1404/02/15
بسم الله الرحمن الرحیم
صیغه امر/ اوامر /مباحث الفاظ
موضوع: مباحث الفاظ / اوامر / صیغه امر
کلام در بحث صیغه امر است و بحث ماده امر تمام شد.
مرحوم آخوند در صیغه امر فرمودند إنّه ربما یذکر للصیغة معانٍ قد استعملت فیها، وقد عد منها: الترجی، والتمنی، والتهدید، والإنذار، والإِهانة، والاحتقار، والتعجیز، والتسخیر، إلی غیر ذلک، وهذا کما تری، ضرورة أن الصیغة ما استعملت فی واحد منها، بل لم یستعمل إلّا فی إنشاءً الطلب، إلّا أن الداعی إلی ذلک، کما یکون تارةً هو البعث والتحریک نحو المطلوب الواقعی، یکون أُخری أحد هذه الأمور، کما لا یخفی.[1]
صیغه امری معانی بیان شده که در این معانی استعمال شده؛ ترجی، تمنی، تهدید و اهانت و دیگر مواردی که در متن ذکر شده. فأتوا بسورة من مثله، تعجیز است.
در ادامه میفرمایند صیغه در این معانی استعمال شده ولی به نظر ما صیغه فقط در معنای ما انشاء طلب است و داعی به این انشاء طلب متفاوت است. گاهی داعی به انشاء طلب بعث نحو المطلوب الواقعی است و گاهی واقعی نیست.
نهایت چیزی که ادعا میشود این است که صیغه اگر به داعی بعث و تحریک باشد برای انشاء طلب وضع شده و به داعی بعث حقیقت و به دواعی دیگر مجاز است. و ما در این معنا نمیگوییم استعمال شده بلکه دواعی در حقیقت و مجاز در انشاء طلب معنا پیدا میکند.
أنّ الانشاء هو إبراز أمر اعتباري على ما ذكرناه غير مرّة و الاعتبار كما يمكن تعلّقه بأمر فعلي يمكن تعلّقه بأمر متأخر مقيّد بقيود، فليس جعل الحكم و إنشاؤه إلّا عبارة عن اعتبار شيء على ذمّة المكلف في ظرف خاص، و يتحقق المعتبر بمجرد الاعتبار، بل هما أمر واحد حقيقةً. و الفرق بينهما اعتباري كالوجود و الايجاد، فالحكم الفعلي هو الحكم الانشائي مع فرض تحقق قيوده المأخوذة فيه.
و عليه فاستصحاب الحكم الانشائي أو عدمه هو استصحاب الحكم الفعلي أو عدمه. نعم، مجرد ثبوت الحكم في عالم الاعتبار لا يترتب عليه وجوب الاطاعة بحكم العقل قبل تحقق موضوعه بقيوده في الخارج، و ليس ذلك إلّا من جهة أنّ الاعتبار قد تعلّق بظرف وجود الموضوع على نحو القضيّة الحقيقية من أوّل الأمر، فمع عدم تحقق الموضوع لا يكون حكم و تكليف على المكلف، و بعد تحقق الموضوع بقيوده خارجاً لا يكون المحرّك إلّا نفس الاعتبار السابق لا أمر آخر يسمّى بالحكم الفعلي.[2]
آیت الله خویی در مصباح میفرمایند صیغه امر برای دلالت بر ابراز امر اعتباری نفسانی فی الخارج وضع شده است و فی الخارج قید ابراز است.
سؤال: آن امر اعتباری نفسانی چیست؟ اعتبار فعل بر ذمه مکلف در خارج مراد است.
به نظر ما نظر آیت الله خوئی نظر خوبی است. چون صیغه فرع بر امر نفسانی و درونی است و آن امر اعتباری نفسانی گاهی تعجیز و تهدید و بعث و دواعی مختلف است. امر اعتباری نفسانی حلال مشکل است نه امر حقیقی.
و هذا الاشكال لا دافع له على مسلك صاحب الكفاية و المحقق النائيني (قدس سرهما) و من وافقهما في أنّ الانشاء إيجاد المعنى باللفظ، فانّه لا يمكن إيجاد شيئين يكون أحدهما في طول الآخر بجعل واحد و إنشاء فارد. و أمّا على ما سلكناه من أنّ الانشاء ليس بمعنى إيجاد المعنى باللفظ، إذ ليس اللفظ إلّا وجوداً لنفسه و المعنى اعتبار نفساني لا يكون اللفظ موجداً له بل هو مبرز له و لا فرق بين الخبر و الانشاء من هذه الجهة، فكما أنّ الخبر مبرز لأمر نفساني فكذا الانشاء، إنّما الفرق بينهما في المبربالفتح- فانّ المبرز في الانشاء مجرد اعتبار نفساني، و ليس وراءه شيء ليتصف بالصدق و الكذب، و هذا بخلاف الجملة الخبرية، فانّ المبرز بها هو قصد الحكاية عن شيء في الخارج، فهنا شيء وراء القصد و هو المحكي عنه، و باعتباره يكون الخبر محتملًا للصدق و الكذب.
و قد ذكرنا تفصيل ذلك في مقام الفرق بين الخبر و الانشاء، فلا مانع من أن يبرز حكمين يكون أحدهما في طول الآخر بلفظ واحد، بأن يعتبر أوّلًا الحكم الواقعي لموضوعه، ثمّ يفرض الشك فيه فيعتبر الحكم الظاهري، و بعد هذين الاعتبارين يبرز كليهما بلفظ واحد، و لا يلزم منه محذور.[3]
آیت الله خویی: نظر مرحوم آخوند بر استعمال در انشاء طلب صحیح است طبق آنچه بین اصولیون معروف است، چون انشاء ایجاد المعنا است ولی دواعی این انشاء متفاوت میتواند باشد. انشاء هم از امور ایجادیه است.
اما مبنای ما این است که انشاء، به معنای ابراز امر اعتباری است نه ایجاد، در این صورت فرمایش مرحوم آخوند صحیح نیست چون ابراز شدگان متفاوت هستند گاهی تهدید و گاهی بعث و گاهی ایجاد تکلیف بر ذمه مکلف است و صیغه در همه این معانی استعمال شده است (این تفاوت قول مرحوم آخوند و محقق خوئی است) و ابراز شدگان متفاوت هستند و مستعمل فیها هم متفاوت میشوند.
و در غیر طلب استعمال در دیگر معانی مجازی است. چون متبادر از صیغه ابراز اعتبار فعل بر ذمه مکلف است ولی ابراز تهدید و معانی دیگر نیاز به قرینه دارد پس معنای مجازی میشود لذا حقیقت در ابراز ماده بر ذمه مکلف و مجاز است در غیر استعمال امر.