« فهرست دروس
درس تفسیر استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1404/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره توحید / بیان نکاتی پیرامون «بسم الله الرحمن الرحیم» / بررسی جزئیت بسم الله در سوره / معنای کلمه اسم

 

موضوع: تفسیر سوره توحید / بیان نکاتی پیرامون «بسم الله الرحمن الرحیم» / بررسی جزئیت بسم الله در سوره / معنای کلمه اسم

کلام ما در کلمه اسم بود و در جمله بسم الله الرحمن الرحیم و درباره اسم مطالبی از کتاب مجد البیان عرض شد. در ادامه مطالبی در کتاب کنز الدقائق مطرح می‌شود.

والاسم عند أهل البصرة من الأسماء المحذوفة الاعجاز، لکثرة الاستعمال، المبنیة أوائلها علی السکون، وهی عشرة: اسم واست، وابن وابنة وابنم، و اثنان واثنتان، وامرؤ وامرأة وأیمن فی القسم عند البصریة، ادخل علیها مبتدأ بها همزة الوصل، لان من رأیهم أن یبتدؤا بالمتحرک ویقفوا علی الساکن، ومنهم من ابتدأ بتحریک الساکن، فقال: سم وسم فقال: بسم الذی فی کل سورة سمه واشتقاقه من السمو، لأنه رفعة للمسمی وإشارة إلیه، ویدل علیه تصریفه علی أسماء و أسامی، وسمی و سمیت، ومجئ سمی کهدی، قال: و الله أسماک سمی مبارکا آثرک الله به تبارکا - ومن المقلوبة الأوائل عند الکوفیین، أصله (وسم) قلبت واوه همزة.[1] وقیل: حذفت واوه وعوضت عنها همزة الوصل، لیقل إعلاله.

اسم در نزد اهل بصره محذوف الآخر است (ناقص اللام است) و این کلمات ده‌گانه فاء الفعل‌شان حذف شده است و بر اینها همزه وصل برای ابتداء به آنها وصل شده، چون ابتداء به ساکن نشود و وقف کنند بر ساکن، و برخی از آنها ابتدا به ساکن شروع می‌کنند و به ابتدای سین کسره اضافه کردند.

اشتقاق اسم از سمو است، چون اسم در واقع ارتفاع برای مسمی و اشاره‌ای برای آن است. یعنی هر چقدر اسم با عظمت‌تر باشد عظمت مسمی بیشتر مشخص می‌شود. اسم از سمو اشتقاق شده است چون از اسماء و اسامی گرفته شده است و بر این موارد مثل مسمی تصریف می‌شود.

ولی کوفیان اسم را از وسم می‌دانند و اول آن قلب به همزه شده است. قیل: واو آن حذف شده و همزه اصل کلمه نیست بلکه همزه وصل است و اعلالش کم می‌شود چون همزه وصل به سرعت در کلام حذف می‌شود ولی اگر همزه حرف اصلی باشد حذفش کم اتفاق می‌افتد.

همزه وصل هم فی نفسه اعلال کمتری دارد. ولی اشکال شده که در صدر این کلمه واو بوده و به جایش همزه آمده ولی این عمل معهود نیست. اشکال شده به این سخن که تنصر مضارعی است که در امر آن تاء حذف می‌شود و همزه به جای آن می‌آید.

همچنین اشکال کرده‌اند که در واقع در وسم حرف اصلی حذف شده ولی در تنصر حرف اصلی کلمه که حذف نشده است. و جواب دادند که در کلمه اکرم که (یا صیغه یک باب افعال باشد، و یا رباعی باشد) وقتی در صیغه 13 مضارع وارد می‌شود همزه اصلی کلمه حذف شده و همزه متکلم آمده است. شاید وجه تأمل آن هم همین باشد که همزه باب اصلی نیست.

مراد از اسم لفظی است که با مسمی مغایرت دارد. چون در زبان‌های مختلف اسم متفاوت می‌شود. اینکه اسم و مسمی وحدت حقیقی داشته باشند بعید است چون اسم تغییر می‌کند ولی مسمی در زبان‌های مختلف اسم آن تغییر می‌کند.

در روایات هم داریم که اسم و مسمی دو شیء هستند. و در سبح اسم ربک الاعلی اسم یعنی مسمی و مراد خداست. باید گفت مراد اسم در آیه تنزیه اسم است یا اسم مفحم در مسمی شده است (افحام: به زور داخل کردن) و مراد از اسم خداست و مسماست.


logo