« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث الفاظ / اوامر / مادّه امر / طلب و اراده / وحدت اراده و طلب / دیدگاه آیت الله خویی

 

موضوع: مباحث الفاظ / اوامر / مادّه امر / طلب و اراده / وحدت اراده و طلب / دیدگاه آیت الله خویی

کلام ما در این بود که معنای امر و طلب یکی است و طلب و اراده هم مفهوما و مصداقا یکی هستند البته طلب حقیقی و انشائی و اراده حقیقی و انشائی داریم بله منصرف الیه طلب بروز و انشاء است و منصرف الیه اراده حقیقی و نفسانی است و مرحوم آخوند اینطور بین اشاعره و معتزله صلح کردند که اشاعره مرادشان تغایر انشائی و حقیقی است و مراد اتحاد معتزله حقیقی و حقیقی و طلب و اراده است.

کلام نفسی

همچنان که آیت الله مکارم در انوار الاصول بیانی دارند که مسأله طلب و اراده متفرع بر این است که کلام نفسی برای خدا وجود دارد یا خیر و کلام خدا قدیم است (مثل باقی صفات ذاتی) و یا حادث است (مثل صفات فعلی)

صفت دیگری در نفس غیر از اراده وجود دارد یا خیر؟ اشاعره میگویند بله وجود دارد و آن صفت دیگر در جمله انشائیه طلب است و در جملات اخباری کلام نفسی است. حال در ترجی و تمنی، طلب تمنی و ترجی است.

فعبر عنها الأشاعرة بالطلب لأنها من سنخ الکلام اللفظی، وبذلک یختلف الطلب عن الإرادة ذاتاً وحقیقة.[1]

اشاعره دیدند خدای متعال موصوف به تکلم هم می‌شود و در عرض صفات دیگر متکلم است و صفات خدای متعال عین ذات خداست و ذات خدا قدیم است پس خدا هم باید قدیم باشد پس کلام هم جزء صفات قدیم است حال مراد کلام لفظی حادث است پس باید در نفس مولا کلامی بوده باشد که قدیم بوده باشد و کلام لفظی کاشف از آن باشد پس در نفس کلامی غیر از اراده باید باشد.

پس با توجه به این سخن کلام لفظی را کاشف از کلام نفسانی دانستند که حاکی از اوست. پس طلب با اراده با طلب طبق نظر عشائره تباین دارند.

اشاعره: صفت متکلم خدا قدیم است و کلام لفظی خدا حادث است و کاشف از کلام نفسی خداست. و طلب را آن صفت نفسانی می‌دانند.

بیان آیت الله خویی

البحث عن مدالیل الجمل الخبریة و الانشائیة، و انّها من الامور القائمة بالنفس لتکون من الکلام النفسی أو لا؟

ملخّص الکلام فیه: انّه ذهب الاشاعرة الی أنّ مدالیل الکلام من الامور النفسانیة القائمة بالنفس، فتکون کلاما نفسیا، فهنا کلام لفظی خارجی و کلام نفسی قائم بنفس المتکلّم، و یکون الکلام النفسی مدلولا للکلام اللفظی، و علیه بنوا قدم القرآن و قالوا: انّ الکلام اللفظی و ان کان حادثا الّا أنّ مدلوله، و هو الکلام النفسی القائم بذاته تعالی قدیم.[2]

طبق مبنای اشاعره قرآن قدیم است چون مدلول آن کلام نفسی خداست و کلام نفسی خدا هم قدیم است.

تا اینجا محل نزاع تبیین شد.

و الوجه فی التزامهم بذلک انّهم قالوا بأنّ تکلّمه تعالی من الصفات الذاتیة القائمة بذاته المقدّسة القدیمة، کبقیة صفاته الذاتیة من العلم و القدرة و الحیاة، و لا یکون من صفاته الفعلیة کالخلق و الرزق و نحوهما.

و حیث انّ الکلام اللفظی المرکب من الحروف حادث لا یعقل قیامه بالقدیم، فاضطرّوا الی الالتزام بالکلام النفسی، و قالوا: انّ الکلام اللفظی و ان کان حادثا الّا أنّ مدلوله، و هو الکلام النفسی قدیم قائم بذاته تعالی و تقدّس.[3]

کلام صفت ذاتی است و عین ذات خداست و جزء صفات فعلی نیست. وجه التزام اشاعره به طلب و اراده و کلام نفسی مشخص شد.


logo