1403/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
مباحث الفاظ / اوامر / مادّه امر / دلالت ماده امر بر وجوب / دیدگاه محقق خراسانی و محقق عراقی
موضوع: مباحث الفاظ / اوامر / مادّه امر / دلالت ماده امر بر وجوب / دیدگاه محقق خراسانی و محقق عراقی
سالروز رحلت حضرت ابوطالب را تسلیت عرض میکنم. سخن ما در ماده امر عرض شد دال بر وجوب است و دلالت آن بر وجوب از چه باب است؟ به حکم وضع یا حکم عقل را بوسیله اطلاق دال بر وجوب است؟
امروز کلام در قول سوم و مسلک سوم است. دیدگاه محقق عراقی و برخی دیگر است که آقای آخوند قبل از ایاپشان به این قول ملتزم شدند: دلالت امر بر وجوب از باب اطلاق و مقدمات حکمت است.
مرحوم شهید صدر در بحوث این قول را مفصلاً بیان میکنند و ما هم با بیان ایشان پیشروی میکنیم و مرحوم آخوند و محقق عراقی در بدائع الافکار این قول را بیان کردند.
دلالت امر بر وجوب دلالت لفظیه است (عقلیه نیست) ولی از باب وضع نیست (وضعی نیست) مثل دلالت اسم جنس بر اطلاق که بوسیله مقدمات حکمت دلالت میکند بر وجوب مثل اکرم رجلا اطلاق دارد و هر کسی اسم رجل بر آن صادق است در این وجوب به نحو بدلی داخل است. در آنجا چطور اطلاق را به مقدمات حکمت میدانیم در ماده و صیغه امر هم اینطور است.
تقریب مطلب توسط محقق عراقی: ماده و صیغه امر مدلول تصدیقی دارند؛ اراده مولوی قائمه در نفس مولا و مولا وقتی امر را به کار برد ارادهای به کار برده که قائم در نفس وی است و لفظ امر قالبی برای ابراز اراده مولاست و مبرز اراده و طلب مولا ماده و صیغه امر است.
حال این اراده شدیده است و یا ضعیفه است؟ اگر شدیده باشد وجوب و اگر ضعیفه باشد مستحب است و مراد از اطلاق اراده شدیده است.
سؤال: چه کسی گفته ماده و صیغه امر دال بر اراده شدیده است؟
پاسخ: اراده شدیده با اراده ضعیفه متفاوت است و ماده اشتراکش اصل اراده است و در شدیده و ضعیفه بودن تفاوت دارند و ما به الامتیاز این دو باز هم اراده است، اما اراده شدیده با به الاشتراک و ما به الافتراق آن همان اراده است و چیز اضافهای نسبت به ما به الامتیاز و افتراقش نیست گویا در اراده شدیده دو اراده است و در اراده ضعیفه یک اراده داریم. اراده ضعیفه ما به الاشتراک و ما به الامتیازی دارد، ما به الاشتراک آن اراده است و ما به الافتراق آن فقدان اراده است، پس اگر لفظ امری از جانب مولا صادر شد دلالت بر اراده میکند و اگر اینجا آنچه در نفس مولا قویه باشد تمام الحقیقة را اراده میدانیم و خطابی که از جانب مولا صادر شده وافی به اراده است و تعبیر به آن به تمام الماهیة اراده صحیح است و تمام الماهیة اراده چیز اضافهای نمیخواهد ولی اگر آنچه در نفس مولاست اراده ضعیفه باشد، یک ما به الاشتراک با اراده قویه دارد که اراده است و یک ما به الامتیاز نیاز دارد که فقدان اراده است و این فقدان اراده در خطاب مولا ظاهر نمیشود. خلاصه مطلب: ماده و صیغه امر دال بر اراده است که اعم از قویه و ضعیفه است که ما به الامتیاز ضعیفه فقدان اراده است و مدلول صیغه امر چیزی اضافه بر اراده را بیان نمیکند پس ماده و صیغه امر به اطلاقش دال بر اراده قویه دارد (چون برای بیان اراده ضعیفه نیازی به فقدان اراده داریم).
إذن فالأمر یدور بین أن یکون ما فی نفس المولی هو الإرادة القویة، إذن فما هو فی نفس المولی بتمامه مبین بالخطاب، و بین أن یکون ما فی نفس المولی هو الإرادة الضعیفة، إذن فخطاب المولی لا یفی ببیان تمام ما فی نفسه، لأن ضعف الإرادة عبارة عن فقدانها، و الفقدان لا یدل علیه الخطاب کما هو واضح، و حینئذ، تجری مقدمات الحکمة، و یقال أن الأصل هو کون المولی فی مقام بیان تمام ما فی نفسه، فإذا کان تمام مرامه هو الإرادة القویة، إذن فقد بینها بتمامها، فقد بین ما به الاشتراک و ما به الامتیاز، و إن کان تمام مرامه هو الإرادة الضعیفة فهو لم یبین تمام مرامه، لأن الإرادة الضعیفة ما به اشتراکها قد بین، و ما به امتیازها عن الإرادة القویة فلم یتبین، فبمقتضی أصالة کون المولی فی مقام البیان، و أنه لو کان یرید تلک المئونة الزائدة لنصب قرینة علیها، و حیث أنه لم ینصب قرینة فمقتضی هذا الإطلاق و هذه المقدمات حمل الإرادة علی الإرادة القویة.[1]
پس مولا در تمام بیان مرادش است و تمام المراد مولا اراده قویه بوده و عدم آن را بیان نکرده است و اگر اراده مولا ضعیفه باشد باید ما به الامتیاز را بیان کند پس به مقتضای اینکه مولا در مقام بیان است و مئونه زائده اگر در نفسش باشد باید بیان میکرده و ما به الامتیاز و اشتراک اراده هم اراده بوده است و به حکم اطلاق میگوییم اراده قویه مراد مولاست.
شهید صدر میفرمایند: تعداد زیادی از اشکالات بر این مسلک وارد نیست اما یک اشکال به نظر ما وارد است: اطلاقی که بوسیله مقدمات حکمت ثابت میشود برهان عقلی مبنی بر عملیات فلسفی نیست اطلاق از سنخ دلالت عرفی است و مرجع اطلاق ظهور حالی متکلم است، پس اگر امر دائر شد که اگر با این کلام مرادش تماماً بیان میشود یا نیاز به مکمل دارد، کلام بر چیزی که وافی مرادش است از باب انعقاد ظهور عرفی حالی حمل میشود.
وقتی فهمیدیم اطلاق از ظهورات عرفی است پس میفهمیم دوران امر بین دو چیز است اراده ضعیفه مئونه زائده میخواهد بخلاف اراده قویه ولی مطلبی که آقا ضیاء فرمودند مطلبی فلسفی حال آنکه این حمل، حملی عرفی است و عرف حمل بر ظهور اولیه میکند که وجوب مئونه زائده نمیخواهد.
استاد: شما هم همین را گفتید منتهی اسمش را تحلیل عرفی گذاشتید. بعلاوه اینکه کی گفته اراده شدیده مئونه زائده نمیخواهد ما به الامتیاز اراده شدیده همان اراده اضافه است چون اراده شیء و تأکّد الارادة شیء آخر و با دیدگاه عرفی مشکل را حل نکرد.
شهید صدر تقریب دیگری برای اطلاق دارند که خواهد آمد.