« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1404/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث الفاظ / اوامر / مادّه امر / بررسی قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد / ادله عقلی سنخیت و نقد آنها

 

موضوع: مباحث الفاظ / اوامر / مادّه امر / بررسی قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد / ادله عقلی سنخیت و نقد آنها

کلام ما به مناسبت قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد و دو قول نسبت به فاعلیت خدای متعال مطرح شد.

قول اول: خدای متعال فاعل مختار است.

قول دوم: ضرورت علّی است و خدای متعال از باب علت تامه افعال را انجام می‌دهد.

برای قول دوم سه تالی فاسد عرض کردیم؛ مجبور بودن خدای متعال، سنخیت خدا و خلق خدا و به مناسبت این بحث عینیت و سنخیت و بینونت را بررسی کردیم، که ادله نقلی قول بینونت را بیان کردیم و در این جلسه سنخیت را بررسی می‌کنیم. و تالی فاسد سوم هم قدیم بودن عالم است.

قاعده الشیء اشاره به علیت تامه ای دارد که اختیار را از خدای متعال سلب می‌کند.

سنخیت

کتاب توحید از نگاه وحی، فلسفه و عرفان بسیار خوب بحث کردند و خود ایشان در کتاب دیگری به نام سنخیت، عینیت و یا تبیان مفصل این بحث را مطرح کردند. و حاصل مناظرات علمی است که ایشان با جمعی از فلاسفه قم داشتند و بزرگان فلسفه قم و ایشان در چندین جلسه گفتگو داشتند.

سنخیت بین خدا و خلق به معنای اشتراک در حقیقت نیست، در بحث وجود به معنای طرد عدم بین خدا و خلق مشترک هستند. لکن در حقیقت وجود بین خدا و خلق هیچ اشتراکی وجود ندارد. می‌گویند حقیقت وجودی خدا شدیده است و حقیقت وجودی مخلوق ضعیف است.

بیان استاد: بین وجود به معنای طرد عدم هم میان خالق و مخلوق تفاوت است.

ادله قول به سنخیت و نقد آن

ادله عقلی

دلیل اول

سنخیت سبب می‌شود نظام آفرینش استوار و پابرجا باشد یعنی می‌گویند باید بین علت و معلول (خدا و خلق) سنخیت باشد و الا لصدر کل شیء من کل شیء و اگر سنخیت بین علت و معلول نباشد هر چیزی از هر چیز دیگری می‌تواند صادر شود و هر چیزی می‌تواند علت برای چیز دیگری قرار بگیرد و این باطل است مثلاً از آب آتش درست شود و از تخم مرغ، شتر درست بشود و این فرض محال است و باطل است پس نقیض تالی را استثناء می‌کنیم و نقیض مقدم را نتیجه می‌گیریم.

اگر بین خدا و مخلوق سنخیت نباشد، لصدر کل شیء من کل شیء؛ فالتالی باطل فالمقدم مثله.

پاسخ به دلیل اول عقلی

این قاعده جایی صادق است که علت موجد معلول، علت طبیعی باشد نه علت فاعل بالارادة و الاختیار، در فاعل طبیعی که معلول مرتبه نازل علت است و از دل علت بیرون می‌آید سنخیت وجود دارد، مثل آتش و ایجاد حرارت که سنخیت بین علت و معلول مقبول است اما در فاعل مختار و ارادی، از تحت قاعده سنخیت تخصصا خارج است، یعنی علت مختار اینگونه نیست که سنخیت بین فاعل بالاراده و معلولش است و تخصیص می‌خورد بلکه از اول فاعل ارادی از تحت دلیل سنخیت خارج است.

به تعبیر دیگر خدای سبحان فاعل ارادی است لذا مخلوق خدای متعال نه تنزل در وجود اوست و نه از دل او به تعبیری خارج می‌شود و هیچکدام از این دو نیست و معلول و مخلوق هم رشحه‌ای از رشحات خدا هم نیست، خداوند متعال لم یلد است و مثل جدای شدن بوی گل از گل و جدا شدن روغن بادام از بادام و صدور کلام از متکلم نیست. لذا فاعلیت خداوند متعال به فاعلیت خلق شباهتی ندارد و مخلوقات را لامن شیء ایجاد کرده است و تبعا لازمه این سخن تباین خواهد بود چون ذات و حقیقت مخلوقات مسبوق به عدم بودن است و ذات مخلوقات اقتضای وجود را نداشته اما ذات موجد که خداوند متعال باشد غنی است و با ذات نیازمند متباین است. پس این دلیل اول عقلی باطل است و در فواعل ارادی جاری نمی‌شود.

انسانی که هواپیما می‌سازد به معنای سنخیت است؟ خیر چه برسد به خالق هستی که ضرورت وجود دارد و واجب الوجود است. پس صرف اینکه معلول از سبب خاصی بوجود بیاید سبب نمی‌شود از غیر او هم امکان ندارد بوجود بیاید، عالم مخلوقات عالمِ اسباب و مسببات است و خداوند متعال اسباب را علل معده مسببات قرار می‌دهد.

پس اینکه چیزی از سبب خاصی به وجود بیاید دلیل نمی‌شود از چیز دیگری به وجود نیاید و خداوند کار های غیر طبیعی انجام می‌دهد که مردم بفهمند همه چیز به دست خداست و ما نظام خالقیت را قبول داریم ولی سنخیت را قبول نداریم.

برخی گفتند چه کسی گفته در فاعل ارادی سنخیت نیست، مثلاً انسان فاعل ارادی است اما همیشه انسان با افعالش سنخیت دارند، یعنی یک عالم و فقیه هیچگاه طراحی شهر را از نظر اصول معماری و مهندسی نمی‌کند و مهندس هم قدرت استنباط احکام و فقه آل البیت را ندارد پس هر کسی از افراد انسان اراده کاری را دارد که با آن سنخیت دارد و در انسان‌ها که فاعل ارادی است سنخیت است و خدای سبحان هم که فاعل ارادی است سنخیت با مرادش دارد.

در مقام پاسخ عرض می‌کنیم: فاعلیت بالاراده خدا با فاعلیت ارادی انسان تشبیه صحیحی نیست؛ چون ذات خدا با ذات مخلوقات (از جمله انسان) بینونت دارد و فاعلیت ارادی خدا و مخلوقین هم متفاوت است، ثانیاً اراده انسان چه سنخیتی با فعل انسان دارد؟ انسان گاهی افعال متضاد را مرتکب می‌شود لذا می‌گویند فعل انسان غیر قابل پیش بینی است چون انسان مرید و مختار است و می‌تواند فعل و یا ترک را در لحظه تصمیم بگیرد پس در انسان هم سنخیتی بین اراده و فعلش نیست.

دلیل دوم

اطلاق برخی الفاظ با یک مفهوم و معنا بر خدا و خلق مثلاً برخی الفاظ متحد المعنا بر خدا و خلق به کار می‌روند پس بین خدا و خلق سنخیت است و الا یک لفظ با یک معنا بر دو وجود اطلاق نمی‌شد.

اگر سنخیت نبود اطلاق لفظ واحد بر خدا و خلق نمی‌شد، حال آنکه می‌شود، پس سنخیت است؛ استثناء نقیض تالی و نتیجه نقیض مقدم است.

مثل لفظ موجود که هم بر الله موجود و الانسان موجود و الشمس موجود، موجود بر خدا و انسان (مخلوق فاعل ارادی) و شمس (مخلوق و فاعل طبیعی) اطلاق می‌شود. پس موجود هم بر خالق و هم بر خلق اطلاق شد و بین این دو سنخیت وجود دارد.

پاسخ

اگر در معقولات اولی لفظ واحدی بر اشیاء مختلف اطلاق کنیم بیانگر سنخیت خواهد بود اما اگر از معقولات ثانی باشند (که محمول ما به ازاء خارجی ندارد) مثبت سنخیت نیست و ما نحن فیه از معقولات ثانوی است.

 

logo