1404/07/16
بسم الله الرحمن الرحیم
أصالة تأخر الحادث/ تنبیهات استصحاب/استصحاب
موضوع: استصحاب/ تنبیهات استصحاب/ أصالة تأخر الحادث
جمعبندی اختلاف اساسی میان شیخ انصاری و آخوند خراسانی
بحث ما به نقطه نهایی خود رسیده است که عبارت است از اختلاف نظر بین شیخ انصاری و اتباع ایشان با مرحوم آخوند خراسانی[1] (صاحب کفایه) در خصوص جریان استصحاب در مواردی که حوادثی مقارن رخ دادهاند.
شیخ میفرماید:[2] استصحاب جاری میشود، مگر اینکه دو طرف مقابل، اثر شرعی داشته باشند، که در این صورت با یکدیگر معارضه کرده و هر دو ساقط میشوند.
آخوند میفرماید: استصحاب اصلاً جاری نمیشود، و مسئله صرفاً مربوط به تعارض نیست.
مثال قضیه، همان اسلام وارث و موت مُوَرِّث است. میدانیم که اسلام این پسر (وارث)، مسبوق به عدم (کفر) بوده است. او کافر بود تا اینکه پدرش فوت شد. شک داریم که آیا پسر قبل از موت پدر مسلمان شد (تا ارث ببرد) یا بعد از آن (که ارث نمیبرد).
جریان استصحاب از دیدگاه شیخ انصاری (و تعارض):
1. استصحاب اول: شیخ در اینجا استصحاب را جاری میداند؛ یعنی استصحاب عدم اسلام ولد را تا زمان موت والد جاری میکنیم. نتیجه این استصحاب این است که پسر ارث نمیبرد.
2. استصحاب معارض: اگر در مقابل، استصحاب معارضی باشد، مانند استصحاب عدم موت والد تا زمان اسلام پسر. اگر فرض کنیم پدر نمرده بود تا زمانی که پسر مسلمان شد، لازمهاش این است که پسر ارث ببرد.
3. نتیجه: در این حالت، این دو استصحاب با یکدیگر تعارض میکنند و لذا هر دو ساقط میشوند. این فرمایش شیخ است.
ایراد آخوند بر اصل جریان استصحاب (لزوم اتصال زمانی)
آخوند میگوید: نه، علی کل تقدیر این استصحاب جاری نیست. دلیل ایشان این است که ما در استصحاب، اتصال زمان یقین به زمان شک را لازم داریم. این لزوم اتصال از آنجا ناشی میشود که در روایت فرموده: "من کان علی یقین فَشَکّ"، و این فاء به معنای اتصال است. بنابراین، شک و یقین باید به هم متصل باشند و اگر منفصل بودند، استصحاب جاری نیست.
1. زمان یقین: زمانی که یقین به عدم هر دو حادثه (نه اسلام و نه موت) داشتیم، روزی قبل از وقوع حوادث، مثلاً روز پنجشنبه (یوم الخمیس) بوده است.
2. زمان شک: زمانی که شک میکنیم، روزی است که هر دو حادثه (اسلام و موت) محقق شدهاند، مثلاً روز شنبه، و ما در تقدم احدهما علی الآخر شک میکنیم.
3. نتیجه عدم اتصال: میبینید که زمان شک (شنبه) و زمان یقین (پنجشنبه) از هم فاصله پیدا میکنند و لذا آخوند معتقد است که استصحابی جاری نیست.
پاسخ سیدنا الاستاذ (آقای خویی) به ایراد آخوند
محقق خوئی[3] جواب داده و بیان کرده که تقدم زمان یقین و زمان شک اصلاً مطرح نیست و مهم نیست.آنچه که در استصحاب اهمیت دارد، تقدم المُتَیَقَّن علی المَشکوک (تقدم متعلق یقین بر متعلق شک) است. متعلق متیقن و مشکوک بالاخره باید سابق و لاحق باشند و به هم متصل باشند، اما خود یقین و شک (از نظر زمانی)، اهمیتی ندارد.
متعلَّق یقین، حدوث آن است و متعلَّق شک، بقای همان حالت. مرحله حدوث که مقدم بر بقاست، مربوط به یقین و شک نیست، بلکه مربوط به متیقن و مشکوک است. پس معتبر این است که المتیقن سابقاً (در گذشته) و المشکوک متأخراً عن الیقین باشد، که این مورد قبول است، اما ربطی به زمان وقوع یقین و شک ندارد.
گاهی ممکن است شک و یقین در یک آن واحد حادث شوند، یعنی هم یقین و هم شک با هم پیدا شوند؛ نه اینکه حتماً اول یقین باشد بعد شک. در این حالت، الیقین فبالحدوث و الشک فبالبقاء است. پس بنابراین، این فرمایش آخوند که گفته باید [اتصال زمانی بین حالات نفسانی شک و یقین] باشد از اساس نادرست است.
اینکه در روایت " مَن كانَ عَلَى يَقِينٍ فَشَكَّ" آمده، ناظر به غالِب است؛ چون که معمولاً اول یقین حاصل میشود و بعد شک میکنیم، و این به معنای اعتبار شرعی نیست.
تطبیق پاسخ خویی بر مثال اسلام و ارث
در مثال اسلام و موت، در همان روز شنبه که زمان شک است، هم یقین به حالت سابق داریم و هم شک در بقای آن. یقین به عدم اسلام (در گذشته/پنجشنبه) را داریم: شک ما در بقای این عدم اسلام تا زمان موت والد است. پس، فاصله بین متیقن و مشکوک ایجاد نشده است. متیقن (عدم اسلام) قبل از مشکوک (بقای عدم اسلام) است. لذا، هیچ قصوری در دلیل استصحاب وجود ندارد و استصحاب عدم اسلام جاری میشود و پسر ارث نمیبرد.
مثال نقض در طهارت و حدث (ضرورت عدم علم به انتقاض)
برای اثبات اینکه در استصحاب، باید علم به نقض حالت سابقه وجود نداشته باشد، مثال دیگری مطرح میشود: اگر یقین به طهارت پیدا کردیم، سپس یقین به حدث پیدا شد، و سپس شک کردیم که آیا بعد از حدث دوباره متطهر شدیم یا خیر. در این مورد، استصحاب طهارت قبلی قابل جریان نیست؛ چرا که علم به انتقاض (نقض کامل طهارت توسط حدث یقینی) حاصل شده است.
اما در مثال اسلام و موت، ما قطع به انتقاض نداریم، بلکه فقط شک در تقدم داریم، لذا استصحاب عدم اسلام جاری میشود.
جمعبندی نهایی
در نهایت، در این بحث:
* آخوند میگوید استصحاب جاری نیست (به دلیل عدم اتصال زمانی یقین و شک).
* شیخ انصاری میگوید جاری است (و با تعارض ساقط میشود).
* سید خویی میگوید جاری است و فرمایش آخوند بیمورد است. (به دلیل عدم اعتبار اتصال زمانی حالات یقین و شک). نظر ما هم به نظر ایشان نزدیک است.