1403/07/25
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / تقیه مداراتی
موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / تقیه مداراتی
کلام در بحث فقه شعائر، بحث تقیه است و مباحث مفصلی در این زمینه بیان و اقسام اربعه تقیه مطرح شد و قسم مشهور، تقیه خوفیه مثل خوف بر مال، جان و عرض بود.
قسم دوم، تقیه مداراتیه بود که گفتیم آیا این تقیه قسیم تقیه خوفیه است یا خیر؟ که در این زمینه 2 نظر وجود داشت. بحث دیگر در تقیه مداراتیه، این بود که این تقیه مطلوب است و دلیل دال بر مطلوبیت آن چیست؟
ادله قرآنی تقیه مداراتیه
1. اولین دلیل آیاتی بود که دعوت به اتحاد و نهی از تفرقه کرده و بر مطلوبیت تقیه مداراتیه دلالت میکنند و اولین آیه از سوره مبارکه آل عمران بود که میفرماید ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا﴾.[1] .
2. دومین آیه از سوره مبارکه انفال است. ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[2] . مرحوم شیخ طوسی در تفسیر تبیان از قول امام باقر (علیه السلام) میفرمایند قال أبوجعفر (عليه السلام): هذه الاية نزلت حين أشار خباب بن المنذر على النبي (صلى الله عليه وآله) ان ينتقل من مكانه حتى ينزلوا على الماء ويجيؤهم من خلفهم، فقال بعضهم لاتنغفر معصاتك يا رسول الله. فتنازعوا، فنزلت الاية وعمل النبي (صلى الله عليه وآله) على قول خباب.[3] خباب بن منذر به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد از جای خودشان بلند شوند و جایشان را عوض کنند تا آب جاری شود و از پشت سر به آنها برسد. بعضیها به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند از جایتان تکان نخورید و بینشان نزاع شد. آیه نازل شد و حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) بنا بر قول خباب بن منذر عمل کردند.
مرحوم شیخ طبرسی در مجمع البیان آیه فوق را این گونه بیان کرده؛ در آنچه خدای متعال و رسولش شما را به آن امر میکنند. وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا، أي لا تتنازعوا في لقاء العدو و لا تختلفوا فيما بينكم فتجبنوا عن عدوكم و تضعفوا عن قتالهم.[4] در برخورد با دشمن و بین خودتان نزاع و اختلاف نکنید که سبب شود نسبت به دشمن، ترسان و از قتال با او ضعیف شوید.
﴿وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ﴾ معناه تذهب صولتكم و قوتكم و قال مجاهد نصرتكم و قال الأخفش دولتكم و الريح هاهنا كناية عن نفاذ الأمر و جريانه على المراد تقول العرب هبت ريح فلان إذا جرى أمره على ما يريد و ركدت ريحه إذا أدبر أمره و قيل إن المعنى ريح النصر التي يبعثها الله مع من ينصره على من يخذله عن قتادة و ابن زيد و منه قوله ص نصرت بالصبا و أهلكت عاد بالدبور «وَ اِصْبِرُوا» على قتال الأعداء ﴿إِنَّ اَللَّهَ مَعَ اَلصَّابِرِينَ﴾ بالنصر و المعونة.[5]
ریح یعنی قوت، نصرت، دولت یا صولت. کارتان بر طبق مرادتان پیش نمیرود و به نتیجه نمیرسید. تقول العرب هبت ریح فلان، یعنی زمانی که کارش بر طبق مسیری که میخواست، طی شد. اما اگر به جای هبت بگوید ذهبت ریح فلان، یعنی بر طبق مسیر و هدف انجام نشد و پیش نرفت. و به چیزی که میخواست، پشت کرد و به آن نرسید.
مرحوم شیخ طبرسی در احتمال دیگری میفرمایند باد نصرتی که باید بر شما میوزید، میرود. کدام باد؟ بادی که به کسانی میوزید که خدای متعال را نصرت میکردند، ریح نصرت الهی هم، از باب ان تنصر الله ینصرکم بر آنها میوزید. ولی اگر فلاتنازعوا باشد، فشل میشوید.
این آیه با این شأن نزول و تفسیر، چگونه میخواهد دلیل بر تقیه مداراتیه باشد؟ پس بین خودمان با هم مدارا کرده و دعوا نکنیم و نزاع نداشته باشیم و اگر کسی هم برخلاف ما حرفی میزند (چون معنای لاتنازعوا دو حرف است، اگر یک حرف بود، نهی از نزاع معنا نداشت (نزاع جاییست که دو حرف بوده و بینشان اختلاف نظر است)) این اختلاف نظر را به نزاع نکشانید، که تفشلوا و تذهب ریحکم نشوید و با هم کنار بیایید.
البته اختلاف نظر سر جای خود محفوظ است، ولی با یکدیگر مدارا کنید. به نظر ما استدلال بر تقیه مداراتیه این احتمال کم بوده و استدلال بر این است که با هم نزاع نکنید. یعنی اگر با هم اختلاف نظر دارید، آن را به جنگ و درگیری با هم نکشانید. شاید ربطش به دلالت التزامی بیّن بالمعنی الاخص نباشد و لااقل ممکن است بگوییم دلالت التزامی بین بالمعنی الاعم است. اگر اختلاف نظر دارید، با هم نزاع و دعوا نکنید، بلکه با یکدیگر مدارا کنید.
3. سومین آیه از سوره مبارکه انعام است؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ﴾.[6] مرحوم شیخ طبرسی در مجمع البیان میفرمایند خدای متعال قبل از این آیه وعید داده و ترسانده بوده. در اینکه منظور از این آیه چه کسانی هستند، اختلاف شده. معنی و مقصود این آیه کیست؟ در این مورد چند قول وجود دارد:
قول اول: کفار و اصناف مشرکین.
قول دوم: یهود و نصاری، که بعضی با بعضی دیگر تکفیر داشته و گروه گروه شدند.
قول سوم: اهل ضلالت، اصحاب شبهات و بدع، گمراهان و اهل بدعت از امت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم).
این روایت از امام باقر (علیه السلام) هم نقل شده که جعلوا دين الله أديانا لإكفار بعضهم بعضا و صاروا أحزابا و فرقا، اینها دین خدای متعال را، که یک دین است، تبدیل به ادیان کردند، چون بعضی، بعضی دیگر را تکفیر کرده و احزاب و فرقههای متعدد شدند. پس منظور، اصحاب شبهات و بدع هستند که دین را تبدیل به ادیان کرده و دیگران را تکفیر نمودند.
پر واضح است که در لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ، خطاب لست، به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. اعلام اینکه شما پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در هیچ چیزی با آنها نیستید، از آنها نبوده و آنها از شما نیستند (اعلام تباعد) أنه على المباعدة التامة من أن يجتمع معهم في معنى من مذاهبهم الفاسدة و ليس كذلك بعضهم مع بعض لأنهم يجتمعون في معنى من المعاني الباطلة و إن افترقوا في غيره فليس منهم في شيء لأنه بريء من جميعه.[7] پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با اینها هیچ تقاربی نداشته و نسبت به مذاهب فاسدهای که دارند، با آنها در کمال تباعد هستند. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از جمیع این افراد بریء بوده و از آنها نیستند.
دومین معنای لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ، و قيل إن معناه لست من مخالطتهم في شيء میباشد و این اِخبار نیست. احتمال دوم انشاء است. لاتقرب منهم، نزدیک اینها نشو و نباید با آنها اختلاط داشته باشی و إنما هو نهي النبي من مقاربتهم و أمر له بمباعدتهم عن قتادة. پس احتمال اول، اخبار از این است که شما با اینها کمال مباعده را داری و احتمال دوم امر به مباعده یا نهی از مقاربه و قرب است.
احتمال سوم لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ، ثم نسختها آية القتال،[8] با اینها مقاتله نکن، میباشد. بعداً آیه نازل شد که با کفار مقاتله کن. ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ﴾.[9] کارشان به سوی خدای متعال است. یعنی در اینکه خدای متعال اینها را به خاطر افعال سوء و بدشان مجازات کند یا به آنها مهلت دهد یا از آنها انتقام بگیرد، به دست خدای متعال است.
قيل الحكم بينهم في اختلافهم إلى الله، چه کسی باید حکم کند که شما که اختلاف دارید، حق با کدام گروه است؟ کار به دست خدای متعال است. ﴿ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ﴾ أي يخبرهم و يجازيهم ﴿بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ﴾ يوم القيامة فيظهر المحق من المبطل.[10] چه زمانی ینبئهم؟ ثم. ثم اشاره به ترتیب با تراخی و دور دارد، که میشود عرصه قیامت. خدای متعال به اینها خبر داده و جزایشان میدهد، که در آنجا حق از باطل کاملاً روشن میشود.
این روایت چگونه به تقیه مداراتیه دلالت دارد؟ این کار، که کسانی بر این حرفها میدمند و زمینهساز تفریق دین میشوند، کار درستی نیست. البته به نظر ما بیشتر، از مذهب حق حمایت میکند و میگوید تفرقه ایجاد نکنید، دینهای مختلف درست نکنید و به مذهب حق بپیوندید. لذا کمی از دلالت بر تقیه مداراتیه دور است. تقیه مداراتیه یعنی در بین مذاهب مختلف با هم مدارا کنید. این آیه جلوی ایجاد مذاهب، جلوی شیع و فرقوا دینهم را میگیرد و برای رتبه قبلی است نه بحث تقیه مداراتیه، که بعد از تحقق شیع است.
ضمن اینکه برای این آیه روایاتی هم هست. در تفسیر عیاشی عن كليب الصيداوي قال سألت أبا عبد الله ع عن قول الله «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً» ثم قال: كان علي يقرؤها فارقوا دينهم- ثم قال فارق و الله القوم دينهم.[11] (فرقوا دینهم یعنی فارقوا)، کسانی که از دین جدا شدند. قسم به خدای متعال که سنیها از دین خودشان جدا شدند.
تفسیر قمی و قوله ﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً- لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ﴾ قال فارقوا أمير المؤمنين ع و صاروا أحزابا،[12] این روایات میگویند کار اینها غلط و باطل بوده و نمیگوید با اینها مدارا کنید. بلکه بطلان کار (نهی از مفارقت یا پلیدی مفارقت) اینها را بیان میکند و هر کدام باشد، تقیه مداراتیه نیست.
حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ ﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً﴾ قَالَ فَارَقُوا الْقَوْمُ وَ اللَّهِ دِينَهُمْ.[13]
مرحوم علی بن ابراهیم (پسر ابراهیم بن هاشم) عن النصر بن سوید صیرفی (امامی ثقه) عن یحیی بن عمران بن علی بن ابی شعبه حلبی عن معلی بن خنیس (مرحوم شیخ طوسی، مرحوم برقی، مرحوم علامه حلی، ایشان را فقیه و ثقه دانستهاند اما بعضیها مثل نجاشی و ابن غضائری ایشان را تضعیف کردند و) مرحوم آیت الله خویی فرمودند 80 روایت از معلی نقل شده که عمدتاً بدون واسطه از امام صادق (علیه السلام) است و بعضیها مثل عبدالله بن مسکان (از اصحاب اجماع) از ایشان روایت نقل کرده است. ما در بحث اصحاب اجماع به این نتیجه رسیدیم که شیخ بلاواسطه اصحاب اجماع، ثقه میباشد. لذا سند از این نظر مشکلی نداشته و روایت از این حیث معتبر است.
4. آیت الله سبحانی (حفظه الله) در کتاب ارزشمند الایضاحات السنیه به آیه دیگری اشاره میکنند. لا شكّ أنّ الإسلام بني على كلمتين: كلمة التوحيد، وتوحيد الكلمة. وهذه الكلمة الطيبة مأخوذة من قوله سبحانه: ﴿أن أقِيمُوا الدِّينَ ولا تَتَفَرَّقُوا فِيه﴾، فالفقرة الأُولى إشارة إلى التسليم أمامه سبحانه حيث يقول: ﴿إنَّ الدِّينَ عِندَ اللهِ الإسلامُ﴾ ومن أظهر تجلياته توحيده سبحانه، والفقرة الثانية إشارة إلى وحدة المسلمين ورصف صفوفهم،[14] (شاهد مطلب) فقره اول، اقیموا الدین، اشاره به تسلیم در مقابل دین و خدای متعال است. ان الدین عند الله الاسلام، اسلام را اقامه، محکم و حمایت کنید و بر پا دارید و در مقابل خدای متعال تسلیم باشید. و الفقره الثانیه اشاره الی وحدت المسلمین، مسلمانها باید با هم اتحاد داشته باشند. مسلمین را بر مدارا، مماشات و حسن معاشرت تأکید و تشویق میکنیم. یعنی با هم مدارا کنید و تفرق نکنید. دین اصلی را اقامه کنید و فرقه فرقه و گروه گروه نشوید و به دنبال دین حق باشید. نمیخواهد بگوید حالا که فرقه فرقه شدید، با هم مدارا کنید. لذا ما میگوییم شاید این آیه هم، که آیت الله سبحانی (حفظه الله) برای تقیه مداراتیه بیان کردند، برای مرحله قبل است و به تقیه مداراتیه کاری ندارد.