَهُ وَعَمِلَ لِمَا بَعْدَ المَوْتِ ، وَالعَاجِزُ مَنْ أَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا وَتَمَنَّى عَلَى اللّهِ.[1]
زیرک کسی است که خودش را مدیون خدا بداند و برای بعد از مرگش کاری انجام دهد، ناتوان هم کسی است که پیرو هوای نفس باشد، و دلخوش به آرزوهای دست نیافتنی کرده.
خلاصه:
ما در بحث شبهات موضوعیه مثالهایی داشتیم و در بحث حسن الاحتیاط هم صوری داشتیم، در امور توصلی یک صورتش را گفتیم، دوران الامر بین الواجب و المستحب یک صورتش بود، صورت دیگرش در دوران الامر بین الوجوب و غیر استحباب بود، در اینجا مشکل ما این است که امر را احراز نمی کنیم، در جایی که امر را احراز نکردیم چطور احتیاط کنیم؟ احتیاط جایی است که امر احراز شده باشد و اینجا که دوران الامر بین واجب و غیراستحباب است، امر محرز نیست مانند صلاة الی اربع جهات.
شش جواب داده شده است:
جواب اول: ما با اخبار من بلغ که منشأ قاعده تسامح در ادله سنن هست، امر درست کنیم.
(بحث بعدی ما بحث اخبار من بلغ هست، اولا مفهوم اخبار من بلغ باید دانسته شود، ثانیا ، قدر متیقنی که در اخبار من بلغ هست، امور غیر واجب است، در غیر واجب شما با تسامح در ادله سنن می توانید مشکل را حل کنید اما اینجا پای واجب در میان است، به عبارت دیگر با اخبار من بلغ امر وجوبی درست نمی شود).
جواب دوم: در عبادیت ما چه چیزی می خواهیم؟ قصد الامر می خواهیم یا آنچه که می خواهیم آوردن عمل لله است؟ اگر کسی اتیان العمل لله را عبادت بداند اینجا اتیان العمل لله هست گرچه ما قصد الامر را پیدا نمی کنیم اما اتیان العمل لله هست و به این ترتیب عبادیت بر مسند می نشیند.
سوال: آیا این جواب قانع کننده هست یا نیست؟
پاسخ: مستحب اتیان العمل لله هست، اما واجب اتیان العمل لله هست با خصوصیت قاطع بودن و در اینجا ما قطعی نداریم، نمی دانیم قبله کدام طرف است، نماز اولی که خواندیم رو به قبله بوده یا نماز دوم و سوم یا چهارم. پس در عبادیت لله بودن کافی هست و اینجا لله آورده شده، مجیب چنین جواب می دهد و ما هم به این مجیب چنین می گوییم که در عبادیت صرف لله بودن کافی نیست بلکه للهی کافی است که شما قطع هم داشته باشید، اینجا که من قطع ندارم شک دارم بین الوجوب و غیر الوجوب، اینجا با چه ملاکی لله است؟
جواب سوم: اصلا ما در عبادیت احتمال الامر کافی است، چه در واجب چه در مستحب؛ اگر کسی چنین مبنایی داشت در چنین موردی می گوید این مصلّی که هوس نکرده، هوای نفس هم که نداشته است، احتمال این را داده است که خدا به یکی از اینها راضی باشد.
والتحقيق: أنه إن قلنا بكفاية احتمال المطلوبية في صحة العبادة فيما لا يعلم المطلوبية ولو إجمالا، فهو، وإلا فما أورده (قدس سره) في الذكرى - كأوامر الاحتياط - لا يجدي في صحتها…[2]
ایشان می گویند احتمال عبادیت هست، آیا می پذیرید یا نه؟
پاسخ، قابل پذیرش است، زیرا در عبادت آنچه ملاک هست این است که هوس نباشد و برای غیر خدا نباشد و این احتمال مطلوبیت در اینجا درد را درمان می کند.
جواب چهارم: اصلا ما بگوییم در احتیاط قصد قربت شرط نیست، چه قصد الامرش و چه غیر قصد الامرش، اصل اتیان العمل مهم است.
(این از فرمایشات عجیب است) که اگر ما یک سرمی بگیریم ، نیت قرب را از آن خالی کنیم، این لا یکون عبادةً لا واجباً و لا مستحباً ، این از عجایب است که کسی بگوید که ما در چنین جاهایی اتیان العمل را بدون قصد قربت بیاوریم، این در حقیقت عبادیت را ندیدن است، می شود عبادتی بدون قصد قربت باشد، شما برای اینکه ابروها را اصلاح کنید چشمش را کور می کنید، می گویید ما اینجا اصلا قصد قربت نمی خواهیم. (دو جواب دیگر می ماند)
جواب پنجم و جواب ششم: امر را با برهان لمّ اثبات می کنیم؛ امر را با برهان انّ اثبات می کنیم.
برهان لمّ: برهاننا باللّم والإنّ قُسم علمٌ من العلة بالمعلول لم
اگر از علت به معلول برسیم برهان لمّ است، در اینجا اینگونه امر را با برهان لم اثبات می کنیم:
نحوه استدلال به برهان لمّ: حسن الاحتیاط را هر عقلی می پذیرد، هر عقلی می گوید الاحتیاط حسنٌ، و کلما حکم به العقل ، حکم به الشرع، اینجا حسن الاحتیاط برای ما ثابت است، وقتی حسن الاحتیاط برای ما ثابت است از او حکم شرعی را هم می فهمیم مانند همه جایی که کلما حکم به العقل حکم به الشرع را به میدان می آوریم.
جواب شیخ: جواب درست شیخ این است که این امری که اینجا در پی کلما حکم به العقل حکم به الشرع درست می شود ، ارشادی است یا مولوی؟ ارشادی است، آنی که ما اینجا می خواهیم امر مولوی است، امر ارشادی به درد ما نمی خورد.
مثال امر ارشادی: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم، این اطاعت الله امر ارشادی است، خصوصیات امر ارشادی آن است که اگر انجام دادیم بهره اش را از آن فعل می بریم نه اینکه بهره به ما بدهند چون این امر را انجام دادیم. (ارشاد می کند عقل به شما که این کار را انجام بدهید ، اگر این کار را انجام دادید دو ثواب به شما نمی دهند، ثواب فعل و ثواب امر، بلکه فقط یک ثواب به ما می دهند و آن ثوابی است که فعل دارد).
شیخ می گوید بله، کلما به العقل حکم به الشرع، اما مولویا ام ارشادیاً؟ ارشادیاً هست یعنی اگر شارع هم نگوید منِ عقل که نبیّ باطنی شما هستم می گویم، (اینکه من عقل می گویم نه اینکه از مولویت مولا استفاده کنم بلکه منِ عقل می گویم این راه را اگر بروی به سعادت می رسی و اگر نروی ...) فلذا شیخ می گوید این برهان لمّ دردی از شما را درمان نخواهد کرد.
جواب آخر برهان انّ هست؛ این برهان بر عکس برهان لم است ، یعنی از معلول به علت رسیدن است.
نحوه استدلال به برهان انّ: اینجا ما احراز کردیم که با انجام این کار ثواب مترتب بر کار ما شده است، این می شود معلول، آنگاه می گوییم چگونه ثواب بر این معلول آمده؟ از معلول می رسیم به علت، علتش در حقیقت امر است، امر مولا هست که ما را به اینجا رسانده، و الا نمی شد که ما این کار را درست انجام بدهیم، اینجا هم مشکل شیخ را دارد، این امری که از برهان انّ به آن رسیدید هل هذا امرٌ مولویٌ ام امرٌ ارشادیٌ؟ این امری که شما به آن رسیدی امر ارشادی است.
خلاصه چه کنیم؟ اذا دار الامر بین الوجوب و غیر الاستحباب، احتیاط ممکن است یا ممکن نیست؟
اشکال این است که عبادت امر می خواهد و در چنین جایی امر را از کجا احراز می کنیم؟ شش جواب دادند: با برهان لم امر را کشف کردیم ان قلت شیخ را دیدیم، با برهان ان کشف کردیم باز هم اشکال داشت، گفتیم در چنین جایی قصد قربت لازم نیست بلکه احتمال امر کافی است و اخبار من بلغ برای ما امر درست می کند. ما دنبال گمشده می گردیم و آن امر مولاست، اگر امر مولا بود در اینجا احتیاط ممکن است.
اینچنین بگوییم ، تقریبا بین علما وفاق است که در چنین موردی احتیاط یمکنٌ، شش راه پیش روی ما گذاشتید و نوعش را اشکال کردید، پاسخ مطلوب در اینجا این است که: ما در عبادت خودمان را در چارچوبه امر مولا نکنیم، آنچه در عبادت می خواهیم آن است که ما لله احتمال عبودیت بدهیم، منتها این علی قسمین است، قسمی از آن را یقین داریم کالعبادات المعروفه کلها، و قسمی اش را هم نمی دانیم ، در آن قسمی که نمی دانیم بگوییم انجام ندهیم یا بگوییم رضایت مولا را ولو تخمیناً تحصیل کنیم؟ ولو تخمیناً با احتمال است، کسی که با احتمال الامر کاری را سامان می دهد در حقیقت عشق به خدا دارد بنابراین وقتی احتمال الامر در این عرصه بود فیمکن فیه الاحتیاط، بله اگر دار الامر بین الوجوب و الحرمه دیگر این تحلیل نمی آید و می شود دوران الامر بین المحذورین.
بحث حسن احتیاط هم به پایان رسید بفضل خدا جلسه آینده به تسامح در ادله سنن می پردازیم که شیخ در رسائل مطرح کردند.