« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/03/26

بسم الله الرحمن الرحیم

تلقی رکبان/شروط المتعاقدين /كتاب البيع

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /تلقی رکبان

 

روایت: امام علی: (این خطبه را 9 روز بعد از ارتحال پیامبر بیان فرمودند):...أيها الناس، من خاف ربه كفّ ظلمه، ومن لم يرغ في كلامه أظهر هُجره، ومن لم يعرف الخير من الشر فهو بمنزلة البهيمة…[1]

کسی که از خدا بترسد ظلم و ستم ندارد، (ظلم را کسی دارد که از خدا نمی ترسد) کسی که مراقبت از کلامش نکند حرف نامربوط می زند (کسی حرف نامربوط نمی زند که مراقب زبانش باشد) کسی که خیر را از شر نشناسد مانند چارپایان هست.

خلاصه:

در مورد تلقی رکبان سه تعبیر هست:

یک. جلب: که ما فوق 4 فرسخ است؛

دو. بیع الحاضر للباد؛

سه. تلقی رکبان.

سه تعبیر در مورد تلقی رکبان هست:

یک. انه مکروه و هو المشهور، بل الاجماع علیه، بعضی جاها تعبیر اجماع شده و بزرگانی مثل شیخ مفید در مقنعه، شیخ طوسی در نهایه، (اصول متلقاة از معصومین هست)، این بزرگان قائل به کراهت شدند؛

دو. در بعضی تعابیر لا یجوز هست، مانند خلاف شیخ طوسی و علامه نسبت داده به ابن برّاج (که در مهذب پیدا نشد)؛

سه. و ابن ادریس که تعبیر به حرام کرده است.

مستند همه اینها یک روایت است که در ضمن 4 روایت بیان شده است. (حدیث منهال)

اینجا دو بحث هست:

سوال: منهال قصاب کیست؟

پاسخ: او توثیق ندارد، شیخ هم در مکاسب تعبیر کرده که این روایت ضعیف است، اما منهال قصاب یک توثیق عام دارد، چون محمد بن ابی عمیر از او روایت کرده منتهی محمد بن ابی عمیر با واسطه عبدالرحمن بن حجاج یا مثنی الحناط از او روایت نقل کرده است. در مورد مشایخ الثقات اگر بلاواسطه از کسی روایت نقل کنند دال بر توثیق است ولی اینجا با واسطه هست؛ اما سخن در اینجا این است که محمدبن ابی عمیری که خرّیط فنّ هست این حدیث را پذیرفته، فالمنهال لیس له توثیق خاص ولکن این روایت موثوق به هست .

نکته: توثیق عام در مقابل توثیق خاصی هست که نجاشی و شیخ طوسی کسی را توثیق کرده باشد و هرگاه اصحاب اجماع از کسی روایت نقل کنند این توثیق عام برای آن فرد است.

ح 1: محمّد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن عبد الرحمن بن الحجّاج ، عن منهال القصاب…[2]

در این حدیث محمدبن ابی عمیر با واسطه از منهال قصاب نقل می کند.

ح 2. وعن عدّة من أصحابنا (در این عده حداقل یک ثقه در آنها هست)، عن سهل بن زياد وأحمد بن محمّد جميعاً ، عن ابن محبوب ، عن مثنى الحناط(مثنی بن ولید حناط؛ گندم فروش بود، در رجال گفته اند لا بأس به)، عن منهال القصاب ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال... [3]

ح3. ورواه الصدوق بإسناده عن منهال القصاب؛[4] سند شیخ صدوق به منهال صحیح است.

ح4 . وبالإِسناد عن ابن محبوب ، عن عبد الله بن يحيى الكاهلي(ثقه) ، عن منهال القصاب …[5]

ح5. وعن أبي علي الأشعري(کلینی از احمدبن ادریس)، عن محمّد بن عبد الجبار (ابی الصهبان)، عن أحمد بن النضر(ثقه) ، عن عمرو بن شمر (ضعیف)، عن عروة بن عبد الله (مجهول)، عن أبي جعفر ... [6]

از مجموع این روایات اطمینان پیدا می کنیم که این یک روایت است ولی با اسناد مختلف بیان شده است.

متن روایت:

لا تلقّ (تلقی نکن، یعنی اینطور نباشد که بروی و همه کالاها را بخری)، فإن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) نهى عن التلقّي ، قال : وما حد التلقّي ؟ قال : ما دون غدوة أو روحة ، قلت : وكم الغدوة والروحة ؟ قال : أربعة فراسخ. قال ابن أبي عمير : وما فوق ذلك فليس بتلقّ. [7] (اگر بیشتر از 4 فرسخ شد دیگر این تلقی نیست بلکه جلب است و جلب لاباس به)

یعنی اگر مثلا 20 کیلومتر رفت تلقی هست ولی اگر بیشتر از 24 کیلومتر رفت دیگر تلقی صدق نمی کند،بله جلب است و دیگر اشکالی ندارد، نه حرام است و نه مکروه.

روایت دوم که سندش بیان شد دارد: قال : لا تلقّ ولا تشتر ما تلقى ولا تأكل منه. [8]

اگر گوسفندی را به نحو تلقی گرفتی یا گوشت گوسفندی که به نحو تلقی خریداری شده اگر فهمیدی از آن گوشت نخور، یقینا اینجا مقصود کراهت است و هیچ کس قائل به حرمت اکل مُتلقّی نیست.

ح3: که مرسله صدوق است در آخرش دارد: ولا تأكل من لحم ما تُلقّى. [9]

ح6: محمّد بن علي بن الحسين قال روي أن حد التلقّي روحة ، فإذا صار إلى أربع فراسخ فهو جلب. [10]

فعلی هذا این روایت سندا گیر اخذ کردن به آن را ندارد، و می توان آن را اخذ کرد چون توثیق عام دارد .

انما الکلام فی الدلالة؛ اینجا از مواردی هست که فقه جواهری خودش را نشان می دهد.

عبارت فقه جواهری: مكروه في المشهور بين الأصحاب بل عن بعضهم ما يظهر منه الإجماع عليه ، وهو الحجة بعد حمل النهي عليه…[11]

مشهور گفته ، اجماع گفته، و یک نکته تذکر داده و آن نکته این است که علامه حلی فرمود لایجوزی که در تعابیر بزرگان هست این لا یجوز کراهت است.

مختلف: وكثيرا ما يستعمل لفظة (لا يجوز) في المكروه، مع أنه قد صرح به في النهاية بالكراهة . والوجه الأول. [12]

ایشان معتقد به کراهت هستند. اماره این کراهت لا تأکل هست، چون لا تأکل ما تُلقی را هیچ فقیهی نگفته که گوسفندی که تلقی شده گوشتش حرام است بنابراین اینجا ما همراه با صاحب جواهر هستیم.

این تقلید نیست بلکه بزرگانی که این روایات را دیده اند و پیش چشمشان بوده با اینکه اصل در نهی این است که دال بر حرمت باشد را می گویند این سخن دال بر کراهت است و بیهوده سخن به این درازی نبود.

ملاک تلقّی هم همان 4 فرسخ است، اصلا تلقی برای 4 فرسخ و مادونش هست، و مافوقش جلب است که صاحب جواهر و شیخ به آن پرداخته اند.

سوال: دیگر آن زمان گذشت که کالا را با کاروان بیاورند و عده ای به استقبال بروند و همه را یک جا بخرند؛ الان دیگر با یک تلفن معامله می کنند یا در فضای مجازی... دیگر اصلا کاروانی نیست پس بحث تلقی رکبان بحث بی فایده ای است.

پاسخ: ما القاء خصوصیت می کنیم؛ آن روز قافله بوده اما سخن این است که هم مشتری باید آگاهانه بخرد و هم بایع آگاهانه بفروشد، اصل این است، روح نهی از تلقی رکبان همین است و الا این بایع که به امید اینکه سود ببرد این کاروان را آورده است مشتری با دروغ بگوید این کالا خریدار ندارد ولی ما حاضریم به فلان مقدار بخریم، این فریب دادن است . اگر ما این قاعده را در بیاوریم که فریب نباید باشد، بحث تلقی را بحث نُوی می کند، و اگر قاعده آمده بحث 4 فرسخ و کمتر و بیشتر به کنار می رود.

به این ترتیب بحث تلقی رکبان را به پایان می بریم و بحث نجش را در سال تحصیلی آینده مطرح می کنیم.


logo