1404/07/06
بسم الله الرحمن الرحیم
استصحاب عدم/ تنبیهات استصحاب/استصحاب
موضوع: استصحاب/ تنبیهات استصحاب/ استصحاب عدم
ایراد دوم از محقق نائینی به جریان استصحاب در مجرای برائت
محقق نائینی أعلی الله مقامه که شیخ مشایخا است (زیرا محقق خوئی که استاد ما بود شاگرد محقق نائینی بوده است، حضرت امام هم یک سالی در قم درس محقق نائینی شرکت کرده است در آن زمانی که انگلیسیها آسید ابو الحسن اصفهانی و محقق نائینی را تبعید کردند به قم، لکن حضرت امام می میفرمودند: من زمان کمی در درس ایشان شرکت کردم و نمیتوانم بگویم شاگرد ایشان هستم، اما محقق خوئی دوره اولش را خدمت آشیخ محمد حسین اصفهانی بوده و دوره دوم را شاگرد محقق نائینی بوده است)
می فرماید ما بالوجدان شک داریم و وقتی کسی بالوجدان شک دارد استحقاق عقاب ندارد چون قبح عقاب بلا بیان جاری است و احتیاجی به تعبد دارد، استصحاب تعبد است و عدم تکلیفی که از استصحاب به دست می آید احرازش تعبدی است ، استصحاب در اعلی مرتبه خود تعبد است به اینکه تکلیفی نداریم، چرا تکلیفی نداریم؟ چون استحقاق عقاب نداریم، خب استحقاق عقاب که از اول حاصل بود؛ لذا می فرماید که این از اردأ انواع تحصیل حاصل است؛ زیرا چیزی که بالوجدان حاصل بود را شما با تعبد به دست آوردید.
جواب محقق خوئی به ایشان
محقق خوئی اشکال ایشان را رد می کند و قائل به جریان استصحاب می شود، بیان ساده و أَوْضَح مطالب ایشان این است که درست است که ما از قبل از جریان استصحاب شک را داشتیم و شک هم همان لا بیان است که مستتبع قبح عقاب بلا بیان است بالوجدان، و درست است که استصاب تعبدی است و اینکه امر وجدانی را با تعبد به دست آورد غلط است.
لکن ما اگر استصحاب را جاری کردیم استصحاب برای ما علم تعبدی می آورد زیرا احراز است ولو احراز تعبدی ولی بالاخره علم است و لذا موضوع قبح عقاب بلا بیان را مرتفع می کند، حکومت می کند و موضوع شک را از بین می برد.
در نتیجه ما در یک دو راهی هستیم هر دو راه هم درست است، یک راه این است که بگوییم شک داریم و با شک قبح عقاب بلا بیان جاری است و تمام شد، دوم اینکه استصحاب بکنیم و بالتبع آن شک را مرتفع بکنیم. جریان هر دو هم وجیه و معقول و درست است.
لذا محقق خوئی می فرماید در موارد قبح عقاب بلا بیان می توان از استصحاب عدم تکلیف هم استفاده کرد. البته بیان ایشان قدری مبهم است لکن این چیزی که ما گفتیم همان مطلب ایشان است اما به طور روشن.
مرحوم شهید صدر در این بحث احتمالی مطرح کردهاند که اگر یقین به عدم بیان داشته باشیم، قبح عقاب بلا بیان جاری نمیشود؛ اما این احتمال ربطی به بحث ما ندارد. همچنین، وحید بهبهانی قائل به قبح عقاب بلا بیان از راه عقل است، نه نقل. ما قبلاً این نظریه را بررسی و رد کردیم و به نظریه شیخ انصاری (که برائت را شرعی میداند) تأیید دادیم. بنابراین، بحث ما فقط در شق اول (عدم تکلیف مستقل) است، نه در عدم شرط یا متعلق.
نتیجه مطالب
نتیجه اصل بحث این شد که استصحاب در عدمیات جاری است ، یک فرعی هم در اینجا باز شد که آیا در جریان برائت هم استصحاب عدم جاریست یا نه؟ نتیجه گرفتیم که بله، در آنجا هم جریان استصحاب مانعی ندارد.