« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1404/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / قسم چهارم: تقیه کتمانیه

 

موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / قسم چهارم: تقیه کتمانیه

بحث در تقیه بود و تقیه خوفیه و مداراتی تمام شد و بحث در تقیه اکراهیه بود.

ادله مثبته تقیه اکراهی

التقیه فی کل ضرورة و یا فی کل شیء یضطر الیه بن آدم و در کافی و وسائل الشیعه این دو روایت آمده است.

شکی نیست بر اینکه انسان مکره مضطر است و مجبور می‌شود مکره الیه را انجام دهد و ضرورتی است که در این روایت تقیه کرده است و مکره کار تقیه‌ای می‌کند.

اگر اصرار کنید که تقیه و اکراه را مقابل هم قرار دهید می‌گوییم موضوعا اگر دو تا باشند حکما یکی هستند بخاطر این صحیحه؛ [۲۱۴۲۷] ۶ ـ عبدالله بن جعفر الحمیری فی (قرب الإسناد) عن أحمد بن إسحاق، عن بکر بن محمد، عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: إن التقیة ترس المؤمن، ولا إیمان لمن لا تقیة له، فقلت له: جعلت فداک قول الله تبارک وتعالی: إلا من أکره وقلبه مطمئن بالایمان قال: وهل التقیة الا هذا.[1]

بحث اکراه است و حضرت تقیه را همین می‌دانند و اما اگر این روایت تقیه را اکراه بدانند بر سبیل مبالغه تقیه اکراه است بخاطر اشتراک در حکم این تنظیر بیان شده است مثل هل الاسد الا زید بلسان حمل هو هویة.

بنده عرض می‌کنم: این روایت صریح در الحاق موضوعی است.

تقیه کتمانیه

در ادامه وارد تقیه کتمانیه می‌شویم.

التقیة الکتمانیة، وهی عبارة عن کتمان المرام والمذهب وعدم ترویجه ظاهراً، بل السعی فیه سرا، وذلک فیما إذا ترتب علی التظاهر به مفسدة مهمة کهلاک النفس، وتشتت الجمع، والمنع من رواجه، وما شاکل، کما کان الامر کذلک فی ازمنة الائمة المعصومین علیهم السلام.[2]

این تقیه کتمانی است: کتمان معتقد می‌کند ولی در پنهان نهایت اعتقاد خود را ابراز می‌کند.

موارد آن: جایی که تظاهر آن موجب مفسده مهمی شود مثل هلاک نفس و تشتت جمع، و در عصر ائمه اینگونه بوده است.

البته به نظر حقیر ائمه آنچه برای هدایت نیاز بوده را به هر سختی بیان کرده‌اند و مراد از عصر ائمه اصحاب ائمه است که گاهی مذهب خود را کتمان می‌کردند.

فرق تقیه کتمانی و خوفی چیست؟

در تقیه خوفی ایجابی و تقیه کتمانی عدمی و کتمان است. منشأ آن گاهی خوف بر نفس و دیگران است و تقیه خوفیه شاید بگوییم اعم از وجودی و عدمی است.

تقیه خوفی شاید اعم از وجود و عدم است و یا شاید بشود گفت وجودی است.

در کتاب موسوعه فقه مقارن ج 5 ص 523، ایشان تقیه کتمانیه را نسبت به تقیه خوفی قسیم هم قرار دادند: تقیه به سبب خوف بر نفس خوفی است بخاطر ضرری و اذیتی که بر انسان وارد شود (قتل و زندان و ضرب) اما تقیه بر دین هم می‌باشد و آن عدم اظهار علنی دین است و سعی در نشر دین به صورت پنهانی می‌کند بخاطر ترس از اطرافیانش و تشتت آنها و این نوع کتمانی است.

در ادامه صاحب فقه الصادق فرمودند روایات را در این مورد باید بررسی کنیم.

إذ تارة تترتب علی التظاهر به مصلحة اهم مما تترتب علیه من المفسدة، کما إذا لزم من الکتمان هدم اساس الدین والمذهب.

همیشه کتمان کار صحیحی نیست و گاهی تظاهر مصلحت اهم دارد جایی که اگر کتمان کند هدم اساس دین است. مثل کتمان جریان سقیفه ... که هدم اعتقاد و توحید را در پی دارد.

گاهی مفسده اهم است و گاهی هر دو مساوی است و تشخیص این وارد با عالم مطلع بر اوضاع زمان است.


logo