< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت شرعیه / بررسی اقوال

کلام ما در بحث حقیقت شرعیه بود در جلسه قبل عرض شد که حداقل چهار قول در بحث وجود دارد.

قول اول، ابوبکر باقلانی چیزی به نام حقیقت شرعیه را انکار کرد و الفاظ در معانی لغوی خود باقی است و صلاة به معنای دعاست و به معنای میل و عطف توجه است.

قول دوم که از بعض علماء بود، پیغمبر الفاظ را در معانی جدید مجازاً به کار می‌بردند و پس از حضرت حقیقت متشرعه به وجود آمد و خود حضرت مجازاً استفاده می‌کردند یعنی صلاة را به معنی نماز به کار می‌بردند اما با قرینه و پس از ایشان اینقدر استعمال زیاد شد که حقیقت متشرعه شکل گرفت.

قول سوم، در زمان پیامبر حقیقت شرعیه محقق شد و حضرت الفاظ را در معانی جدید به کار بردند و 10 سال نماز خواندند و روزی 5 بار مؤذن حی علی الصلاة می‌گفت و حضرت اقامه می‌گفتند و وضع تعینی شکل گرفت.

قول چهارم که قول برخی از علماست از جمله آیت الله بروجردی، این است که الفاظ در عصر قبل از رسول خدا صلی الله در همین معانی شرعی که ما میدانیم به کار می‌رفتند و اصلاً قبل از اسلام صلاة در معنای نماز به کار می‌رفته نه اینکه قبل از اسلام به معنای میل و عطف توجه بوده و قبل از اسلام به معنای نماز بوده.

قول چهارم در نقطه مقابل قول اول است. و امام خمینی هم به این قول قائل هستند.

چون قبل از پیامبر ماهیات صلاة و صوم و حج وجود داشته و در مورد حضرت عیسی آمده است: ﴿و اوصانی بالصلاة و الزکاة ما دمت حیا و برا بوالدتی﴾[1] ، پس صلاة و زکات بوده و در مورد شریعت حضرت اسماعیل آمده: و کان یامر اهله بالصلاة و الزکاة و کان عند ربه مرضیا و این معانی قبل و بعد اسلام یکی است.

آقای آخوند این مطلب را اشاره کردند و اشکال می‌کنند: از کجا معلوم است قبل اسلام از همین حقائق به لفظ صلاة تعبیر می‌کردند شاید صلاة و زکات قبل اسلام با بعد از اسلام فرق کند، و عرب جاهلی قبل اسلام از این حقائق که در شرایع سابق بوده همین تعابیر را داشتند یا نه؟

برخی از قائلین به قول چهارم دلیل آوردند که

طرق اول

اهل مکه زمستان‌ها به یمن (مرکز مسیحیت) می‌رفتند و یمنی‌ها توسط حضرت امیر علیه السلام مسلمان شدند و از جمله افرادی که به دست حضرت مسلمان شدند، جناب اویس قرن بود و مردم یمن بدون جنگ مسلمان شدند لذا یمنی‌ها زیدی است یعنی اعتقاد به امامت امامان تا امام سجاد دارند اما امیرالمؤمنین را قبول دارند، این‌ها عبادت و نماز داشتند و شام هم مسیحی‌ها بودند و مدینه هم مرکز یهودی‌ها بودند و برای عبادات اهل کتاب الفاظی وضع کردند و به کار می‌بردند و بعد که برمیگشتند مشاهدات خود را برای دیگران نقل می‌کردند و محال است الفاظی برای این عبادات نداشته باشند لذا حج و صلاة و صوم و زکات را تعبیر می‌کردند خصوصاً حج را که محل ابتلای خودشان هم بوده است لذا از این راه اثبات می‌کنیم که اهل مکه هم از قبل از اسلام همین الفاظ در معانی عبادات به کار می‌رفته.

طرق دوم

جناب حضرت جعفر بن ابی طالب از مکه به حبشه رفتند و جمعی از مسلمان‌ها در حبشه ساکن شدند و قریش به رئیس حبشه نامه‌ای نوشت و از مسلمانان بدگویی کرد و حضرت جعفر بن ابی طالب نزد پادشاه حبشه صحبت کرد و از جمله این مطالب است که مردی در میان ما برخاسته و ما را به صلاة و صوم دعوت کرده، دقت کنید در آن اوائل که نماز واجب نشده بوده الفاظ در معانی نماز وجود داشته و در معانی اسلامی استعمال می‌شده است. و در قبل اسلام هم در این معانی به کار می‌رفته است لذا قول چهارم در مقابل قول اول است.

طریق سوم

آیاتی که در اوائل بعثت نازل شده: ﴿ارایت الذی ینهی عبدا اذا صلی﴾[2] ، کسانی که مانع صلاة عبد می‌شدند و قریش مانع دعا نمی‌شدند بلکه مانع نماز می‌شدند یا در سوره قیامت: ﴿فلا صدق و لا صلی و لکن کذب و تولی﴾[3] که سوره قیامت از سور مکی است که در آغاز بعثت نازل شده و در همان اول صلی به معنای نماز بوده و یا ﴿انا عطیناک الکوثر فصل لربک﴾[4] ، پس عرب و بالخصوص عرب قریش از ماهیات شرعیه با همین الفاظ تعبیر می‌کردند و در زمان حضرت در همین معانی شرعیه به کار می‌رفته و حقیقت لغویه بوده و در همین معانی بوده و اسلام معانی جدیدی نیاورده است و حقیقت شرعیه از کار افتاد. و یا آیه ﴿و اذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا﴾[5] ، در اینجا هم حج در معنای شرعی به کار رفته است و حج به معنای قصد نبوده است و مراد اعمال حج است.

مرحوم آخوند این حرف را می‌پذیرند که این حقائق در امت‌های گذشته وجود داشته اما از کجا میگویید همیم الفاظ در این معانی بوده و نماز و روزه ما با مسیحی‌ها و یهودی‌ها فرق می‌کند پس مشخص نیست که همین الفاظ برای آنها به کار رفته باشد پس این ماهیات در معانی روزه و نماز به کار نمی‌رفته و در این معانی قبل اسلام نبوده.

پاسخ دادند: روزه ما و آنها فرقی نداشته و حج آنها هم مثل حج ما بوده و اگر هم فرقی باشد در نماز فرق است و نماز برای هیئت صلاتی وضع شده که در آئین مسیح وجود داشته و هیئت متفاوت بوده گاهی قصیر و طولانی است و بین دو نماز هم مشترکاتی وجود داشته است و صلاة اجزاء و قواطع آن قبل و بعد اسلام فرق کرده و اصل هیئت صلاتی یکی بوده لذا الفاظ در همین معانی حقیقت لغوی بوده و در همین معانی اسلام به کار برده است حتی در معلقات سبع هم کلمه صیام وجود دارد.

بنده عرض می‌کنم بالاخره صلاة در معنای نماز ما که نبوده است، بلکه ممکن است منقول باشد و حقیقت شرعیه هم ثابت باشد و ماهیات با یکدیگر تفاوت دارند. چون ماهیت قوامش به اجزاء و شرایط و موانع و قواطع است. بله امهات حج بوده ولی در زمان حضرت اسماعیل سعی بین صفا و مروه بوده؟ ظاهراً نبوده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo