« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1404/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 اصاله تأخر الحادث/ تنبیهات استصحاب/استصحاب

موضوع: استصحاب/ تنبیهات استصحاب/ اصاله تأخر الحادث

مباحثی که تاکنون مورد بررسی قرار گرفت، عمدتاً در مورد صورت اول یعنی حالتی بود که هر دو حادثه از نظر تاریخ وقوع، مجهول بودند.

صورت دوم؛ یکی معلوم التاریخ باشد و دیگری مجهول التاریخ

صورت دوم این است که یکی از حوادث معلوم‌التاریخ و دیگری مجهول‌التاریخ باشد. در این حالت، باید دید تکلیف شرعی چیست و آیا استصحاب جاری می‌شود یا خیر.

مدعای بزرگان و اعلام اصولی این است که استصحاب عدم در مجهول‌التاریخ جاری می‌شود، اما در معلوم‌التاریخ جاری نیست.

برای تبیین موضوع، مثالی از احکام طهارت مطرح می‌شود. فرض کنید آبی که در حالت سابقه نه کُر بوده و نه ملاقات با نجاست داشته است.

پس از آن، دو حادثه اتفاق می‌افتد. اول: رسیدن آب به حدّ کرّیت؛دوم ملاقات با نجاست.

اگر هر دو مجهول‌التاریخ باشند، همان بحث پیشین مطرح است. اما اگر یکی از آن‌ها معلوم‌التاریخ باشد – مثلاً کریت آب در روز یکشنبه محقق شده باشد – در حالی که تاریخ ملاقات با نجاست مجهول است (نمی‌دانیم شنبه، یکشنبه یا دوشنبه بوده است)، در این فرض یکی معلوم و دیگری مجهول‌التاریخ خواهد بود.

اشکال آخوند خراسانی بر معلوم التاریخ: فقدان اتصال زمانی

مشهور فرموده‌اند که استصحاب عدم در مجهول التاریخ جاری می‌شود، ولی در معلوم التاریخ جاری نمی‌شود. یکی از بیانات مطرح شده برای عدم جریان در معلوم التاریخ، بیان صاحب کفایه (مرحوم آخوند) است که می‌فرماید: ما اتصال زمانی یقین به شک را لازم داریم. این اتصال وجود ندارد.

دلیل این عدم اتصال آن است که زمانی که یقین به عدم هر دو حادثه (عدم کریت و عدم ملاقات) داشتیم، مثلاً روز جمعه بود. این روز، زمان یقین ما به عدم هر دو حادثه است. اما زمان شک ما مربوط به روز یکشنبه به بعد است؛ روز یکشنبه کریت واقع شد و ما شک می‌کنیم که آیا این کریت با ملاقات مقارن بوده یا قبل و بعد از آن رخ داده است. بنابراین، زمان شک متأخر است و با زمان یقین (جمعه) فاصله دارد، زیرا منظور از زمان یقین، یقین به عدم (جمعه یا قبل از آن) بوده است و زمان شک مربوط به یکشنبه به بعد است.

تحلیل دیدگاه شیخ انصاری و پاسخ به اشکال آخوند

مرحوم شیخ انصاری در مقابلِ آخوند خراسانی، اساس اشکالِ «عدم اتصال یقین و شک» را از ریشه نادرست می‌داند. ایشان معتقد است که مقصود از یقین و شک در ادلّه‌ی استصحاب، حالات نفسانیِ مکلف نیست، بلکه مراد، متعلَّقِ آن دو است؛ یعنی متیقَّن و مشکوک. بنابراین، اتصالِ مورد نیاز در استصحاب، اتصالِ متعلَّقین است نه اتصالِ حالت‌های ذهنی.

شیخ می‌فرماید مراد از یقین، متیقَّن است ولی ما نپذیرفتیم و گفتیم مراد از یقین و شک، همان حالات نفسانی است.

به این اشکال چنین پاسخ داده شده که اتصال زمانی درست است، اما این اتصال، اتصال زمان متیقَّن به زمان مشکوک است، نه اتصال زمان یقین به زمان شک. یقین و شک، قید و شرطی ندارند و ممکن است هر دو با هم و در یک آنِ واحد حادث شوند (یقین به حدوث و شک در بقاء) و این هیچ اشکالی ندارد. همچنین ممکن است ابتدا شک داشته باشیم و سپس یقین پیدا کنیم که این برخلاف ظاهر روایت «کُنتَ علی یقینٍ فشککت» است، اما این امر اعتباری ندارد و آنچه معتبر است، متیقَّن و مشکوک است؛ ابتدا باید متیقَّنی داشته باشیم و مشکوک به آن متصل باشد تا استصحاب درست باشد.

بنابراین، آنچه از لسان روایات مانند «لا تنقُضِ الیقینَ بالشکّ» استفاده می‌شود، مربوط به بقاء متیقَّن است نه توالی زمانی یقین و شک در نفس. ازاین‌رو، پاسخ اصلی به آخوند، همان مبنای شیخ است که می‌فرماید: معیار، اتصال در مقامِ متعلَّق است، نه در مقامِ حالتِ نفسانیِ علم و شک.

این مسئله از جهات مختلفی قابل بررسی است. گاه مراد از اتصال، ناظر به مقتضی و مانع و رافع است؛ یعنی آیا مقتضی بقاء حکم هنوز برقرار است یا مانعی در میان آمده است. و گاه مراد، صرفاً جهت زمانیِ متیقن و مشکوک است.

محل بحث ما فعلاً مربوط به همین جهت دوم است؛ یعنی از حیث اتصال زمانیِ متیقَّن و مشکوک، نه از جهت مقتضی و مانع. بنابراین، اگر در برخی بیانات از اتصال سخن گفته می‌شود، مراد، اتصال در وجود متعلَّق است نه در استمرار مقتضی. و از این جهت، فرمایش آخوند ناظر به همان اتصال زمانی است که ما نیز در مقام بررسی آن هستیم.

تأکید می‌شود که در قضیه اتصال زمانی، ارتباط و اتصال میان شک و یقین به‌خودی‌خود اعتباری ندارد، بلکه میان متیقَّن و مشکوک است. اگر ابتدا شک داشته باشیم و بعد یقین، یا هر دو را هم‌زمان پیدا کنیم، مضرّ به جریان استصحاب نخواهد بود. با این مبنا، اکنون اتصال در حالت مجهول‌التاریخ را بررسی می‌کنیم

تبیین اتصال در مجهول التاریخ (پاسخ تفصیلی به آخوند)

ما اتصال زمان مشکوک به متیقن را داریم. زیرا زمانی که یقین به عدم هر دو حادثه (نه کریت و نه ملاقات) داشتیم، روز جمعه بود. متیقن ما، عدم این دو بوده است. بعد از آن، روز شنبه شد. ما قطعاً می‌دانیم که کریت در شنبه رخ نداده زیرا کریت معلوم التاریخ و در روز یکشنبه است؛ اما درباره ملاقات، شک داریم. وضعیت ملاقات کاملاً مجهول است و نمی‌دانیم که روز شنبه بوده، یکشنبه بوده یا دوشنبه. وضعیت ملاقات از روز شنبه به بعد مبهم است و این، زمان شک و مشکوک ما محسوب می‌شود. لذا، از روز جمعه که زمان یقین بود، اتصال به زمان شک (شنبه به بعد) وجود دارد و استصحاب جاری می‌شود.

البته آخوند در مورد حالتی که یکی معلوم التاریخ و دیگری مجهول التاریخ است، بیان کرده است که جریان استصحاب در معلوم التاریخ به دلیل عدم اتصال یقین به شک اشکال دارد، اما در مجهول التاریخ، اتصال وجود دارد و استصحاب جاری است. در مجهول التاریخ، اتصال را می‌پذیرند، زیرا وضعیت ملاقات به طور کلی مبهم است و احتمال وقوع آن در روز شنبه، یکشنبه یا دوشنبه وجود دارد و لذا اتصال زمانی از روز یقین (جمعه) به زمان شک برقرار است.

اشکال محقق نائینی بر جریان استصحاب در معلوم التاریخ

محقق نائینی[1] استصحاب در معلوم التاریخ را به بیانی دیگر جاری نمی‌داند. ایشان می‌فرماید: قوام استصحاب به شک در بقاء است. اما در معلوم التاریخ (مانند کریت آب در روز یکشنبه) ما شک در بقاء نداریم. زیرا پس از آنکه آب در روز یکشنبه به کریت رسید، کریت آن ادامه دارد و احتمال نمی‌دهیم که از کریت افتاده باشد.

قبل از یکشنبه قطع به عدم کریت داریم و در روز یکشنبه قطع به حدوث کریت داریم. پس از آن نیز شک در بقاء نداریم؛ بنابراین، استصحاب بی‌مورد است. محقق نائینی منکر استصحاب شده در معلوم التاریخ است، چرا که شرط اصلی استصحاب یعنی شک در بقاء متیقن وجود ندارد.

 


logo