1404/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
احکام احتکار/شروط المتعاقدين /كتاب البيع
موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /احکام احتکار
روایت: عن رسول الله (ص): من أحب أن يكون أكرم الناس فليتق الله، ومن أحب أن يكون أتقى الناس فليتوكل على الله، ومن أحب أن يكون أغنى الناس فليكن بما عند الله عز وجل أوثق منه بما في يده. ثم قال (صلى الله عليه وآله): ألا أنبئكم بشر الناس؟ قالوا: بلى، يا رسول الله. قال: من أبغض الناس وأبغضه الناس. ثم قال: ألا أنبئكم بشر من هذا؟ قالوا: بلى، يا رسول الله. قال: الذي لا يقيل عثرة، ولا يقبل معذرة، ولا يغفر ذنبا. ثم قال: ألا أنبئكم بشر من هذا؟ قالوا: بلى، يا رسول الله؟ قال: من لا يؤمن شره، ولا يرجى خيره. [1]
کسی که می خواهد گرامی ترین باشد با تقواترین باشد؛ کسی که می خواهد بی نیازتر از دیگران باشد به آنچه نزد خدا هست اطمینانش بیشتر باشد، بعد به اصحاب فرمودند به شما بگویم بدترین مردم کیست؟ کسی که از مردم بدش می آید و مردم هم از او بدشان می آید، بعد فرمودند می خواهید بدانید بدتر از این کیست؟ گفتند بله یا رسول الله، فرمود: کسی که هیچ لغزشی را قبول نمی کند و هیچ عذری را هم نمی پذیرد، بعد فرمود برایتان بگویم بدتر از این کیست؟ گفتند بله، فرمود کسی که دیگران از شرش در امان نیستند و امیدی به خیرش نیست.
خلاصه:
سخن پیرامون احتکار بود، بحث این است که احتکار در خوردنی و خوردنی جات هست مانند گندم و جو… یا هر چیزی که مردم به آن احتیاج دارند احتکار در موردشان هست؟
حرف آخر را اول می گوییم: در روایات زیتون یا ذرت در جایی نقل شده و در جایی نقل نشده، همینطور سایر موارد، از این نقل شدن ها و نقل نشدن ها می فهمیم که ملاک احتیاج هست، در یک مقطعی زیت مورد احتیاج بوده در مقطعی ذرت احتیاج بوده و اختصاصی به اینها ندارد یعنی هر آنچه که مردم به آن احتیاج دارند مانند دارو، یا لوازم ماشین و… از دیگر مصادیق چیزهایی هستند که مردم به آن احتیاج دارند؛ از این استفاده می شود که در روایاتی که خصوصِ آن مورد را گفته اند اختصاص به آن موارد ندارد، در آن عصر احتیاج مردم آن بود و الان احتیاج مردم به موارد دیگر هست.
روایتی را جلسه گذشته خواندیم: اینکه کسی پرسید به فرزندم خواندم و نوشتن تعلیم کردم و می خواهم سر کار بگذارم چه شغلی بگذارم؟
فرمود: کفن فروش نشود(چون آرزوی مرگ مردم را دارد)، قصاب نشود(قساوت قلب پیدا می کند)، طلا فروش نشود، در صائغ 4 احتمال داده شده: پالان دوز(پالان دوز نشود چون پست حقیری هست)، طلا فروش و غیره، وَ أَمَّا اَلصَّائِغُ فَإِنَّهُ يُعَالِجُ رَيْنَ أُمَّتِي؛ اَلصَّائِغُ فَإِنَّهُ يُعَالِجُ دَيْنَ أُمَّتِي؛ اَلصَّائِغُ فَإِنَّهُ يُعَالِجُ زَيْنَ أُمَّتِي؛ اَلصَّائِغُ فَإِنَّهُ يُعَالِجُ غَبْنَ أُمَّتِي[2] ؛ این موارد در کتاب تهذیب الاحکام آمده است.
الصائغ لغة هو الذی حرفته معالجة فضة و الذهب؛
الرين: الطبع و الدنس و الختم و الذنب، يقال: ران على قلبه ... أكثر النسخ الزين امتی…و في بعض النسخ غبن أُمّتي … و في بعضها: «غنى أُمّتي»…[3]
نکته: در این شغل شبهه زیاد است، البته کار بدی نیست، به شرط اینکه ضوابط را رعایت کنند، غبن و رین اشکال دارد خلاصه اینکه روایت می گوید فرزندت را در شغلی که شک و شبهه به آن وارد است نگذار.
از مجموع این روایات استفاده می کنیم که مقصود چیزی بالاتر از کراهت هست، اینکه انسان دزد باشد بهتر است از اینکه محتکر باشد؛ وَ أَمَّا اَلْحَنَّاطُ فَإِنَّهُ يَحْتَكِرُ اَلطَّعَامَ عَلَى أُمَّتِي وَ لَأَنْ يَلْقَى اَللَّهَ اَلْعَبْدُ سَارِقاً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يَلْقَاهُ قَدِ اِحْتَكَرَ اَلطَّعَامَ أَرْبَعِينَ يَوْماً…
اینکه ما تکیه کنیم روی همان کراهت اصطلاحی با این روایات سازگار نیست مضافا اینکه در این روایات دارد که باعث ضرر بر مردم می شود، گرانی کالا مردم را در ضیق قرار می دهد ، آنوقت چطور ما می توانیم ضرر بر امت را تصحیحش کنیم؟
پس طایفه اول طایفه ای است که حصر در طعام می کند، بخشی از روایاتش را خواندیم و بخش دیگر را هم می خوانیم.
عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ(حمیری) فِي قُرْبِ اَلْإِسْنَادِ عَنِ اَلسِّنْدِيِّ(سندی بن محمد البزاز امامی و ثقه) بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي اَلْبَخْتَرِيِّ(وهب بن وهب القرشی، بختر معرب بهتر فارسی هست، غیرامامی، کان کذاباً و کان قاضیا عامیا، قال فضل بن شاذان کان ابوالبختری من اکذب البریة) عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ: أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ يَنْهَى عَنِ اَلْحُكْرَةِ فِي اَلْأَمْصَارِ فَقَالَ لَيْسَ اَلْحُكْرَةُ إِلاَّ فِي اَلْحِنْطَةِ وَ اَلشَّعِيرِ وَ اَلتَّمْرِ وَ اَلزَّبِيبِ وَ اَلسَّمْنِ. [4]
احتکاری نیست مگر در این موارد…
اما روایات غیرمعتبری که هست و حصر در طعام کرده اند: یکی کتاب دعائم الاسلام هست.
النَّبِيُّ ص فَقَالَ لَهُ يَا حَكِيمُ إِيَّاكَ وَ أَنْ تَحْتَكِرَ قَالَ وَ كُلُّ حُكْرَةٍ تُضِرُّ بِالنَّاسِ وَ تُغْلِي السِّعْرَ عَلَيْهِمْ فَلَا خَيْرَ فِيهَا وَ قَالَ لَيْسَ الْحُكْرَةُ إِلَّا فِي الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ الزَّيْتِ وَ الزَّبِيبِ وَ التَّمْرِ وَ كَانَ يَشْتَرِي ع قُوتَهُ وَ قُوتَ عِيَالِهِ سَنَةً.[5]
هر احتکاری که به مردم ضرر بزند و باعث گرانی بشود… پس روایت روی گرانی و ضرر زدن به مردم نظر دارد، نه روی طعام، البته آنروز مبتلابه مردم طعام بوده ولی مهم گران شدن بود.
أبو العباس المستغفري في طب النبيّ (صلّى الله عليه وآله) : قال : «الاحتكار في عشرة ، والمحتكر ملعون : البُر ، والشعير ، والتمر ، والزبيب ، والذرة ، والسمن ، والعسل والجبن ، والجوز والزيت».[6]
از اینکه کم و زیاد می کنند معلوم می شود که طعام خصوصیت ندارد این خصوصیت دارد که قیمت ها را بالا کند ولو تایر ماشین باشد.
نکته: طب النبی نوشته ابوالعباس مستغفری هست، میرزا حسین نوری خاتمه ای برای مستدرکش دارد که 9 جلد است، اولین جلد خاتمه کتاب طب النبی هست، از اینکه بحار الانوار این کتاب را در زمره کتب امامیه آورده معلوم می شود او امامی بوده، خواجه نصیر طوسی در آداب المتعلمین می گوید خوب است که هر طلبه ای از طب هم سر در بیاورد و در این باره این کتاب طب النبی را بخواند الذی جمعه الشیخ الامام ابوالعباس مستغفری، میرزا حسین نوری می گوید: اقول فی جعله من علما الامامیه سهو ظاهر، فانه من علماء العامه و من الحنفیه.
ما به این دلیل این حدیث را می خوانیم، بر فرض که از علمای عامه باشد، ما در ادله سنن و مکروهات تسامح داریم، نمی گوییم به این روایت استناد می کنیم ولی می تواند مؤید باشد؛ در این طب النبی ده چیز را به عنوان احتکار ذکر کرده است.
این یک طایفه از روایات که لا و الا می گوید که از ادات حصر هستند(می گفتند احتکار نیست مگر در…)؛ طایفه دوم روایات آن است که لا و الا ندارد، لکن موضوع احتکار را طعام قرار داده است.
بعد بحث می کنیم آیا احتکار فقط در شراء هست یا اگر کسی به او ارث رسید و انبار کرد و مردم به آن محتاج بودند احتکار هست یا نیست؟
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ(شیخ صدوق) بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادٍ(بن عثمان، ثقه) عَنِ اَلْحَلَبِيِّ(عبیدالله بن علی الحلبی، ثقه) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سُئِلَ عَنِ اَلْحُكْرَةِ فَقَالَ إِنَّمَا اَلْحُكْرَةُ أَنْ تَشْتَرِيَ طَعَاماً وَ لَيْسَ فِي اَلْمِصْرِ غَيْرُهُ فَتَحْتَكِرَهُ فَإِنْ كَانَ فِي اَلْمِصْرِ طَعَامٌ أَوْ مَتَاعٌ(یباع در تهذیب آمده) غَيْرُهُ فَلاَ بَأْسَ أَنْ تَلْتَمِسَ بِسِلْعَتِكَ اَلْفَضْلَ.[7]
از امام صادق عليه السّلام درباره احتكار سؤال شد، آن حضرت فرمودند:احتكار آن است كه شخصى مواد غذايى بخرد بهطورى كه در آن شهر شخص ديگرى مواد غذايى نداشته باشد،و او آن اموال را احتكار نمايد.پس اگر در آن شهر مواد غذايى يا كالايى غير از آن باشد،به قيمت بالا فروختن اشكالى ندارد.(اصلا تجارت همین است، تاجر زمان فراوانی کالاهایی را که ارزان است را می خرد مثلا در تابستان لباس زمستانی می خرد و انبار می کند و در زمستان با قیمت بالاتر می فروشد)
سوال: آیا در خدمات هم احتکار صدق می کند؟
خیر چون خدمات انبار کردن نیست، در حالی که احتکار انبار کردن هست.
سوال: حالا اگر کسی چند خانه خالی دارد و آنها را عرضه نمی کند تا اجاره گران شود آیا مصداق احتکار هست یا نیست؟
بله، عبارت متاعٌ که در روایت بود بر این خانه ها صدق می کند، این خانه ای که مصالحش ، آهنش ، آجرش … قیمتی دارد.
روایت بعد حدیث دوم باب 27 هست: بارها خوانده شده
وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَحْتَكِرُ اَلطَّعَامَ وَ يَتَرَبَّصُ بِهِ هَلْ يَصْلُحُ ذَلِكَ قَالَ إِنْ كَانَ اَلطَّعَامُ كَثِيراً يَسَعُ اَلنَّاسَ فَلاَ بَأْسَ بِهِ وَ إِنْ كَانَ اَلطَّعَامُ قَلِيلاً لاَ يَسَعُ اَلنَّاسَ فَإِنَّهُ يُكْرَهُ أَنْ يَحْتَكِرَ اَلطَّعَامَ وَ يَتْرُكَ اَلنَّاسَ لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ. [8]
از امام صادق عليه السّلام در مورد مردى كه مواد غذايى را احتكار مىكند و منتظر مىشود تا كمياب و گران شود، پرسيدم كه آيا اين كار برايش جايز است؟ فرمود: اگر مواد غذايى فراوان است و مردم مىتوانند به راحتى بخرند، اشكالى ندارد؛ ولى اگر غذا كم باشد و مردم نتوانند به راحتى خريدارى كنند، كراهت دارد كه غذا را انبار كند و مردم چيزى براى خوردن نداشته باشند.
در خود این روایت شاهد هست که این یکره به معنای حرمت است.