« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

تحریر محل نزاع/ مشتق /مباحث الفاظ

 

موضوع: مباحث الفاظ / مشتق / تحریر محل نزاع

کلام در مراد از حال در مسئله مشتق است. همانطور که قبلاً بیان شد، 3 حال داریم:

1. حال نطق و تکلم

2. حال جری یا نسبت یا اسناد یا حمل

3. حال تلبس.

در زمینه این 3 حال، توضیحاتی بیان شد و به این نتیجه رسیدیم که اگر در زید ضارب امس، زید دیروز زده باشد، یعنی تلبس به ضرب، دیروز و نطق، الان و حمل، دیروز باشد، استعمال، یقیناً حقیقی است و اگر در زید ضارب غداً، زید فردا بزند، تلبس، فردا و نسبت، فردا می‌شود و چون حال نسبت و تلبس یکی است، استعمال، حقیقی است و اگر در زید ضارب الان، نسبت و تلبس، الان باشد، چون حال نسبت و تلبس یکی است، استعمال هم حقیقی است. در این مثال‌ها به حال نطق کاری نداریم، چون زمانش همیشه الان است.

در زید ضارب امس، زید پریروز زده، یعنی تلبس، پریروز و نسبت دیروز بوده، یعنی زمان تلبس قبل از زمان نسبت بوده، پس می‌شود محل نزاع. در زید ضارب امس، تلبس، امروز و حمل، دیروز است، پس زمان تلبس بعد از زمان نسبت می‌شود و استعمال، مجازی است. اما اگر تلبس قبل از زمان نسبت باشد، یعنی تلبس انجام و تمام شده و نسبت، الان است، می‌شود محل نزاع. اگر تلبس بعد از زمان نسبت باشد، یقیناً می‌شود مجاز.

اما اگر زید ضارب، بدون قید زمان مثل امس یا غداً باشد، حمل می‌شود الان، چون اسم فاعل بدون قید، حمل بر زمان حال می‌شود و تلبس هم می‌شود الان، پس حال نسبت و تلبس یکی شد و استعمال، حقیقی است. در زید ضارب، زید دیروز زده، یعنی زمان تلبس، گذشته اما زمان نسبت، الان و بعد از تلبس است و می‌شود محل نزاع. در زید ضارب، زید فردا می‌زند، یعنی تلبس می‌شود فردا و بعد از زمان نسبت، پس استعمال، مجازی است.

پس اگر تلبس و نسبت با هم یکی باشند، استعمال می‌شود حقیقت، اگر تلبس قبل از زمان نسبت باشد، استعمال می‌شود محل نزاع، اگر تلبس بعد از زمان نسبت باشد، استعمال می‌شود مجازی.

مرحوم آقای آخوند در کفایه نکات مقدماتی در بحث مشتق داشته و می‌فرمایند المراد بالحال فی عنوان المسئله، مراد به حال در عنوان مسئله، حال تلبس است، یعنی هل المشتق حقیقه فی خصوص ما تلبس بالمبدأ فی الحال أو الاعم منه و من ما انقضی عنه المبدأ، اگر در زید ضارب، حال نسبت و تلبس، الان باشد، استعمال می‌شود حقیقی. آیا حقیقت فقط در این است (یعنی محل نزاع هم، حمل بر مجاز شود)؟ زید ضاربی که فردا می‌خواهد متلبس شود، استعمالش قطعاً مجازیست، که در این صورت، مجاز می‌شود 2 تا یا حقیقت، هم در آن و هم در ما انقضی عنه التلبس، موردی که تلبس از آن منقضی شده، یعنی تلبس، دیروز بوده و الان می‌گوییم زید ضارب، که طبق این قول، حقیقت می‌شود 2 تا.

زید ضاربی که حمل و تلبسش، الان است، استعمالش یقیناً حقیقی و استعمال در تلبس آینده، قطعاً مجازیست.

اما دعوا بر سر تلبس گذشته و حمل الان است مثل زید ضاربی که دیروز متلبس به ضرب بوده و امروز می‌گوییم زده. هل المشتق حقیقه فی خصوص ما تلبس (زید ضاربی که تلبس و حملش، الان است، چون قید زمان نیاورده) بالمبدأ فی الحال أو الاعم منه و و من ما انقضی عنه المبدأ، آیا حقیقت در این خصوص است یا دومین حقیقت را هم داریم، که تلبسش، قبل بوده و حالا منقضی شده؟ طبق یک قول، حقیقت می‌شود یکی و مجاز 2 تا، چون تلبس آینده، قطعاً مجاز است و اگر تلبس گذشته هم مجاز شود، می‌شود 2 تا یا در اولی و متلبس گذشته، که حقیقت می‌شود 2 تا و مجاز یکی. پس یک قول یقیناً می‌شود حقیقی، یک قول، مجازی و یک قول، محل نزاع.

اگر قید زمان داشته باشد، در زید ضارب امس، حمل می‌شود گذشته و در زید ضارب الان، حمل، الان و در زید ضارب غدا، حمل، آینده. اگر تلبس و نسبت یکی بود، استعمال، حقیقی است، اما اگر تلبس قبل از نسبت بود، می‌شود محل نزاع، اگر تلبس بعد از نسبت بود، استعمال، مجازی است و اگر تلبس حین نسبت بود، استعمال می‌شود حقیقی.

پس آمدن یا نیامدن قید زمان در زید ضارب، نباید تولید مشکل کند و باید همیشه این ضابطه را در نظر گرفت، که حال تلبس و نسبت، یکی است و تلبس، قبل و نسبت، بعد و تلبس، بعد و نسبت، قبل.

سؤال: در عنوان مسئله می‌گوییم هل المشتق حقیقه فی خصوص ما تلبس بالمبدأ فی الحال أو الاعم منه (قول اول) ما انقضی (قول دوم) عنه المبدأ، که طبق قول اعم، حقیقت 2 تا می‌شود. فی الحال در عنوان مسئله کدام یک از 3 حال است؟ مرحوم آقای آخوند می‌فرمایند فی الحال، حال نطق نیست، بلکه حال تلبس است. آیا خصوص ما تلبس بالمبدأ فی الحال در حال تلبس است؟ یعنی حمل با تلبس یکی شود، که معونه زائده می‌خواهد.

إن المراد بالحال في عنوان المسألة، هو حال التلبس لا حال النطق ضرورة أن مثل (كان زيد ضارباً أمس) أو (سيكون غداً ضارباً) حقيقة إذا كان متلبساً بالضرب في الأمس،[1] اگر تلبس در مثال اول، دیروز و در مثال دوم، فردا باشد، آیا استعمال، حقیقیست یا مجازی؟ حقیقی. چون در مثال زید ضارب امس، زمان حمل و تلبس، دیروز است و ضرب دیروز را بر زید حمل می‌کنیم، پس استعمال یقیناً حقیقی است. اگر می‌گوییم در مثال سیکون زید ضارب غداً، حال حمل و تلبس می‌شود فردا، پس استعمال، حقیقی است.

في المثال الأوّل، ومتلبساً به في الغد في الثّاني، فجري المشتق حيث كان بلحاط حال التلبس، وأنّ مضى زمإنّه في أحدهما، ولم يأت بعد في آخر، كان حقيقة بلا خلاف، ولا ينافيه الاتفاق على أن مثل (زيد ضارب غداً) مجاز، فإن الظاهر إنّه فيما إذا كان الجري في الحال، كما هو قضية الإِطلاق، والغد إنّما يكون لبيان زمان التلبس، فيكون الجري والاتصاف في الحال، والتلبس في الاستقبال.[2]

ایشان می‌فرمایند پس در هیچ کدام از 3 حال، به حال نطق کاری نداریم، چون حال نطق همیشه زمان حال است. اما در دو مثال زید ضارب همراه با قید امس و غداً، تلبس، گذشته و آینده است. چون زمان حمل در مثال اول شد دیروز و زمان حمل در مثال دوم شد فردا، اگر تلبسشان (ضرب زید، یعنی زید متلبس به لباس ضرب شود) هم، دیروز و فردا باشد، می‌شود استعمال حقیقی.

پس ضابطه عبارتست از اتحاد زمان تلبّس با زمان حمل، که در این صورت در هر مثالی، استعمال حقیقی است. و اگر تلبس، قبل و حمل، آینده بود، استعمال می‌شود محل نزاع. اگر تلبس، بعد و حمل، قبل بود، استعمال می‌شود مجازی.

مرحوم آقای آخوند می‌فرمایند ولا ينافيه الاتفاق على أن مثل (زيد ضارب غداً) مجاز.

چه کسی گفته زید ضارب غدا مجاز؟ فقط در یک صورت مجاز است و آن اینکه غدا، قید برای الان باشد، یعنی حمل، الان و تلبس، فردا باشد و غدا بشود قید تلبس، در این صورت، مثال مجاز است. اما اگر غدا، قید برای جری باشد، حمل ضرب بر زید، فردا است و اگر تلبس هم فردا باشد، حقیقت است. در حالیکه مرحوم آقای آخوند می‌فرمایند آقایان اتفاق دارند که زید ضارب غدا، مجاز است.

طبق ضابطه‌ای که بیان شد، در یک فرض بر مجازیت اتفاق داریم، در این فرض که غدا قید حمل باشد، یعنی حمل و تلبس برای فردا باشد، می‌شود حقیقت. اما اگر تلبس برای پس‌فردا باشد، حمل می‌شود فردا و تلبس، پس فردا و باز هم استعمال یقیناً مجازی است. لذا عبارت مرحوم آقای آخوند توضیح بیشتری لازم داشت.

اگر غدا قید حمل برای فردا و تلبس، امروز باشد، استعمال می‌شود محل نزاع، اما اگر تلبس، فردا باشد، استعمال می‌شود حقیقت.

پس 2 مثال یقیناً مجاز است. در زید ضارب غدا، قید غدا برای تلبس است و می‌شود مجازی، چون حمل، الان و تلبس، فرداست. در زید ضارب، نسبت، الان و تلبس، فرداست، پس می‌شود مجازی. یعنی یک مثال، با قید (غدا) و یک مثال بدون قید است، اما با آن ضابطه، مجازی شد. اما اگر بگوییم زید ضارب، نسبت می‌شود الان و اگر تلبس هم الان باشد، می‌شود حقیقت، اما اگر در زید ضارب، تلبس، دیروز باشد، می‌شود محل نزاع و اگر در زید ضارب، نسبت، الان و تلبس، فردا باشد، مجازی است.


logo