« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1403/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

عدم تقدم زن بر مرد/شرائط مکان المصلي /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/شرائط مکان المصلي /عدم تقدم زن بر مرد

 

مسئله: صحت نماز در صورتی که هنگام نماز، بین زن و مرد حائلی باشد

مسئلة ١۶٣. إن كان بين الرجل والمرأة حين الصلاة حائل كالجدار أو الستر فصلاتهما صحيحة ولا حاجة إلى الإعادة ولو كانت احتياطاً.

اگر مرد و زنی در کنار یکدیگر به نماز ایستاده‌اند و میان آن‌ها مانعی مانند دیوار یا پرده وجود دارد، این حائل کافی است و دیگر هیچ اشکالی از جهت هم‌ردیف بودن آن‌ها در نماز وجود ندارد. نماز هر دو صحیح است و حتی به صورت استحبابی نیز نیازی به اعاده نماز نیست.

سؤال: آیا شیشه هم به عنوان حائل محسوب می‌شود؟

جواب: شیشه‌ای که پشت آن دیده می‌شود، محل اشکال است. اما اگر پشت شیشه دیده نشود، هیچ اشکالی ندارد و تفاوتی با سایر حائل‌ها ندارد. شیشه‌ای که پشت آن قابل رؤیت است، هرچند به عنوان حائل محسوب می‌شود، اما مورد ابهام و اشکال است.

اشکال: از روایت علی بن جعفر استفاده می‌شود که اگر بین مرد و زن حائلی وجود داشته باشد، ولی همدیگر را ببینند، امام(ع) در پاسخ فرموده‌اند که وجود ستر (مانند پرده) بین آن‌ها کافی و جایز است. از این روایت چنین برداشت می‌شود که حتی اگر همدیگر را ببینند، امام(ع) می‌فرمایند اشکالی ندارد.

جواب: در موارد دیگر، مانند وجود حائل بین امام و مأموم، همین بحث مطرح است. مثلاً اگر شیشه بین امام و مأموم باشد، آیا این اتصال قطع می‌شود؟ یا در مورد مأمومین که باید به یکدیگر متصل باشند، اگر دیوار شیشه‌ای وجود داشته باشد و آن‌ها همدیگر را ببینند، ولی در عین حال حائل هم باشد، در اینجا به یاد دارم که برخی فقها مقداری اشکال می‌کنند و مسئله کاملاً واضح نیست.

 

دلیل این مسئله در باب هشتم از مکان مصلی در کتاب وسائل الشیعه ذکر شده است. در صحیحه محمد حلبی آمده است: مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِیسَ فِی آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ نَوَادِرِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ یَعْنِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ یُصَلِّی فِی زَاوِیَةِ الْحُجْرَةِ وَ ابْنَتُهُ أَوِ امْرَأَتُهُ تُصَلِّی بِحِذَائِهِ فِی الزَّاوِیَةِ الْأُخْرَی قَالَ لَا یَنْبَغِی ذَلِکَ إِلَّا أَنْ یَکُونَ بَیْنَهُمَا سِتْرٌ فَإِنْ کَانَ بَیْنَهُمَا سِتْرٌ أَجْزَأَهُ.[1]

در همان مورد که مرد و زن کنار هم به نماز می‌ایستند، امام(ع) فرمودند: "لَا یَنْبَغِی ذَلِکَ"؛ یعنی این کار شایسته و مناسب نیست. سپس افزودند: "أَنْ یَکُونَ بَیْنَهُمَا سِتْرٌ فَإِنْ کَانَ بَیْنَهُمَا سِتْرٌ أَجْزَأَهُ"؛ یعنی اگر بین آن‌ها پرده‌ای (حائلی) باشد، این کار جایز است و کفایت می‌کند.

و در روایت دیگر آمده: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ هَلْ یَصْلُحُ لَهُ أَنْ یُصَلِّیَ فِی مَسْجِدٍ قَصِیرِ الْحَائِطِ وَ امْرَأَةٌ قَائِمَةٌ تُصَلِّی بِحِیَالِهِ وَ هُوَ یَرَاهَا وَ تَرَاهُ قَالَ إِنْ کَانَ بَیْنَهُمَا حَائِطٌ طَوِیلٌ أَوْ قَصِیرٌ فَلَا بَأْسَ.[2]

در این روایت آمده است که اگر بین مرد و زن دیواری وجود داشته باشد، چه این دیوار بلند باشد و چه کوتاه، اشکالی ندارد و نماز هر دو صحیح است. به عبارت دیگر، وجود دیوار به عنوان حائل، حتی اگر کوتاه باشد، کافی است و مانع از اشکال در نماز می‌شود. این نشان می‌دهد که اصل وجود حائل (مانند دیوار) مهم است و اندازه آن تأثیری در صحت نماز ندارد.

در روایت دیگر می‌فرماید: وَ عَنْهُ عَنِ الْحَجَّالِ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی الْمَرْأَةِ تُصَلِّی عِنْدَ الرَّجُلِ قَالَ إِذَا کَانَ بَیْنَهُمَا حَاجِزٌ فَلَا بَأْسَ.[3]

اگر بین مرد و زن حاجزی وجود داشته باشد، اشکالی ندارد. معنای حاجز در اینجا همان حائل است، زیرا حجز به معنای مانع یا منع‌کننده است. بنابراین، هر چیزی که به عنوان مانع بین مرد و زن قرار گیرد، مانند دیوار، پرده یا هر حائل دیگری، باعث می‌شود که نماز آن‌ها صحیح باشد و اشکالی پیش نیاید.

 

اشکال: مبنای نظر حضرتعالی این است که این کار کراهت دارد.

جواب: بله، به نظر ما بحث اصلی این است که آیا این کار کراهت دارد یا نه؟ کسانی که گفته‌اند این کار حرام است، این نظر بر اساس مبانی فقهی خودشان است و به دیدگاه‌های خاص آن‌ها برمی‌گردد.

 

شرط پنجم: بالا یا پایین نبودن موضع پیشانی نمازگزار از دو زانویش

الشرط الخامس: عدم كون موضع جبهة المصلي أعلى أو أسفل من رکبتیه.

مسئلة ١۶۴. يلزم أن لا يكون موضع جبهة المصلي في السجدة أعلى أو أسفل من موضع ركبتيه بمقدار أربع أصابع مضمومات. والأحوط وجوباً أن لا يكون موضع الجبهة أعلى أو أسفل من موضع إبهامي الرجلين بالمقدار المذكور.

شرط پنجم: موضع پیشانی نمازگزار در هنگام سجده نباید از محل زانوهایش به اندازه چهار انگشت بسته، بالاتر یا پایین‌تر باشد. به عبارت دیگر، جایگاه پیشانی نمازگزار در سجده باید تقریباً هم‌سطح با زانوهایش باشد و اختلاف فاحشی در ارتفاع این دو وجود نداشته باشد.

والأحوط وجوباً أن لا يكون موضع الجبهة أعلى أو أسفل من موضع إبهامي الرجلين بالمقدار المذكور.

در این شرطی که بیان کردیم، نسبت به موضع ابهام رجلین (انگشت‌های بزرگ پا) یک احتیاط وجوبی اضافه کرده‌ایم. یکی از اعضایی که باید در سجده بر زمین قرار گیرد، انگشت‌های بزرگ پا هستند که جزو مواضع سبعه (هفت نقطه‌ای که در سجده باید بر زمین قرار گیرند) محسوب می‌شوند. این مواضع سبعه عبارتند از: پیشانی، دو کف دست، دو زانو و دو انگشت بزرگ پا.

در اینجا تأکید کرده‌ایم که احتیاط واجب این است که موضع پیشانی نمازگزار نسبت به دو انگشت بزرگ پا رعایت شود؛ یعنی اختلاف فاحشی در ارتفاع این دو وجود نداشته باشد.

البته در اینجا توضیح بیشتری نداده‌ایم و اشاره کرده‌ایم که این بحث مربوط به سجده است. در حال حاضر، ما در حال بررسی مکان مصلی (محل نماز) هستیم و این مسئله ارتباط مستقیمی با مکان مصلی ندارد، بلکه مربوط به بحث سجده است. إن شاء الله زمانی که به بحث سجده برسیم، این موضوع را به طور مفصل بررسی خواهیم کرد.

 

مسئله: عدم جواز اجتماع مرد و زن اجنبی بدون حضور شخص دیگر در خلوت

مسئلة ١۶۵. لا يجوز اجتماع الرجل والمرأة الأجنبية بلا شخص ثالث في الخلوة، وترك الصلاة هناك مطابق للحتياط ولكن إن صلى فصلاته صحيحة.

این مسئله‌ای که مطرح شده، ارتباطی به نماز ندارد، بلکه مربوط به خلوت کردن مرد و زن اجنبی است که به طور کلی حرام است. یعنی اگر مرد و زن نامحرم در جایی تنها باشند و شخص سومی حضور نداشته باشد، این خلوت کردن حرام محسوب می‌شود.

گاهی اوقات ممکن است شخص سومی در آن مکان نباشد، اما درِ آن مکان باز باشد و امکان رفت‌وآمد وجود داشته باشد. برخی از فقها معتقدند که در چنین مواردی، اگر امکان حضور شخص دیگری وجود ندارد، این خلوت کردن حرام است. اما اگر درِ مکان باز باشد و رفت‌وآمد ممکن باشد، حتی اگر در آن لحظه کسی حضور نداشته باشد، این خلوت کردن اشکالی ندارد. برخی از فقها این نظر را پذیرفته‌اند.

از سوی دیگر، برخی از فقها معتقدند که معیار اصلی، خود خلوت است. یعنی اگر در آن لحظه کس دیگری حضور ندارد و مرد و زن نامحرم در کنار هم هستند، حتی اگر درِ مکان باز باشد و امکان رفت‌وآمد وجود داشته باشد، باز هم این خلوت کردن حرام است.

 

سؤال: در ادارات، بعضی از اتاق‌ها به این شکل است (یعنی مرد و زن نامحرم در اتاقی تنها هستند).

جواب: اگر در برخی از اتاق‌ها این شرایط وجود دارد و درِ اتاق نیز بسته است، این کار بسیار نادرست و حرام است. این مسئله کاملاً واضح است و یقیناً جایز نیست. همچنین، کسی باید با امر به معروف و نهی از منکر به آن‌ها تذکر دهد تا این رفتار را ترک کنند و به حساب خود برسند.

 

سؤال: راننده‌ای که مسافرکشی می‌کند و خانمی را سوار می‌کند، چه حکمی دارد؟

جواب: نه، این مورد در وسط خیابان است و معمولاً خلوت محسوب نمی‌شود. اما اگر پرده‌هایی کشیده شده باشد و شیشه‌ها دودی باشند، به گونه‌ای که فضای داخل ماشین از بیرون دیده نشود، این کار حرام است.

 

سؤال: آسانسور چطور است؟

جواب: آسانسور معمولاً به این شکل نیست، زیرا مدت توقف در آن کوتاه است و معمولاً رفت‌وآمد افراد وجود دارد. بنابراین، خلوت کردن در آسانسور به عنوان یک مکان عمومی و موقت، معمولاً اشکالی ندارد.

 

در زمان شاه به یاد دارم که گاهی به بانک یا اداره‌ای مراجعه می‌کردیم؛ درِ اتاق بسته بود و وقتی وارد می‌شدیم، می‌دیدیم مرد و زنی روبروی هم نشسته‌اند و زن به شکل عجیبی آرایش کرده و فاصله آن‌ها با یکدیگر بسیار کم بود. البته در آن زمان کاری از دستمان برنمی‌آمد. اما اکنون اگر از چنین مواردی مطلع شویم، قطعاً با این مسئله مخالفت خواهم کرد. البته باید مورد به‌طور دقیق مشخص باشد تا بتوانیم با مسئول مربوطه تماس بگیریم و مخالفت خود را اعلام کنیم. شما هم هر زمان که بتوانید، باید نهی از منکر کنید و این کار را انجام دهید. اما شخصاً من قطعاً در چنین مواردی اقدام خواهم کرد.

 

اشکال: فرمودید که برخی از فقها معتقدند اگر امکان ورود شخص دیگری وجود نداشته باشد، این خلوت کردن حرام است.

جواب: بله، اگر درِ مکان بسته باشد و امکان ورود شخص دیگری نباشد، این خلوت کردن حرام است. البته گاهی ممکن است ورود شخص دیگری طول بکشد، اما اگر در لحظه‌ای کسی وارد شود یا بیرون برود، این خلوت کردن اشکالی ندارد. اما اگر فقط به طور کلی امکان ورود شخص دیگری وجود داشته باشد (یعنی گاهی ممکن است کسی بیاید)، این به تنهایی کافی نیست و خلوت کردن همچنان حرام است.

 

ما این بحث را در بخش مربوط به نماز مطرح کرده‌ایم؛ اما این مسئله تنها به نماز محدود نمی‌شود، بلکه یک حکم کلی است. یعنی چه فرد نماز بخواند و چه نخواند، خلوت کردن مرد و زن نامحرم به خودی خود حرام است.

 

حکم نماز خواندن در خلوت بین مرد و زن اجنبی

اما به اصل مطلب بازگردیم: خلوت کردن با زن نامحرم به خودی خود حرام است و اگر در چنین شرایطی نماز خوانده شود، نماز خواندن نیز به عنوان یک فعل حرام اضافه می‌شود. با این حال، این نماز صحیح است؛ زیرا این مسئله مصداق اجتماع امر و نهی است. به این معنا که خلوت کردن یک عمل حرام است و نماز خواندن عمل دیگری است که به خودی خود حرام نیست. ممکن است فردی در حالت خلوت نماز بخواند یا نخواند، یا ممکن است در شرایطی نماز بخواند که خلوت نباشد. بنابراین، این دو عمل (خلوت و نماز) به صورت عموم و خصوص من وجه هستند و با هم ترکیب اتحادی ندارند، بلکه ترکیب انضمامی دارند.

به عنوان مثال، نگاه به زن نامحرم در حال نماز نیز حرام است، اما این نگاه حرام، نماز را باطل نمی‌کند؛ زیرا نگاه کردن عملی جداگانه است و به خود نماز مربوط نمی‌شود. به همین ترتیب، خلوت کردن با زن نامحرم نیز عملی جداگانه است و تأثیری بر صحت نماز ندارد. بنابراین، نماز در چنین شرایطی صحیح است، هرچند که خلوت کردن به خودی خود حرام است.

 

اشکال: در شرح قید، فرموده‌اید که وقوع در معصیت نیز باید در نظر گرفته شود.

جواب: این نظر به تبع فرمایش برخی از علماست که معتقدند باید احتمال صدور معصیت وجود داشته باشد. به عنوان مثال، اگر مردی پیر و بیمار باشد و توانایی انجام معصیت را نداشته باشد، یا زن از جمله ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا﴾[4] باشد، در این صورت احتمال وقوع معصیت وجود ندارد و این موارد از حکم کلی خارج می‌شوند. این موارد به عنوان استثنائات در نظر گرفته می‌شوند. برخی از علما این دیدگاه را مطرح کرده‌اند و درست هم هست که اگر احتمال معصیتی در کار نباشد، این مسئله از بحث اصلی خارج است.

 

سؤال: در متن فرموده‌اید که در صورت خلوت با زن نامحرم، ترک نماز مطابق با احتیاط است. آیا این احتیاط، مستحبی است؟

جواب: بله، این احتیاط، مستحبی است. یعنی بهتر است در چنین شرایطی فرد نماز نخواند، اما اگر نماز خواند، نمازش صحیح است و باطل نمی‌شود.

 

مسئله: صحت نماز در جایی که در آن آلات لهو استعمال می شود

مسئلة ١۶۶. الصلاة في مكان يستعمل فيه آلات اللهو كالطنبور لا تكون باطلة ولكن الإستماع إليها حرام.

در جایی که برخی مشغول نواختن آلات موسیقی مانند تار، تنبور یا تنبک هستند، اگر شخصی در همان مکان و کنار آن‌ها نماز بخواند، نمازش باطل نیست، اما استماع (گوش دادن عمدی) به این صداها حرام است. استماع اصوات لهویه حرام است، اما سماع اشکالی ندارد.

تفاوت استماع و سماع در این است؛ سماع به معنای این است که صداها به گوش می‌رسند، اما فرد به آن‌ها توجهی نمی‌کند و عمداً به آن‌ها دل نمی‌دهد. در این حالت، سماع اشکالی ندارد و علما نیز آن را جایز دانسته‌اند. اما اگر فرد عمداً به این صداها گوش دهد (استماع)، این کار حرام است.

با این حال، نماز فرد در چنین شرایطی صحیح است، زیرا عمل نماز به خودی خود ربطی به استماع ندارد و استماع عملی جداگانه است. این مسئله شبیه به مورد نگاه به زن نامحرم در حال نماز است؛ نگاه حرام است، اما نماز را باطل نمی‌کند.

 

سؤال: اگر فرد بداند در جایی صداهای لهوی پخش می‌شود و به آنجا برود، آیا جایز است؟ مثلاً در مجلس عروسی که می‌داند آهنگ پخش می‌شود، آیا حضور در آنجا اشکال دارد؟

جواب: سماع اشکالی ندارد. اگر فرد فقط صداها را بشنود و عمداً به آن‌ها گوش ندهد، این کار حرام نیست و اشکالی ندارد.

 

اشکال: اما حضور در مجلس لهو و لعب به خودی خود اشکال دارد.

جواب: حضوری که شما می‌گویید، مربوط به مجلس شراب است؛ جایی که شراب وجود دارد و برخی افراد آن را می‌نوشند. در چنین مجلسی، حتی اگر فرد شراب نخورد، حضور در آنجا حرام است و نباید در آن مکان حاضر شود. اما در مورد مجلس آلات موسیقی، اگر فرد به صداها عمداً گوش دهد، این کار حرام است، اما صرف حضور در چنین مجلسی، به خودی خود حرام نیست، مگر اینکه فرد در معصیت مشارکت کند یا به آن کمک نماید. در غیر این صورت، درباره صرف حضور در چنین مجالسی حکم خاصی نداریم.

 

مسئله: کراهت اتیان نماز فریضه در داخل و پشت بام کعبه

مسئلة ١۶٧. الإتيان بصلاة الفريضة في جوف الكعبة وعلى سطحها مكروه، ومع الإضطرار لا كراهة فيه.

اگر انسان نماز واجب خود را داخل کعبه یا روی پشت بام کعبه بخواند، این کار مکروه است، اما نمازش باطل نیست. اگر فرد در شرایط اضطرار قرار گیرد، کراهت این عمل ساقط می‌شود.

از آنجا که این بحث مربوط به نماز واجب است، اضطرار در اینجا به معنای ضیق وقت است. نماز واجب وقت معینی دارد و اگر زمان نماز به حدی تنگ شود که اگر فرد بخواهد از کعبه خارج شود، وقت نماز بگذرد، در این صورت مجبور است در همان مکان (داخل یا روی پشت بام کعبه) نماز بخواند و در این حالت، کراهت وجود ندارد؛ زیرا اضطرار (ضیق وقت) باعث سقوط کراهت می‌شود.

اما برای بررسی دلیل این حکم، به روایات مراجعه می‌کنیم. در باب هفدهم از ابواب قبله در کتاب وسائل الشیعه، صحیحه محمد بن مسلم نقل شده است که امام صادق(ع) فرمودند: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ جَمَاعَةٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَا تُصَلِّ الْمَکْتُوبَةَ فِی الْکَعْبَةِ.[5]

نماز مکتوبه (نماز واجب) را در داخل کعبه به جا نیاور. امام(ع) از این کار نهی فرموده‌اند. این مضمون در صحیحه معاویه بن عمار و همچنین در صحیحه دیگری از محمد بن مسلم نیز آمده است.

با این حال، در مقابل این روایات، روایات دیگری وجود دارد که می‌گویند خواندن نماز در داخل کعبه جایز است. به عنوان مثال، در موثقه یونس بن یعقوب آمده است: وَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع حَضَرَتِ الصَّلَاةُ الْمَکْتُوبَةُ وَ أَنَا فِی الْکَعْبَةِ أَ فَأُصَلِّی فِیهَا قَالَ صَلِّ.[6]

یونس بن یعقوب از امام صادق(ع) پرسید: وقت نماز رسیده است و من در داخل کعبه هستم؛ آیا نمازم را در داخل کعبه بخوانم یا بیرون بیایم؟ امام(ع) فرمودند: اگر نمازت را در داخل کعبه بخوانی، اشکالی ندارد.

نتیجه جمع بین دو دسته روایات: با توجه به این دو دسته روایات (یک دسته که نهی از نماز در داخل کعبه کرده‌اند و دسته دیگر که جایز شمرده‌اند)، نظر فقها این است که خواندن نماز در داخل کعبه مکروه است. در روایات نهی، امام(ع) فرموده‌اند: "لا تصلّ" که این عبارت ظهور در حرمت هم دارد. اما با توجه به روایات معارض که خواندن نماز در داخل کعبه را جایز دانسته‌اند، مقتضای جمع بین این روایات، کراهت است. یعنی خواندن نماز در داخل کعبه مکروه است، اما حرام نیست.

اما بحت دومی که راجع به پشت بام کعبه بود.

المقام الثاني: وهو كراهة الإتيان بالفريضة على سطح الكعبة، فروى الوسائل في الباب ١٩ من القبلة ما يدل عليه، وفيها: "نَهى رَسُولُ اللهِ عَنِ الصَّلَاةِ عَلَى ظَهْرِ الكعبة".[7]

در روایت آمده است که پیامبر(ص) از نماز خواندن بر ظَهر (پشت بام) کعبه نهی فرموده‌اند. این نهی شامل همه انواع نماز، اعم از واجب و مستحب، می‌شود؛ زیرا در روایت تفصیلی بین نماز واجب و مستحب داده نشده است. بنابراین، نماز خواندن روی پشت بام کعبه، چه نماز واجب باشد و چه نماز مستحب، مکروه است.

و في رواية عبدالسلام الهروي (این همان کسی است که از اصحاب امام رضا(ع) بود.) الصلاة على سطح الكعبة مستلقياً مومياً.[8]

در این روایت، حضرت فرموده‌اند که اگر فرد بخواهد روی پشت بام کعبه نماز مستحبی بخواند، باید به پشت بخوابد و برای رکوع و سجود خود اشاره کند. یعنی نماز را به صورت خوابیده به جا آورد.

حالا در اینجا گفته ایم: والروايتان ضعيفتان (هم روایت اولی و هم روایت دومی که مال عبدالسلام هروی بود) ومقتضى القاعدة بطلان الصلاة لقوله تعالى: ﴿وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه﴾[9] . فالواجب التوجه إلى الكعبة في حال الصلاة فرضاً كانت أو نفلاً؛ وهو لا يحصل على سطح الكعبة.

مقتضای قاعده این است که اگر بخواهیم روی پشت بام کعبه نماز بخوانیم، نماز باطل است؛ زیرا در آیه شریفه آمده است: ﴿وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه﴾؛ وقتی فرد روی پشت بام کعبه قرار دارد، به هر طرف که رو کند، رو به کعبه نیست؛ زیرا خود روی کعبه ایستاده است.

 

اشکال: اگر نماز روی پشت بام کعبه مستحب باشد، این آیه شریفه ﴿وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه﴾ اتفاقاً کمک می‌کند که بتوانیم نماز بخوانیم؛ زیرا می‌توانیم به سوی کعبه توجه کنیم.

جواب: این دو روایت که در این مورد نقل شده‌اند، ضعیف‌السند هستند و نمی‌توان به آن‌ها استدلال کرد. بنابراین، از نظر سندی قابل اعتماد نیستند. اما مقتضای قاعده این است که نماز روی پشت بام کعبه باطل است؛ زیرا شرط استقبال قبله در این حالت محقق نمی‌شود. وقتی فرد روی پشت بام کعبه است، به هر طرف که رو کند، رو به کعبه نیست.

 

اشکال: ما می‌گوییم که کعبه تنها به ساختمان و سنگ‌های آن محدود نمی‌شود، بلکه تا عنان السماء ادامه دارد.

جواب: بله، درست است. به همین دلیل، اگر فرد روی کوه ابوقبیس نماز بخواند، نمازش صحیح است؛ زیرا کعبه تا آسمان امتداد دارد و این ارتفاع مانع از استقبال قبله نمی‌شود. در چنین مواردی، می‌گوییم کعبه "الی عنان السماء" است و نمازگزار رو به کعبه محسوب می‌شود.

 

اشکال: گفتیم داخل کعبه، جایز است؛ اما اینکه می گوییم که بالا باطل است، برای چه باطل است؟ می گوییم مطروح است. حکمش حکم داخل کعبه است.

جواب: روایت ها در مورد پشت بام کعبه ضعیف اند.

 

اشکال: الان شما نتیجه گرفتید که این باطل یا مطروح است؟

جواب: ما گفتیم الان باطل است‌؛ اما این اشکال، اشکالی است که باید بر آن فکر کنیم. اگر ما گفتیم که کعبه الی عنان السماء قبله است و بعد نماز روی کوه ابوقبیس را که هزاران متر بالاتر از کعبه است، مثال می زنیم. پس روی کوه ابوقبیس چطور نماز می خوانیم؛ چون که میزان الی عنان السماء است.

 

اشکال: در مسئله فرموده‌اید که مکروه است.

جواب: می‌دانم؛ باید درستش کنیم. بالاخره باید مشخص شود که «الی عنان السماء» میزان است یا میزان نیست. اگر میزان بود، نماز صحیح است.

ولی شبهه‌ی دیگری هم وجود دارد. وقتی ما بیرون کعبه هستیم، کل کعبه روبروی ماست. اما وقتی بالای کعبه و روی پشت‌بام آن هستیم، در وسط قرار داریم و کل کعبه روبروی ما نیست. نصفش روبروی ماست و این کافی نیست؛ زیرا ﴿فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَه﴾ یعنی روبروی کل کعبه. اگر این‌طور فهمیدیم که «شطره» یعنی روبروی کل کعبه باید باشد.

 

اشکال: اگر این‌طور است، باید بگوییم که نماز داخل کعبه هم باطل است.

جواب: بله، همین‌طور است. در آن مورد گفتیم مکروه است و استثنا می‌شود.

 

اشکال: یا اینکه بگوییم حکم داخل کعبه و پشت‌بام آن یکی است. اگر باطل است، هر دو باطل‌اند و اگر مکروه است، هر دو مکروه‌اند.

جواب: فرمایش شما درست نیست. چه ملازمه‌ای بین این دو وجود دارد؟ ربطی به هم ندارند. میزان، روایت است.

وقتی بالای کوه ابوقبیس هستیم، مقابل تمام کعبه قرار داریم و اشکالی ندارد؛ اما وقتی وسط پشت‌بام کعبه هستیم، اشکال دارد. در این مورد باید فکر کنیم که آیا جوابی برای آن وجود دارد یا نه؟

 

اشکال در طواف از بالای کعبه

در اینجا مسئله‌ی دیگری مطرح می‌شود که اکنون محل ابتلاست و آن این است که آیا «الی عنان السماء» در مورد کعبه، در مورد طواف اطراف کعبه هم صدق می‌کند یا نه؟ اگر ما در طبقه‌ی سوم مسجدالحرام ایستاده‌ایم که یقیناً بالای کعبه است، آیا می‌توانیم بگوییم که تا عنان السماء هست و این فضا به منزله‌ی کعبه است و طواف کنیم، اشکالی ندارد؟ یا اینکه عنان السماء در اینجا صدق نمی‌کند؟ عرفاً صدق نمی‌کند. یکی از آقایان در این قضیه رساله‌ای نوشت که عنان السماء را میزان قرار داد و حتی طواف را جایز دانست. ولی این محل اشکال است.

 


logo