1404/02/31
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / قسم چهارم: تقیه کتمانیه / بررسی روایات
موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / قسم چهارم: تقیه کتمانیه / بررسی روایات
پیرامون تقیه کتمانی بحثهایی مطرح شد و از فقه الصادق اقسام تقیه کتمانی را بیان میکنیم.
1. به تظاهر مصلحتی مترتب میشود که اهم از تقیه و عدم تظاهر است مثل جایی که کتمان موجب هدم اساس دین است.
2. مفسده اهم است.
3. مساوی بودند
تشخیص هم بر عهده عالم است و به روایات به آن اشاره شده.
[۲۱397] ۶ ـ وعنه، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة بن صدقة، عن أبی عبدالله علیهالسلام ـ فی حدیث ـ إن المؤمن إذا أظهر الایمان ثم ظهر منه ما یدل علی نقضه خرج مما وصف وأظهر وکان له ناقضا إلا أن یدعی أنه انما عمل ذلک تقیة، ومع ذلک ینظر فیه، فإن کان لیس مما یمکن أن تکون التقیة فی مثله لم یقبل منه ذلک، لان للتقیة مواضع من أزالها عن مواضعها لم تستقم له وتفسیر ما یتقی مثل أن یکون قوم سوء ظاهر حکمهم وفعلهم علی غیر حکم الحق وفعله، فکل شیء یعمل المؤمن بینهم لمکان التقیة مما لا یؤدی إلی الفساد فی الدین فانه جائز.[1]
روایت موثقه است.
اگر مؤمن ایمان را اظهار کند و سپس از او ناقضی از ایمان سر بزند، از ایمان خارج میشود و از وصف مؤمن بودن خارج میشود.
مظهر خود را نقض کرده مگر اینکه ادعای تقیه کند، نه از باب باور قلبی و سپس در کار مؤمن دقت میشود اگر از اعمالی بوده که تقیه در آن راه نداشته است، از او قبول نمیشود؛ چون تقیه مواضعی دارد و غیر این موارد نقض ایمان محسوب میشود.
هر جایی هم که تقیه موجب فساد در دین نشود جایز است.
روایت بعد روایت احتجاج است.
[۲۱۴۰۰] ۹ ـ أحمد بن علی بن أبی طالب الطبرسی فی (الاحتجاج) عن أبی محمد الحسن بن علی العسکری علیهالسلام ـ فی حدیثان الرضا علیهالسلام جفا جماعة من الشیعة وحجبهم، فقالوا: یا ابن رسول الله ما هذا الجفاء العظیم والاستخفاف بعد الحجاب الصعب؟ قال: لدعواکم انکم شیعة امیر المؤمنین علیهالسلام وانتم فی اکثر أعمالکم مخالفون، ومقصرون فی کثیر من الفرائض، وتتهاونون بعظیم حقوق إخوانکم فی الله، وتتقون حیث لا تجب التقیة، وتترکون التقیة حیث لابدّ من التقیة.[2]
برخی احتجاج را معتبر دانستند ولی ما نیاز به بررسی میدانیم. البته ما روایت غدیریه احتجاج را قبول داریم.
حضرت رضا برخورد سختی با برخی از شیعیان داشتند و اذن ورود ندادند. گفتند: چرا این کار را کردید؟
فرمودند: شما خود را شیعه خواندید و در اکثر اعمالتان مخالف شیعیان عمل میکنید و جایی تقیه میکنید که نباید تقیه کنید. (لاتجب یعنی جایز و واجب نیست).
صورت اول تقیه حرام است در جایی که مفسده تقیه بیشتر از مصلحت تقیه باشد بخاطر عمل انبیاء و اولیاء و اوصیاء که جایی که هدم دین در مقام بود تقیه نمیکردند و مصداق اتمش رفتار حضرت صدیقه است.
نصوص تقیه هم شامل صورت اول نمیشود
صورت دوم هم مفسده تظاهر بیشتر از عدم تظاهر است و باید تقیه کند به شاهد عقل و فطرت سالم اقتضای این را دارد. و برای زمانی است که تشیع قدرت ظاهری نداشت.
صورت سوم هم تقیه کردن و نکردن مساوی است که خواهد آمد.