« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث الفاظ / اوامر / مادّه امر / طلب و اراده / کلام نفسانی / دیدگاه محقق خویی

 

موضوع: مباحث الفاظ / اوامر / مادّه امر / طلب و اراده / کلام نفسانی / دیدگاه محقق خویی

کلام ما در بحث کلام نفسی اشاعره به این بحث رسیدیم که ایشان قائلند کلام لفظی مدلولی به نام کلام نفسی دارد. امر و نهی لفظی مدلولی دارد که آن طلب است و در جمله‌های اخباری مدلول الفاظ کلام نفسی است و این سخن ناشی از این است که تکلم صفت قدیم خداست و قرآن و کلام هم حادث است پس می‌فهمیم این الفاظ کاشف از کلام نفسی است که قدیم است.

آیت الله خویی این کلام را نقد فرمودند: مراد اشاعره از کلام نفسی چیست؟

یا مرادشان آن چیزی است که متکلم ابتدا تصور می‌کند، که بعد آن را در قالب الفاظ در بیاورد، مخصوصاً اگر کلام دقیق و شعر بلیغی باشد که مطالب حتماً باید در ذهن تکرار شود، این مدلول کلام لفظی نیست بلکه دلالت عقلی است و از باب کلام نفسی نیست و هر متکلم ذی شعوری عقلا این چنین تصوری را دارد.

اگر اینطور است این دلالت عقلی در الفاظ مهمله هم جایگاهی دارد، انسان عاقلی اگر بگوید دیز دلالت بر این دارد که لفظ را تصور کرده است و این دلالت عقلی مختص به دلالت الفاظ هم ندارد و تمام افعال اختیاری انسان چنین اراده‌ای را داراست و پس قیام دو قیام است، قیام نفسی و خارجی و کسی چنین چیزی را نگفته است و در تمام افعال اینگونه است.

مدلول هر کلامی که انسان تصور می‌کند، همان علم تصوری است که قبل از صدور هر فعل اختیاری صورت می‌گیرد.

یا مرادشان این است که مدلول جمله امری نفسانی است، در جمله‌های خبری مدلول جمله خبری قصد الحکایة است و مدلول جاء زید، اقصد مجیء زید است. جمله خبریه برای دلالت بر قصد الحکایة وضع شده حال یا نسبت را ثابت و یا نفی می‌کند، و در جمله‌های انشائیه اعتبار امر نفسانی است (رقیت، حریت، زوجیت، ملکیت).

امر نفسانی در این فرض اعتبار کردن این مدالیل است. اگر مرادشان این باشد این دیگر از سنخ کلام نیست که کلام نفسانی بدانیم، چون قصد حکایت و اعتبار از سنخ کلام نیست و هرآنچه در نفس موجود است به آن کلام گفته نمی‌شود.

جمله خبری وضع شده برای اینکه قصد حکایت از ثبوت یا نفی نسبت را انجام دهد. قصد حکایت از ثبوت نسبت از سنخ کلام نیست که اسمش را کلام نفسی بگذاریم بلکه قصد فعل ارادی خارجی است و در جمله‌های انشائیه مدلول آنها ابراز (به نظر مشهور ایجاد) است و ایجاد و ابراز فعل خارجی است.

بنابر این به تعبیر ایشان چیزی در کاسه باقی نماند که توجیهی برای کلام نفسی وجود داشته باشد. در ادامه به استدلالات اشاعره می‌پردازیم:

استدلال اول

خدای متعال یقیناً متکلم است: ﴿و کلم الله موسی تکلیما﴾[1] . تکلم هم مثل سایر صفات خدا ذاتی است. صفات ذاتی خدا قدیم و قائم به ذات خداست و قیام حادث به قدیم محال است و باید قیام صفت قدیم بر قدیم باشد. اگر صفتی حادث باشد نمی‌تواند قائم به ذات قدیم باشد پس اگر صفتی قائم به ذات باشد، صفت هم باید قدیم باشد مثل تکلم، اما کلام لفظی خدا متصرم الوجود است و جزئا فجزئا متجدد می‌شود پس کلام لفظی حادث است پس خدای متعال کلام نفسی قدیمی دارد که قائم به ذات خداست که بتوانیم بگوییم خدا متکلم است.


logo