« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

نحوه بیع در مایفسده الاختبار و مالایفسده الاختبار/شروط المتعاقدين /كتاب البيع

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /نحوه بیع در مایفسده الاختبار و مالایفسده الاختبار

 

روایت: عن محمد بن علي الهادي، عن علي بن موسى الرضا، عن الامام موسى بن جعفر، عن الصادق جعفر بن محمد، عن الباقر محمد بن علي، عن سيد العابدين علي بن الحسين، عن سيد شباب أهل الجنة الحسين، عن سيد الاوصياء علي (عليه السلام)، عن سيد الانبياء محمد (صلى الله عليه وآله)، قال: لا تنظروا إلى كثرة صلاتهم وصومهم، وكثرة الحج والمعروف، وطنطنتهم بالليل، انظروا إلى صدق الحديث وأداء الامانة.[1]

معیار سنجش در نظر شما، تنها نماز و روزه نباشد(فقط تک بعدی انسانها را نگاه نکنید)، نگاه نکنید هر سال حج می کند، و معروف به خیّر بودن است (اینها خوب هست ولی تنها معیار نیست) حتی زمزمه های شبانه هم معیار تنها نیست، نگاه کنید ببینید راستگو و امانت دار هست یا نه.

امانت داری فقط برای پول نیست بلکه مجالس هم امانت هستند، وقتی چند نفر با هم صحبت می کنند چه شرط کنند و چه شرط نکنند که کسی نگوید این را نباید برای کسی بازگو کنند، مگر آنجا که پای جان یا پای آبرو یا پای مال به میان باشد اینجا اگر نگوید خلاف امانتداری هست.

خلاصه:

گفته شد کالاها دو جور هست، برخی قابل اختبار هست، و می توان آزمایش کرد بدون اینکه فاسد شود، گفته شد در این کالاها آنچه مهم است این است که غرر نباشد، و یک راه غرری نبودن اختبار هست، راه دیگرش اصالة السلامة و اصالة الصحة هست، سیره عقلا و متدینین الی زمان معصوم این بوده که در همه موارد اختبار نبود بلکه تعامل داشتند و یکی از ابعاد تعامل اصالة السلامه بود، فرض بر این می گرفتند که این جنس سالم است.

لکن هنا روایاة: که تاکید بر توصیف دارند و معنایش این است که با اصالة السلامة نمی شود پیش برد.

مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ(اسناد شیخ به حسین بن سعید صحیح است) عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ(الاهوازی، ثقه) عَنْ صَفْوَانَ‌(یحیی، البجلی، از مشایخ الثقات) عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ‌(عبدالله بن مسکان، از اصحاب اجماع) عَنِ اَلْحَلَبِيِّ‌(عبیدالله بن علی الحلبی، ثقه) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: لاَ بَأْسَ بِالسَّلَمِ فِي اَلْحَيَوَانِ إِذَا سَمَّيْتَ اَلَّذِي يُسْلَمُ فِيهِ فَوَصَفْتَهُ فَإِن وَفَّيْتَهُ وَ إِلاَّ فَأَنْتَ أَحَقُّ بِدَرَاهِمِكَ‌.[2]

ایرادی نیست که حیوان را پیش خرید کنید، اگر حیوانی که در موردش سلم انجام می دهی را نام ببری و ویژگی هایش را شرح بدهی، اگر به تعهداتت وفا کنی (مشکلی نیست) و الا تو به پولهایت سزاوارتری (پول هایت برای خودت)

روایت بعد:

وَ عَنْهُ‌(حسین بن سعید) عَنْ فَضَالَةَ‌(بن ایوب ازدی، ثقه) عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ‌(ثقه) عَنْ زُرَارَةَ‌(بن اعین) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: لاَ بَأْسَ بِالسَّلَمِ فِي اَلْحَيَوَانِ وَ اَلْمَتَاعِ إِذَا وَصَفْتَ اَلطُّولَ وَ اَلْعَرْضَ وَ فِي اَلْحَيَوَانِ إِذَا وَصَفْتَ أَسْنَانَهَا. [3]

ایرادی ندارد که حیوان و کالاهای دیگر را با سلم بخرید، البته زمانی که طول و عرضش را توصیف کنید و در حیوان هم تعداد دندانهایش را توصیف کنید.

سند درست هست اما نفی این است که با اصالة السلامة پیش نبرید و طول و عرض(در متاع) و دندانهایش را توصیف کنید.

ان قلت: این روایت فقط طول و عرض را می گوید و دندانهای حیوان را.

قلت: طول و عرض و اسنان اینها مثال هست، طول و عرض سجاده و فرش را می گیرند، برخی از کالاها با طول و عرض مشخص نمی شود.

روایت بعد :

وَ عَنْهُ‌(کلینی عن محمدبن یحیی العطار) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ(بن عیسی الاشعری) عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ‌(حسن بن محبوب السراد یا ضراد) عَنْ أَبِي أَيُّوبَ‌(خزاز، ثقه) عَنْ سَمَاعَةَ‌(بن مهران، ثقه هست و واقفی مصطلح نیست) قَالَ‌: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ عَنِ اَلسَّلَمِ فِي اَلْحَيَوَانِ فَقَالَ أَسْنَانٌ مَعْلُومَةٌ وَ أَسْنَانٌ مَعْدُودَةٌ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ لاَ بَأْسَ بِهِ‌. [4]

در سلم حیوان ، حیوان با دندانهایش توصیف می شود.

اینجا الغاء خصوصیت می کنیم و می گوییم چه در بیع سلف و چه در غیر سلف، اگر بخواهیم معامله مشروعی صورت بدهیم باید توصیف بشود و اصالة السلامة لا یکفی.

استاد: اصولا در جایی الغاء خصوصیت می کنیم که احتمال خصوصیت ندهیم. رجل شک فی الثلاث و الاربع، می گوییم اگر زن هم بین سه و چهار شک کرد بنا را بر 4 می گذارد و یک رکعت نماز احتیاط بخواند و همینطور اگر یک خنثی کسی شک کرد همین کار را می کنیم و الغاء خصوصیت می شود کرد. اما در جایی که احتمال خصوصیت بدهیم نمی توانیم الغاء خصوصیت بکنیم، اینجا هم جایی است که به احتمال قوی خصوصیت دارد، پیش خرید کالایی هست که ندیدیم، آن کالا را امام می گوید توصیف کن، حالا شما می گویید چه سلم و چه غیر سلم باید از دَم توصیف کند، این طور نیست، این سه روایت که سندا هم صحیح بود می گوید در سلم توصیف کنید، روشن است که اگر در سلم توصیف نیامد غرر خواهد بود اما این کالایی که می بینیم را هم توصیف کنیم معنا ندارد.

فعلی هذا این سه روایت نمی توانند زیر اصالة الصحه یا اصالة السلامه را بزند، هذا کله مبیعی را که لایفسده الاختبار.

اما مبیعی که یفسده الاختبار؛ کالبیض و الجوز و البطیخ و القثاء و الباذنجان…

اینجا شیخ تصریح می کند که قطعا اینجا اختبار لازم نیست و توصیف کافی است.

يجوز ابتياع ما يفسده الاختبار من دون اختبار إجماعاً على الظاهر، و الأقوى عدم اعتبار اشتراط الصحّة في العقد.[5]

در ما یفسده الاختبار قطعا اختبار شرط هست؛ اینجا سه قول هست:

مسألة: قد اختلف عبارة علمائنا هنا، فقال المفيد: مما لا يمكن اختباره إلا بإفساده كالبيض الذي لا يعرف جيده من رديئه إلا بعد كسره فابتياعه جائز بشرط الصحة(شیخ مفید به شرط صحت گفته نه علی شرط الصحه که برخی ذکر کرده اند)، فإن وجد فيه فاسد كان للمبتاع ما بين قيمته صحيحا ومعيبا ، وكذا قال سلار.[6]

یک. اینجا می گویند به شرط صحت، مثلا من این تخم مرغ ها را می خرم به شرط اینکه درونش خون نباشد و لازم نیست که با شکستن اختبارش کنید چون با اختبار فاسد می شود و چیزی از آن باقی نمی ماند (سالاربن عبدالعزیز دیلمی هم در مراسم ص 108 همین را گفته است).

دو. ما لا یفسده االاختبار را شما می توانید بخرید به شرط صحة و به شرط برائة من العیوب.

وقال الشیخ فی النهایه: وما لا يمكن اختباره إلا بإفساده وإهلاكه كالبيض والبطيخ والقثاء والباذنجان وأشباه ذلك، فابتياعه جائز على شرط الصحة أو البراء من العيوب.[7]

این دو بزرگ گفته اند ابتیاعش جایز است اگر به شرط صحه و یا برائت از عیوب باشد، نگفته اند غیر این نباشد، اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند، مفهوم لقب اضعف مفاهیم هست.

ابوالصلاح حلبی در کافی هم همین را گفته است: ومن شرط صحة بيع الحاضر اعتبار حال ما يمكن اعتباره ومعرفة مقداره بكيل أو وزن أو عدا أو ذرع أو شم أو ذوق أو مشاهدة وتقليب (زیر و رو کردن)، ولا يصح من دون ذلك[8] (اگر بدون اختبار این معامله صورت گرفت صحیح نیست)

اما علامه به نقل از قاضی ابن براج گفته است (البته لم نعثر… در مهذب هم نبوده است)

وقال ابن البراج: وأما ما لا يمكن اختباره إلا بإفساده فلا يجوز بيعه إلا بشرط الصحة أو البراءة من العيوب. [9]

این عبارت با دیگر عبارتها فرق دارد، در آن عبارات دارد به شرط الصحه ولی این عبارت می گوید لا یجوز الا بشرط الصحه، لا و الا هم مفید حصر است، در نتیجه آن است که در چنین موردی توصیف فقط کافیست، ما اصالة السلامة را هم جزء توصیف حساب کردیم یعنی می تواند با توصیف و می تواند با اصالة السلامة من العیوب معامله کند، ما پشتوانه اصالة السلامة را سیره عقلا گرفتیم و گفتیم عقلا اینگونه معامله می کنند و نهی ای هم از شارع نرسیده.

حال بحث عمده این است که اگر یک شانه خرید و در همه خون بود، اینجا ارش بگیرد یا حق رد دارد؟ اینجا محل بحث هست…


logo