« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

نحوه بیع مطعومات، مشمومات و مذوقات/شروط المتعاقدين /كتاب البيع

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /نحوه بیع مطعومات، مشمومات و مذوقات

 

روایت: امام صادق: قال الله جل جلاله: يا عبادي الصديقين، تنعمّوا بعبادتي في الدنيا، فإنكم بها تتنعمون في الجنة.[1]

از عبادت من در دنیا بهرمند شوید، با همین عبادت در جنت نعمت داده می شود. (برخی نماز را بار حساب می کنند، این عبادت می گوید یار حساب کنید)

خلاصه:

سخن پیرامون مطعومات، مشمومات و مذوقات بود، این گونه مبیع ها را چه کار کنیم؟

گفتند که مطعوم را می شود طعمش را آزمود، مذوق را می شود چشید و مشموم را می شود بویید، تقریبا اتفاقی هست که راه درستی و اختبار اینها این است، سخن این است که اگر نچشیده ، نبوییده خرید تکلیف چیست؟

پاسخ : اینها دو قسم دارد:

قسم اول: یک قسمش این است که با وصف معامله می کنند، مثلا می گویند روغن اعلا به تو می دهم، سرکه خوب به تو می دهم.

قسم دوم: و یک قسم دیگرش این است که می چشیم.

این کالاها فله ای بدون آنکه مشخص باشد که چگونه است جایز نیست معامله کردن چون غرر است.

از اینجا وارد این بحث می شوند که اگر چشیده نشده فروخته شد، اینجا سه نظریه هست:

نظریه اول: بیع باطل است، چون نمی دانسته که مبیع چگونه است.

نظریه دوم: بیع صحیح است، الا ان المتبایعان بالخیار (شیخ مفید)

نظریه سوم: بیع صحیح است لکن المشتری خیار دارد نه متبایعیین (قاضی ابن براج در المهذب؛ شاگرد و نماینده شیخ طوسی در طرابلس لیبی بود)

اما نظریه اول:

ابوالصلاح حلبی در کافی می گوید: ومن شرط صحة بيع الحاضر اعتبار حال ما يمكن اعتباره ومعرفة مقداره بكيل أو وزن أو عدا أو ذرع أو شم أو ذوق أو مشاهدة وتقليب (زیر و رو کردن)، ولا يصح من دون ذلك(اگر بدون اختبار این معامله صورت گرفت صحیح نیست) [2]

سلار بن عبدالعزیز در مراسم: فأما ما يختبر بالذوق والشم فعلى ضربين: أحدهما لا يفسده الاختبار، والآخر يفسده، إذا بيع من غير اختبارٍ لم ينعقد البيع(اصلا بیع منعقد نمی شود).[3]

ابن ادریس در سرائر: و كلّ شيء من المطعوم و المشروب، يمكن للإنسان اختباره من غير إفساد له، كالأدهان الطيبة المستخبرة بالشم، و صنوف الطيب، و الحلاوات، و الحموضات، فقد روي أنّه لا يجوز بيعه بغير اختباره، …

فإن بيع من غير اختبار له، كان البيع غير صحيح، و المتبايعان فيه بالخيار، فإن تراضيا بذلك، لم يكن به بأس و هذه الرواية، يمكن العمل بها على بعض الوجوه، و هو أنّ البائع لم يصفه، فإذا لم يصفه يكون البيع غير صحيح، لأنّه ما يعرف بمشاهدته إذا طعمه، فلا بدّ من وصفه، فأمّا إذا وصفه، و ضبطه بالوصف، فالبيع صحيح، و يعتبر فيه ما اعتبرناه في بيع خيار الرؤية، في المرئيات، لأنّه لا يمكن معرفته بالرؤية، بل بالطعم، فإن وجد طعمه أو ريحه كما وصف البائع له، فلا خيار له، و إن وجده بخلاف وصف بايعه، كان بالخيار، و لا دليل على بطلان هذا العقد، لأنّ اللّه تعالى، قال «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» و قال تعالى «وَ أَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» و هذا بيع.[4]

نظریه بطلان یک پشتوانه روایی دارد (بحث این است که چیزی که مطعوم هست یا مشموم است باید اختبار کنند و اگر نکنند معامله باطل است)

استنادشان به این روایت است:

مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ(شیخ طوسی) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى(بن عمران الاشعری، لیس به بأس، ثقه فی الحدیث، لکن مشکلی دارد که إنه يروي عن الضعفاء و يعتمد المراسيل و لا يبالي عمن أخذ و ما عليه في نفسه طعن في شيء، جلیل القدر ، کثیرالروایه، ) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(احمدبن محمد بن خالد برقی، ثقه) عَنْ دَاوُدَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلْحَذَّاءِ‌(لیس له ذکرٌ فی کتب الرجال، اما به مرحوم مجلسی صاحب بحار نسبت داده شده که این فرد ممدوح است، مدح شده چون شیخ صدوق طریقی به او دارد اما در مرأة العقول مرحوم مجلسی حدیث را تضعیف کرده است بخاطر داوود بن اسحاق حذاء پس مجهول، توثیق خاص ندارد) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْعِيصِ‌(محمدبن فیض التیمی، مجهول؛ در رجال محمد بن العیص نداریم، آنچه داریم محمد بن فیض بن مختار است، صرّح بذلک المحقق الخویی فی معجم رجال الحدیث) قَالَ‌: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ عَنْ رَجُلٍ اِشْتَرَى مَا يُذَاقُ يَذُوقُهُ قَبْلَ أَنْ يَشْتَرِيَ قَالَ نَعَمْ فَلْيَذُقْهُ وَ لاَ يَذُوقَنَّ مَا لاَ يَشْتَرِي. [5]

از امام صادق در مورد مردی که قبل از خرید کالای چشیدنی را چشید، فرمود بله بچشد و چیزی را که نمی خواهد بخرد نچشد.

این روایت از حیث سند فیه نظر.

نکته: بنابراین نمی توان در ماه مبارک رمضان در حال روزه این حدیث را خواند و به امام صادق (ع) نسبت داد بلکه می توان گفت در وسائل روایت شده است مشکلی ندارد.

(این روایت را برای این می خوانیم تا بگوییم بدون اختبار این معامله باطل است)

استدل علی ذلک که حضرت فرموده فلیذقه؛ این امر هست و امر هم یدل علی الوجوب (البته اینجا وجوب وضعی هست نه تکلیفی)

نقد: اینجا سخن از جواز و عدم جواز است نه سخن از وجوب؛ حضرت می فرماید آنچه را که می خواهی بخری می توانی بچشی ولی آنی را که قصد خریدش را نداری نچش، پس سخن از جواز و عدم جواز است نه سخن از وجوب و عدم وجوب؛ این امر و نهی دلیل بر وجوب نیست چون امر در مقام توهم حذر است، و لا یذوقن ما لا یشتری این حذر است، و در یکی توهم حذر است، مثلا کسی که حساس است بگوید این ملک دیگری است من چطور انگشت به مال دیگری کنم در این مورد توهم حذر هست که حضرت می فرماید بچش؛ صرح بذلک الشیخ الانصاری.

فرض ما این است که جهلِ مطلق نیست، بلکه توصیف می کند مثلا می گوید روغن یا سرکه خوبی هست، عطر خوشبو هست، پس جهل مطلق نیست (این مقدمه چینی است برای نظریه دوم)

نظر دوم: نظر شیخ مفید است که می گوید و المتبایعان بالخیار.

مقنعه: و كل شي‌ء من المطعومات و المشمومات يمكن الإنسان اختباره من غير إفسادٍ له كالإدهان المستخبرة بالشم و صنوف الطيّب و الحلواء المذوقة (شیخ انصاری و الحلوات نقل کرده و اشتباه است چون جمع حلوا حلاوی است نه حلوات) فإنه لا يصح بيعه بغير اختبار له فإن ابتيع من غير اختبارٍ كان البيع باطلا و المتبايعان فيه بالخيار.[6]

راجع به این نظریه بحث خواهیم کرد، کتاب مختلف الشیعه ج5 ص 280 مسئله 250 مطالعه شود برای جلسه آینده.

 


logo