درس خارج فقه آیت الله جوادی
89/02/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:کتاب خيارات/ خيارات/ خيار شرط
فصل سوم كه در شرط الخيار بود دو مقام داشت؛ مقام اول راجع به نفوذ اين شرط كه اين شرط صحيح است مقام دوم درباره احكام و مسائل علمي بعد از عبور از مقام اول مرحوم شيخ فرمودند هفت مسئله در پيش داريم كه عهدهدار بيان احكام شرط الخيار است دو مسئله گذشت در مسئله سوم ميفرمايند كه اگر خياري را شرط كردند مبدأش چه وقت است؟ آيا از حين عقد است؟ يا بعد از گذشت زمان خيار مجلس است؟ يا اگر آن كالا حيوان بود بعد از گذشت زمان خيار حيوان است؟ يا نه همزمان با خود عقد است؟ «فيه وجهان و القولان». لازم است كه ما در دو مقام بحث كنيم و اگر اين دو مقام از هم جدا بشود قهراً آن خلطي كه در بعضي از مسائل يا ادله مشهود است آن رخت برميبندد مقام اول درباره ثبوت است مقام دوم درباره اثبات است. مقام اول درباره ثبوت اين است كه آيا خيار مشروط شرط الخيار با خيارهاي ديگر جمع ميشود يا جمع نميشود؟ مقام ثاني كه در مقام اثبات است اين است كه از اين لفظ عند الاطلاق چه ميفهميم؟ اگر گفتند ما دو روز يا سه روز خيار داريم يعني از چه وقت؟ يك وقت است كه متصلاً ذكر ميكنند، يك وقت است منفصلاً ذكر، ميكنند زمانش را معين ميكنند يك وقتي اطلاق دارد تعيين نميكنند ميگويند ما دو روز خيار داشته باشيم سه روز خيار داشته باشيم كه طليعه مسئله سومي كه مرحوم شيخ مطرح كردند اين است كه عند الاطلاق مبدأش چه وقت است. مبدأ خيار شرط عند الاطلاق چه وقت است؟ كه اين بحث به مقام اثبات برميگردد اصلاً. براي اينكه مشكلات مقام ثبوت در مسئله سوم كه ناظر به مقام اثبات است راه پيدا نكند ما بايد كاملاً اينها را از هم تفكيك بكنيم. در مسئله دوم گذشت كه مدت بايد معلوم باشد جهل به مدت مستلزم سرايت غرر به كل تعويض و معامله است معامله را غرري ميكند ولو ما قائل نباشيم كه شرط فاسد، مفسد عقد است. جهل در مدت هم دو قسمت شد يك وقت است كه مدت مجهول است واقعاً مثل اينكه اصلاً مدت را نام نبرند يا به نحو اجمال نام ميبرند مدت را نام نبرند مثل اينكه بگويند ما خيار داشته باشيم مدت را مجهولاً نام ببرند ميگويند ما چند روز خيار داشته باشيم اما آن جا كه واقعاً معلوم است و عند المتعاقدين مجهول است مثل اينكه ميگويند تا قدوم حاج تا مسافرين بيايند يا تا باران بيايد نزول مطر و مانند آن در هر دو صورت مدت مجهول است يك توضيح و تتميمي در ذيل اين بحث لازم است تا وارد مسئله سوم بشويم.
و آن اين است كه گاهي جهل در اين است كه مدت معلوم نيست مثل همين طوري كه الآن گفته شد يك وقت است نه آنچه را كه ذكر ميكنند معلوم است مثلاً سه روز يا يك هفته لكن يك هفته را با تعيين مبدأ ميشود تشخيص داد اگر بگويند سه روز از فلان وقت يا يك هفته از فلان وقت اين معلوم است اما سه روزي كه مبدأ و منتهايش مجهول است باعث جهل به مدت است ديگر اگر گفتند ما سه روز خيار داريم خب از چه وقت تا چه وقت؟ يا بايد مبدأ معلوم باشد كه در اثر روشن شدن مبدأ سه روز هم معلوم ميشود يا منتها بايد معلوم باشد كه در اثر وضوح منتها مدت روشن است اما چيزي كه منقطع الاول و الآخر است نه مبدأ معلوم است نه منتها معلوم گفتيد سه روز خب اين مجهول است ديگر. گاهي جهل در اثر اين نيست كه آن سه روز يا چهار روز آن رقم ذكر نشده رقم ذكر نشده مثل اين مثال لكن مبدأ ذكر شده خب مبدأ بي منتها مجهول است ديگر بگويد ما خيار داشته باشيم از فلان ساعت خب مبدأ معلوم است اما تا چه وقت؟ گاهي منتها معلوم است ولي مبدأ معلوم نيست مثل اينكه ميگويند تا روز جمعه آينده ما خيار داشته باشيم اما از چه وقت؟ بنابراين يا بايد مبدأ و منتها دو تايي روشن باشد اگر روز رقمي ندارد اگر روز رقمي دارد احد الطرفين بايد روشن باشد. پس اگر رقم مشخص شد مبدأ و منتها مجهول شد باز هم مجهول است اگر مبدأ معلوم شد منتها معلوم نشد باز مجهول است اگر منتها معلوم شد مبدأ مجهول بود باز هم مجهول است بايد از جهل بأي نحوٍ پرهيز كرد اين توسعه در معناي جهل است كه تتمه فرع مسئله قبل است.
حالا در مسئله ثالثه ما بايد درست است كه مرحوم شيخ كه مطرح كردند فرمودند كه مبدأ اين خيار عند الاطلاق حين عقد است و نشان ميدهد كه بحث در مقام اثبات است نه در مقام ثبوت؛ لكن شما ميبينيد بعضي از فقها كه ميخواهند استدلال بكنند مشكل مقام ثبوت را ميخواهند اينجا حل كنند پس ما ناچاريم از اول مرزبندي بكنيم كه ما يك مقام ثبوت داريم يك مقام اثبات هر كس در مقام ثبوت مشكلي دارد او را به مقام ثبوت بايد برگرداند اينجا وارد بحث ما نشود كساني وارد اين بحث ميشوند كه در مقام ثبوت مشكلي ندارند. پس چاره جز اين نيست كه ما در مسئله سوم در دو مقام بحث بكنيم يكي مقام ثبوت يكي مقام اثبات. در مقام ثبوت آيا جمع دو خيار ممكن است يا نه؟ دو تا خيار خواه هر دو تأسيسي باشند مثل خيار مجلس و خيار عيب يا هر دو امضايي باشند مثل خيار غبن و خيار عيب يا يكي تأسيسي باشد يكي امضايي مثل خيار حيوان، خيار غبن؛ خيار حيوان، خيار عيب؛ خيار حيوان، خيار رؤيه و مانند آن جمع دو خيار ممكن است يا ممكن نيست قبلاً گذشت كه عدهاي محذور جدي داشتند در اينجا ميگفتند جمع دو خيار لغو است و ممكن نيست و ثابت شد كه جمع دو خيار ممكن است اثر فقهي و حقوقي هم دارد و هيچ محذوري هم ندارد و بأي انحاءٍ كان دو تا خيار چه تأسيسي باشد چه امضايي باشد چه تلفيقي باشد جمعشان ممكن است پس از نظر ثبوت ثبوتاً جمع دو خيار محذوري ندارد و آن آقاياني كه قائلاند كه محذوري دارد مرزشان مشخص است آيا خيار منفصل، شرط خيار منفصلاً عن العقد جايز است يا نه؟ كه اين هم در مباحث قبلي گذشت كه اين هم به بحث ثبوت برميگردد اين را در طليعه مسئله اولي فرمودند كه شرط خيار چه متصل چه منفصل محذوري ندارد آنها ميگفتند كه شرط خيار منفصلاً عن العقد محذور دارد. براي اينكه لازمهاش اين است كه يك عقد لازم بشود جايز اگر بگويند ما اين كالا را ميخريم يا اين كالا را ميفروشيم به اين شرط كه يك روز بعد خيار داشته باشيم يعني از الآن تا روز بعد اين عقد لازم است بعد اين عقد ميشود جايز انقلاب عقد لازم به عقد جايز ممكن نيست اين هم پاسخ داده شد كه ما يك عموم افرادي داريم يك عموم ازماني داريم چه اينكه اطلاق هم چنين است اين عموم ازماني اين عقد ميگويد كه هر زماني يك مصداق است براي «اوفوا» روز اول روز دوم زمان اول زمان دوم زمان سوم و چهارم هكذا هر كدام فردي از اين عموم (أَوْفُوا بِالْعُقُودِ) است يك فردش قبلاً لازم بود فرد دوماش خارج شد فرد سوم باز به لزوم خود باقي است نه اينكه لازم ميشود جايز؛ منقلب ميشود نه خير آن عقدي كه لازم بود همچنان لازم است اين قطعه دوم اصلاً لازم نبود براي اينكه همان در طليعه شرط شما خيار شرط كرديد نه اينكه اين «كان لازماً فانقلب جائزاً» از اين قبيل نيست جعل الخيار يعني آن قطعه از زمان آن فرد زماني جايز هست خب. پس در هر دو بحث چه در امكان جمع دو خيار چه در اينكه خيار شرط منفصل عن العقد باشد هيچ كدام محذوري ندارد نه اجتماع دو خيار محذور دارد نه انفصال خيار از زمان عقد محذوري دارد «هذا مجمل الكلام في المقام الاول» يعني در مقام ثبوت.
پرسش: ...پاسخ: نه تعدد حق است دو تا حق دارد يكي ساقط ميشود يكي ثابت ميشود يكي را معامله ميكنند يكي را معامله نميكنند اين است.
پرسش: ...پاسخ: نه ديگر زمان بعد را داخل در (أَوْفُوا بِالْعُقُودِ) است آن ازمنه بعد هر زماني يك فردي است مستقل زير مجموعه عموم ازماني است چون اگر عام عموم ازماني داشت هر فردي هر زماني يك فرد است براي او مثل عموم افرادي اگر يك فرد خارج شد بقيه افراد داخلاند يك زمان خارج شد بقيه ازمنه داخلاند خب.
«هذا مجمل الكلام» در مقام اول اما در مقام ثاني كه مقام اثبات است يعني عقدي كردند كالايي را خريد و فروش كردند به شرط اينكه دو روز خيار داشته باشند. اين مقام اثبات است مقام اثبات دست كسي نيست اگر شفاف و روشن بود كه متصل به عقد باشد كه جايز است، منفصل به عقد باشد جايز است اگر مبهم بود بايد ببينيم كه فضاي عرف چيست بناي عرف در اينگونه از موارد چيست، فهم عرف چيست، قرائن عامه چيست، بايد اين كار را بكنيم وگرنه در مقام اثبات كار دست ما نيست برخيها در همين مقام اثبات اثباتي حرف زدند ولي ثبوتي فكر كردند گفتند كه چون جعل دو خيار ممكن نيست بنابراين اگر گفتند كه ما خيار داريم حتماً بعد از انقضاي خيار مجلس يا خيار حيوان است خب حالا ما فارغ شديم اصلاً شما كه قائليد به اينكه جمع دو خيار جايز نيست وارد اين بحث نبايد بشويد شما كه ميگوييد جايز نيست كه بنابراين در فضايي كه خيار دارند شرط خيار جايز نيست؟ در جايي كه خيار مجلس هست در جايي كه خيار حيوان است شرط خيار جايز نيست اصلاً معقول نيست به قول شما. حالا كه ما وارد مقام اثبات شديم شما همسان ساير فقها اثباتي حرف ميزنيد ولي ثبوتي فكر ميكنيد نبايد بگوييد چون ممكن نيست ممكن نيست براي آن مقام ثبوت است حالا ما فارغ شديم اگر ممكن نيست كه ممكن نيست اگر ممكن است كه ممكن است لذا در مقام ثبوت بود الآن كه ما در مقام اثباتيم قرينهاي بر اينكه زمان اين خيار چه وقت است قيام قائم نشده ما بايد چه استفاده بكنيم؟ چون در مقام ثبوت هر دو فرض ممكن است يعني هم متصل هم منفصل هم در زماني كه خيار هست جعل خيار و شرط خيار جايز است هم در زماني كه خيار نيست حالا اگر به هر دو صورت خيار جايز است اينها گفتند ما سه روز خيار داريم اينكه ميگويند سه روز خيار داريم يا دو روز خيار داريم مبدأش چه وقت است؟ مرحوم شيخ كه ميفرمايد كه ظاهر اين است كه مبدأ خيار عند الاطلاق زمان متصل به عقد است اين را شايد بگويند عرف بر اين است و امثال ذلك ولي يك توجيه فقهي هم ميخواهد بله اين اينچنين است كه ظاهراً اين است كه متصل باشد خب اگر خيار مجلس بود با اين خيار شرط جمع ميشود با شرط الخيار اگر خيار حيوان بود گذشته از خيار مجلس و خيار حيوان با اين خيار مشروط هم جمع ميشود اگر نبود يا ساقط كردند اين خيار فقط حاكم است پس هر دو ممكن است.
آنها كه ميگويند عند الاطلاق حتماً بايد زمان اين خيار بعد از انقضاي خيارهاي قبلي باشد به زحمت افتادند ميگويند خب بعد از اين باشد درست است كه خيار مجلس هست درست است كه خيار حيوان مشخص است سه روز است اما اگر خيار مجلس بود بعد از خيار مجلس يعني بعد الافتراق افتراق كه مشخص نيست چه وقت است كه شما اگر گفتيد اين خيار مثلاً فرض كرديد شرط كردند دو روز خيار داشته باشند يا يك روز خيار داشته باشند اين را گفتيد بعد از انقضاي خيار مجلس است چون دو خيار با هم جمع نميشود خب خيار مجلس با تفرّق از بين ميرود اينكه تفرّق كه زمانش مشخص نيست ميافتد در آن مسئله كه در مقدمه بحث امروز گذشت كه درست است شما يك روز يا دو روز را معين كرديد اين زمانتان مشخص است ولي مبدأش چون مشخص نيست مجهول است دو روز از چه وقت؟ دو روز از زمان تفرق ديگر شما اگر قائل باشيد به جمع بين الخيارين اين دو روز از همين اول حساب ميشود ساعت هشت امروز تا ساعت هشت پس فردا اين روشن است. اما چون شما قائليد كه جمع دو خيار ممكن نيست متصل به اين عقد نيست بلكه بعد از افتراق است افتراق هم كه روشن نيست چه وقت حاصل ميشود چون مبدأ اين دو روز مجهول است خود اين دو روز ميشود مجهول چون اگر دو روز رقم مشخص شد يا بايد منتها معلوم بشود يا مبدأ صرف رقم خاص معلوم بودن رقم خاص باعث بيرون آمدن جهالت نيست.
پرسش: اين به دست خود طرف است ديگر.
پاسخ: بايد قرار بگذارد قرار نگذاشتند ديگر
پرسش: هر لحظه ميخواهد از مجلس خارج بشود.
پاسخ: بسيار خب اما هر لحظه را اينكه نميداند كه اين شخص نه اين شخص ميداند كه چه وقت بيرون ميرود، نه آن شخص ميداند كه اين چه وقت بيرون ميرود اگر شرط كردند دو روز دو روز از چه وقت اگر جمع بين الخيارين ممكن باشد خب دو روز از همين الآن اين معلوم است اما جمع بين الخيارين اگر ممكن نبود لابد اين دو روز از زمان افتراق طرفين حاصل ميشود افتراق هم كه معلوم نيست نه زمان بيرون رفتن زيد را عمرو ميداند نه زمان بيرون رفتن عمرو را زيد ميداند به دست زيد است. بنابراين زمان افتراق مجهول است يك وقت است كه عادت بر اين است كه بيش از يك دو لحظه نباشند نظير اين مغازههايي كه در صف ميايستند چيز ميخرند بله خب اين قابل مسامحه است نه تنها مسامحه در فضاي اجراست بلكه مسامحه در فضاي تقنين هم هست اينها كه در صف ايستادند معامله ميكنند حداكثر دو سه دقيقه ميايستند يا نيم ساعت معلوم است بالأخره. اگر يكي دو دقيقه مجهول باشد آن دو دقيقه نه تنها در فضاي اجرا مورد تسامح است در فضاي تقنين هم مورد تسامح است كه معيار فضاي تقنين است نه فضاي اجرا. اما يك وقت است نه در بنگاه معاملاتي است كه خيليها ميروند دو سه ساعتي مينشينند سه چهار پنج ساعت مينشينند و اوضاع هم در ظرف چند ساعت فرق ميكند ديگر خب.
بنابراين اگر شما قائل شديد كه جمع دو خيار ممكن نيست نميتوانيد بگوييد كه بعد از انقضاي خيار مجلس و همچنين چون شما نظرتان اين است كه جمع بين دو خيار ممكن نيست اگر اين كالا خيار حيوان بود درست است كه خيار حيوان رقماش مشخص است ولي چون مبناي شما اين است كه خيار است دو تا خيار جمع نميشود اين سه روزي كه مال خيار حيوان است آغازش از زمان افتراق است يعني خيار مجلس بايد بگذرد خيار حيوان بايد شروع بشود خيار حيوان بايد بگذرد تا اين خيار مشروط بيايد خب خيار مشروط شما زمانش مشخص است بعد از افتراق هم هست اما سه روز خيار حيوان خودش رقم دار است مجهول نيست مشخص است اما اين سه روز بايد بعد از افتراق باشد چون آغازش مجهول است مدت خيار حيوان هم ميشود. مجهول پس اگر شما منتظر خيار مجلس باشيد، خيار مجلس مجهول است براي اينكه پايانش معلوم نيست. اگر منتظر عبور از خيار حيوان باشيد خيار حيوان مجهول است براي اينكه آغازش معلوم نيست همه اينها مشكلات شماست ديگر. خيار مجلس گرچه متصل به عقد است ولي چون مجهول الآخر است اين مدت مجهول است. خيار حيوان گرچه رقماش مشخص است اما طليعه حدوثاش بعد از عبور از خيار مجلس است چون شما كه جمع بين خيارين را قائل نيستيد خيار حيوان وقتي ميآيد كه خيار مجلس ساقط شده باشد، خيار مجلس هم با افتراق ساقط ميشود افتراق هم كه زمانش مشخص نيست. بنابراين هم مدت خيار مجلس مجهول است براي اينكه پايانش روشن نيست هم مدت خيار حيوان مجهول است براي اينكه آغازش مشخص نيست شما كجا ميخواهيد فتوا بدهيد؟ بله آن هم ما هم قبول داريم كه اگر يكي دو دقيقه بود مورد تسامح است نه تسامح در فضاي اجرا بلكه تسامح در فضاي تقنين و اين عيب ندارد اين درباره آن معاملات صفي است اما معاملات كه همهاش صفي نيست كه مثلاً بگوييم دو دقيقه و سه دقيقه و امثال ذلك باشد.
پرسش: ببخشيد استاد آن معاملاتي كه ميفرماييد در صف دو سه دقيقه آنها اصلاً نيازي به خيار مجلس ندارند تخصصا خارج هستند.
پاسخ: چرا خب يك شيري كه به او دادند به آنها يارانه يا غير رايانه اين ديده كه نقص دارد و بايد برگرداند.
پرسش: معمولا معاملاتي را براي خيار ميگذارند.
پاسخ: نه در زمان خيلي از شما حالا ايران و امثال ايران را فكر نكنيد بالأخره الآن شما بسياري هنوز كه اتومبيل هستيد صفياند خيلي از كالاهاي مهم مهم صفي است منتها آنها در اثر زياد خواستن و توليد زياد و مصرف زياد در بعضي از جاها در اثر كم بودن ولي بالأخره اين طور نيست كه شما نبايد كه فقط مسئله را براي ايران بگوييد كه اين فقه براي جهان اسلام است اگر فقه مال جهان اسلام است شما ببينيد در اين تعبيرات ابني قدامه اينها گرچه درباره خيار حيوان سخني نداشتند چون خيار حيوان در آنها ما نيافتيم اما شرط الخيار را كاملاً بحث ميكنند ديگر چه در الفقه علي المذاهب الاربع چه در دو كتاب ابني قدامه همه كاملاً بحث ميكنند درباره شرط الخيار خب حالا شرط الخيار كردند خيلي از نوبت كه هست ميخواهند تحويل بگيرند صفي است آنها كه شما ميبينيد در خيلي از اين كشورهاي مهم اينها هر يك دقيقه يك دقيقه يعني يك دقيقه يك هواپيما پرواز ميكند يك ساعت شصت تا هواپيما پرواز ميكند يك چنين جايي شما در عالم داريد زندگي ميكنيد اينهايي كه رفتند خود ما هم مدتي به من گفتند باورم نميشد درست بعد جاي او نشسته بوديم كه بالأخره دالان خروجي هواپيما بود اين ساعت هم پيش ما بود هر يك دقيقه يك هواپيما اين طور نيست كه همهاش مثل مناطق ديگر باشد خب حالا گاهي اين طور است كالاهاي مهم است و صفي هم هست يا يك دقيقه يا دو دقيقه يا يك اگر اين طور است خب بالأخره در محيط تقنين هم مورد تسامح است. اما اگر اين طور نباشد بالأخره مجهول است ديگر ولي منظور اين است كه بعضي از بزرگان ميگويند عند الاطلاق كه مرحوم شيخ طليعه بحث را اين قرار داد كه مبدأ خيار شرط عند الاطلاق يعني مقام اثبات ما داريم بحث ميكنيم مبدأ خيار شرط عند الاطلاق متصل به زمان عقد است اين آقايان ميخواهند بگويند كه نه اين متصل نيست براي اينكه دو خيار جمع ميشود خب دو خيار جمع ميشود براي مقام ثبوت است اصلاً شما اصلاً نبايد وارد اين بحث بشويد خب.
بنابراين اگر كسي مشكلي در جمع بين الخيارين ندارد و مانند آن بايد دنبال قرينه باشد اگر ما لفظي نداشتيم ظهوري از لفظ استفاده نكرديم اين هم شبهه غرر در آن است ديگر شما شرطي كرديد گنگ نه خودتان متوجه ميشويد نه فضاي عرف چون اگر خودتان متوجه شديد طرفين متوجه شدند خيلي خب غرري نيست براي اينكه قبلاً گفتگو كردند اين عقد مبنياً علي ذلك المقاولة واقع شده است با قرينه همراه است شما بايد بفهميد نه بيگانه شما ميدانيد بسيار خب و چون شما ميدانيد ديگر ديگري بحث نميكند اما وقتي كه حرف شما گنگ باشد فضاي عرف هم روشن نباشد ميشود غرر ديگر. بنابراين اگر لفظي كه دلالت بكند بر اينكه اين متصل است يا منفصل ما نداريم نه تنها ما مشكل داريم شما آقايان هم كه ميگوييد دو تا خيار يك جا جمع نميشوند مشكل جدي داريد براي اينكه ما ميگوييم از لفظ چيزي استفاده نميكنيم بسيار خب؛ براي اينكه لفظ كه روشن نيست شما ميگوييد بعد از افتراق است بعد از سقوط خيار مجلس است يا بعد از سقوط خيار حيوان است ما ميگوييم شما آن دو تا مشكل را داريد خيار مجلس مدتاش مجهول است براي اينكه پايانش روشن نيست خيار حيوان مدتاش مجهول است براي اينكه آغازش روشن نيست «نعم بقي امرٌ» و آن اين است كه ما چون بحث معاملات است يك فضاي عرفي را هم بايد در نظر داشته باشيم از غرائز و ارتكازات مردم در معاملات نگذريم اين قرينه عامه را ما ممكن است از اين غريزه مردم استخراج بكنيم و آن اين است كه كساني كه شرط الخيار دارند و معامله ميكنند براي خودشان خيار جعل ميكنند براي يك نكتهاي است ديگر آن نكته اين است كه تأمل كنند، فكر كنند، بررسي كنند، مشورت كنند جعل خيار براي همين است خب كسي كه خيار مجلس دارد يا خيار حيوان دارد اين كه جعل ميكند يعني در زماني كه خيار مجلس دارد يا در زماني كه خيار حيوان دارد جعل ميكند يا نه؟ اين غالباً جعل نميكند چون جعل خيار براي تروّي و فكر است يا آنجايي جعل ميكنند كه خيار مجلس نيست و خيار حيوان نيست براي اينكه كالا حيوان نيست مثلاً اتومبيل است. خيار مجلس هم نيست چون شرط السقوط شده در متن عقد يا مانند آن يا براي فكر كردن زمان خيار مجلس يا زمان خيار حيوان كافي نيست. اين يك مشاور فني دارد يك هفته بعد ميرسد يا چهار روز بعد ميرسد خيار مجلس پاسخگوي نياز او نيست؛ خيار حيوان پاسخگوي نياز او نيست آن مشاور حقوقي او بعد از چهار روز ميرسد اينجا خيار شرط ميكند. پس شرط الخيار لنكتة عقلاييه است چون لنكتة عقلاييه است درست است كه اينها زمان معين نكردند ولي زمينه ارتكازات مردمي اين است كه اين خيار در وقتي است كه خيارهاي ديگر نباشند پس اين خيار منفصل از عقد خواهد بود و اين خيار بعد از عبور از خيار مجلس و خيار حيوان خواهد بود اگر واقعاً آن جهلهاي ياد شده آسيب برساند به اين، اين ميشود غرري و مشكل جهل پيدا ميكند نه مشكل فاصله بودن خيار منفصل بودن خيار. اگر غرري در كار نيست به طوري كه در محيط تقنين عقلا او را غرر نميدانند ولو در محيط اجرا بعضيها بي مبالاتاند آن عيب ندارد.
فتحصل كه بحث در دو مقام است در مقام ثبوت ما از هر دو بايد عبور بكنيم كه جمع دو خيار جايز است يك، فاصله داشتن، منفصل بودن زمان خيار از زمان عقد جايز است دو، اينها در مقام ثبوت امكان دارد در مقام اثبات مستفاد از اين كلمه چيست؟ يعني عند الاطلاق طرفين گفتند كه ما خيار داشته باشيم اين ظاهرش اين است كه متصل به عقد است همان طور كه مرحوم شيخ فرمودند مگر يك نكته عامي شما را همراهي بكند و آن نكته طوري باشد كه به اين الفاظ ظهور بدهد نه صرف يك استنباط پيچيده نه يك استنباطي باشد كه اگر شما به هر فرد از عقلاي عرف عرضه بكنيد تصديق بكند بگويد بله همين است ما اصلاً خيار را جعل ميكنيم براي فكر كردن وقتي كه خيار مجلس دارد ميآيد خيار حيوان داريم كه در اين زمينه خيار جعل نميكنيم اين قرينه عقلايي دست اين خيار مشروط را ميگيرد از اتصال به انفصال ميگويد آن وقت جايز است.
بنابراين اين مسئله سوم خيلي دامنهدار نبود لذا مرحوم شيخ(رضوان الله عليه) با همين بحث كوتاه از آن گذشتند انشاءالله نوبت به مسئله بعد ميرسد.