1403/07/16
بسم الله الرحمن الرحیم
چند مسئله/ شرط ستر عورت برای نماز /کتاب الصلاة
موضوع: کتاب الصلاة/ شرط ستر عورت برای نماز /چند مسئله
عدم وجوب پوشاندن دو کف دست تا مچ و پاها تا مفصل ساق برای زن در نماز
و أما الکفّان إلی الزندین و القدمان إلی مفصل الساق، فلا یجب ستر ظاهرهما و باطنهما علی المشهور بل اجماعا کما أفاده غیر واحد.
فتوا هم همین است که اینها مستثنایند.
و یکفینا عدم الدلیل علیه.
وقتی دلیل نبود، اصالة البرائة جاری است.
اما چرا دلیل نیست؟ زیرا یکی از چیزهایی که ذکر شده است، خمار است که مربوط به سر و گردن میباشد و دیگری مقنعه است؛ سومی هم درع است که به معنای قمیص است. اینها ربطی به کفین و قدمین ندارند. ولی صحیحه علی بن جعفر چنین میفرماید:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَخَاهُ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ ع عَنِ الْمَرْأَةِ لَیْسَ لَهَا إِلَّا مِلْحَفَةٌ وَاحِدَةٌ (ملحفه به معنی پارچه بزرگ است.) کَیْفَ تُصَلِّی قَالَ تَلْتَفُّ فِیهَا وَ تُغَطِّی رَأْسَهَا وَ تُصَلِّی فَإِنْ خَرَجَتْ رِجْلُهَا وَ لَیْسَ تَقْدِرُ عَلَی غَیْرِ ذَلِکَ فَلَا بَأْسَ.[1]
حضرت(ع) فرمود اگر قادر نباشد که پاهایش را بپوشاند و بیرون بیایند، اشکالی ندارد.
در اینجا استدلال کرده و گفتهاند که حضرت فرموده: "و لیس تقدر"؛ یعنی اگر قدرت دارد، باید پاهایش را بپوشاند. پس این دلیل بر خلاف حرفی است که زدیم.
جواب این است که در روایت، قدم نیامده است؛ بلکه «رِجل» آمده است؛ «رِجل» به معنای خصوص قدم نیست، بلکه به معنای تمام پاست. به مجموع از بالا تا پایین پا، رِجل میگویند. اما به خصوص قدم، قدم میگویند. بنابراین این روایت، دلالت دارد که اگر رِجل بیرون بیاید، باید حتی الامکان آن را بپوشاند. رِجل به معنی کل پاست. اما نسبت به محل بحث ما که خصوص قدم است، دلالتی ندارد. قدم را نفرموده و رِجل را فرموده است. رِجل به معنای کل پا از بالا تا پایین است. قدم هم داخل میشود؛ اما چون قدم بخصوصه ذکر نشده و رِجل ذکر شده است، بنابراین همان مجموع پا را میگیرد؛ اما بر خصوص قدم، دلالتی ندارد.
سؤال: آیا اگر «رِجل»کامل باشد و قادر به پوشاندنش نباشد، اشکال ندارد؟
جواب: در حال عدم قدرت، اشکالی ندارد؛ زیرا حضرت(ع) میفرماید اگر قادر بود، باید ستر کند. اگر قادر نبود، اینطور دارد: "فَإِنْ خَرَجَتْ رِجْلُهَا وَ لَیْسَ تَقْدِرُ عَلَی غَیْرِ ذَلِکَ فَلَا بَأْسَ"؛ اگر نمیتواند سترش کند، اشکالی ندارد. این حالت اضطراری است.
بنابراین همانطور که مشهور در خصوص قدمین إلی الساق و یدین إلی الزندین یعنی دو مچ دست، فتوا دادهاند که اینها مستثنایند و اصحاب هم همینطور فتوا دادهاند، صحیح است.
گفتیم که آن روایتی که معارض بود، بیان میکند که زن آزاد است و از همه چیز آزاد است؛ حتی اگر سرش برهنه باشد، هیچ عیبی ندارد. این روایت از عبدالله بن بکیر است که گفتیم اصحاب به آن عمل نکردهاند و مهجور است. علاوه بر این، با روایات زیاد و مشهور و معمول به تعارض دارد؛ بنابراین در تعارض، آنها مقدمند.
مسئله: وجوب پوشیده بودن زن در نماز احتیاط و قضای سجده و تشهد فراموش شده
مسئلة ٧٩٠. یجب أن تکون المرأة مستورة في صلاة الإحتیاط و قضاء السجدة و التشهد المنسیّین و علی الأحوط في سجدة السهو مثل حالة الصلاة.
در نماز احتیاط و اجزای منسیه که عبارتند از تشهد و سجده که در نماز فراموش شدهاند و بعد از نماز باید قضا شوند، لازم است که ستر عورت رعایت شود. سجده سهو جزء اجزای منسیه نیست. لزوم ستر عورت در این موارد به این دلیل است که اینها جزء نمازند و به همه احکام نماز محکومند. همه احکام نماز یعنی اینکه مثلاً با طهارت و رو به قبله و با ستر عورت باشد. همه این احکام شامل آنها میشوند. دلیلش را هم که ذکر کردیم.
احتیاط ستر در سجده سهو نیز احتیاطی مستحبی است؛ زیرا سجده سهو واجب مستقلی است و از اجزای نماز نیست؛ بنابراین اصالة البرائه جاری میشود.
مسئله: بطلان نماز در صورت پوشیده نبودن عورت مرد به صورت عمدی یا از روی جهل تقصیری به حکم
مسئلة ٧٩١. إن لم یستر الرجل عورته فی الصلاة عمداً بطلت صلاته بل و إن کان عن جهل تقصیري بالحکم؛ بخلاف ما إذا کان ناسیاً أو غافلاً أو جاهلاً قاصراً بالحکم.
اگر کسی عمداً در نماز ستر عورت نکند، نمازش باطل است. اگر هم جاهل مقصر به حکم باشد که به منزله عامد است، نمازش باطل است. اما اگر جهلش جهل قصوری باشد، مشمول حدیث لا تعاد است. جهل قصوری یعنی اینکه هر چه فهمیده و به نظرش اینطور آمده و قصوری هم در تحقیق نکرده است. نماز این جاهل قاصر صحیح و مشمول حدیث لا تعاد است. ولی اگر جاهل متعمد باشد و مقصر باشد، آن هم به منزله عامد و نمازش باطل است.
مسئله: وجوب پوشاندن عورت، در صورت علم به انکشاف در میان نماز
مسئلة ٧٩٢. إن علم بانکشاف عورته في أثناء الصلاة وجب سترها؛ و إن طال ستر العورة فالأحوط وجوبا إتمامها و إعادتها و لکن إن علم به بعد الصلاة فصلاته صحيحة أیضاً.
اگر عورت کسی در اثنای نماز منکشف شد و متوجه نشد تا نماز تمام شود، نمازش صحیح است؛ زیرا مشمول حدیث لا تعاد است. اما اگر در اثنای نماز متوجه شد، اولاً نباید چیزی بخواند و سکوت کند و ثانیاً باید به سرعت ستر کند.
بیان محقق خویی(ره) در محل بحث
در اینجا اختلاف وجود دارد. محقق خویی(ره) میفرماید به هر تقدیر نمازش باطل است؛ زیرا وقتی میخواهد ستر کند، لحظاتی میگذرد که منکشف است و در اثنای نماز قرار دارد و از اول تا آخر نماز، مشروط به ستر عورت است؛ لذا نمازش باطل است. به عبارت دیگر، به فتوای آقای خویی(ره) به هر حال اگر متوجه شد که مکشوف است، چون تا بخواهد ستر کند، لحظاتی میگذرد و این هم فایده ندارد و نمازش باطل است.
سؤال: اگر زمان کمی بگذرد و مثلاً قبایش کنار رفته باشد و او آن را برگرداند، چه حکمی دارد؟
جواب: آقای خویی(ره) در این رابطه بسیار سختگیرانه برخورد کرده است.
سؤال: آیا مراد از قدرت، قدرت عقلی است یا قدرت عرفی؟
جواب: نه؛ ایشان میگوید اصلاً قدرت این شخص دخالت ندارد.
سؤال: اگر ساتر نداشته باشد، آیا میگوییم اشکالی ندارد یا اینکه کلاً نماز ساقط است؟
جواب: اگر ساتر ندارد و از ناظر محترم ایمن است، باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع و سجود اشاره کند. اگر از ناظر ایمن نیست، باید نشسته نماز بخواند و باز برای رکوع و سجود اشاره کند. بنابراین، وقتی قدرت ندارد، ساتر نیست و با ایماء نماز بخواند؛ ایماء به این دلیل است که بتواند با دستش ستر کند؛ زیرا اگر بخواهد رکوع و سجود کند، عورتش حتماً پیدا میشود. این موضوع مربوط به حالتی است که اصلاً ساتر عورت نداشته باشد.
سؤال: اگر بگوییم که اجزای نماز متصلاند و وحدتی مانند صوم دارند، آیا در اینجا میگوییم این لحظه اخلال میکند و مانند نیت است؟ اما اگر بگوییم که نماز، وحدت متصل نیست و اگر مثلاً بین و سه چهار شک میکند و صبر میکند، این صبر به نماز خللی وارد نمیکند، پس اگر در ستر العورة توقف کند و قرائت نمیکند و هیچ کاری نمیکند تا اینکه ستر کند، آیا میتواند نمازش را ادامه دهد؟
جواب: ولی آقای خویی(ره) اینطور نگفته است. سیدنا الاستاد(ره) میفرماید این لحظهای که منکشف است تا بخواهد ستر کند، این لحظه صلاتی است؛ زیرا این فرد وقتی به نماز ایستاد، کلش در حال نماز است؛ چه بخواند و چه نخواند؛ حتی اگر سکوت هم داشته باشد. در حال نماز باید همه شرایط از جمله ستر عورت را رعایت کند.
اما به نظر ما ستر عورت، از روایتی از علی بن جعفر ناشی میشود که میفرماید: قَالَ إِنْ أَصَابَ حَشِیشاً یَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ (یعنی امری داریم که انسان ستر عورت کند.) أَتَمَّ صَلَاتَهُ بِالرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ وَ إِنْ لَمْ یُصِبْ شَیْئاً یَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ أَوْمَأَ وَ هُوَ قَائِمٌ.[2]
عرض ما این است که امر، بعث است و بعث، حصه مقدوره را میگیرد. لذا در زمانی که باد این پارچه را برده است، خارج از اختیار و غیر مقدور است و اگر هم بخواهد ستر کند، لحظهای میگذرد و این لحظه نیز غیر مقدور است. بنابراین حتی اگر امر هم باشد، این امر فقط حصه مقدوره را میگیرد و در ما نحن فیه نیز تا بخواهد ستر کند، انکشافی که در این لحظه هست، غیر مقدور است. این باد که لباس را به طرفی برده است، غیر مقدور است. تا بخواهد دوباره روی عورت را بپوشاند، لحظهای میگذرد و این هم غیر مقدور است. بنابراین از بابت اینکه امر، حصه مقدوره را میگیرد، ما به سیدنا الاستاد(ره) پاسخ دادیم.
آن وقت درست است که این امر نهایتا ارشاد به شرطیت است؛ اما تنها در حد مدلول مطابقی خودش؛ چون مدلول مطابقی آن امر است، فقط حصه مقدوره را شامل می شود. قهرا شرطیتش هم در همین حد مقدوره است. بنابراین در غیر مقدور، اشکالی پیش نمیآید.
اشکال: همیشه این طور نیست که غیر مقدور باشد. لای قبا را بلافاصله روی هم آوردن، چه غیر مقدوری دارد؟ لازم نیست که باد ببرد تا به دنبالش برود. همیشه این طور نیست. این ملازمه همیشه وجود ندارد.
جواب: آنکه شما می گویید، مقدور است. اگر مقدور است و انجام هم داد، مشکلی ندارد. اما آقای خویی(ره) میفرماید: تا بخواهد ستر را ایجاد کند، لحظه ای ولو خیلی کم می گذرد که مکشوف است؛ چون همان یک لحظه، در اثنای اکوان صلاتی است. کلمه صلاة به این نیست که چیزی بخواند یا کاری انجام دهد. این آدم وقتی به نماز ایستاد، همه حرکات و سکناتش در حال نماز و همه هم مشروط به ستر عورت هستند. آقای خویی(ره) این را میفرماید. با این بیان هر چه هم سریع ستر عورت کند، باز هم فایده ندارد؛ به جهت اینکه آن لحظه، تخلف شرط کرده است. تخلف هم لازم نیست عمدی باشد؛ حتی اگر عامدا هم نبوده باشد؛ تفاوتی ندارد؛ به هر حال اگر تخلف شد، نماز باطل است. این فرمایش محقق خویی(ره) است.
ما در پاسخ گفتیم: دلیل بر ستر عورت، امری بوده است که در روایت هست. امر هم حصه مقدوره را میگیرد. بنابراین آن مقدار انکشافی که غیر مقدور است، اشکالی ندارد. یعنی ما قدرت عرفیه را میگوییم.
سؤال: اگر ثوب در اثنای نماز نجس شده است و اکنون آب هم در کنارش است و میتواند تطهیر کند، حکمش چیست؟
جواب: حکمش این است که باید تطهیر کند یا لباس نجس را درآورد.
سؤال: حالا این مدتی که تا تطهیر کردن یا تعویض لباس می گذرد، بیش از ستر عورت است؛ در اینجا چرا چنین نمی گوید؟
جواب: این مورد، دلیل خاص دارد. راجع به اینکه اگر نجس شد، لباس را بکند یا بشوید، روایت هست.
اشکال: لسان بعضی از روایات که مطلقا در مورد ستر عورت است، چه در نماز و چه در غیر نماز. مسئله امر نیست ...
جواب: بحث در مانحن فیه در مورد ستر صلاتی است. آن روایات ربطی به بحث ما ندارند. اینجا اصلاً فردی وجود ندارد که نگاه کند. بحث از حیث صلاة است و حتی اگر ناظر محترمی وجود نداشته باشد باز هم ستر برای نماز مقدمیت دارد.
مسئله: صحت نماز با لباسی که در بعضی از حالات ساتر است و در بعضی دیگر از حالات ساتر نیست، در صورتی که با چیز دیگر ستر کند
مسئلة ٧٩٣. إن کان في بعض الأحوال کحال القیام، عورته مستورة باللباس و لکن في حال آخر کالرکوع و السجود لا یکون ذلک اللباس ساتراً له، فإن سترها بوسیلة اُخری کفی في صحة صلاته؛ لکنّ الأحوط استحباباً أن لایصلّي مع ذلک اللبا
مطلب این مسئله واضح است.
مسئله: جواز ستر عورت با برگ درختان و علف ها برای نمازگزار
مسئلة ٧٩۴. للمصلّي أن یستر عورته بأوراق الأشجار و الأعشاب؛ و لکن الأحوط استحباباً أن لا یستر بها إلا مع فقد اللبا
یعنی اگر با برگ درختان و علف ها و حتی با گِل ستر عورت کند، اشکالی ندارد. اما احتیاط مستحب است که اگر لباس موجود است، با لباس ستر کند و اگر نبود، با آن چیزها ستر کند.