« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1404/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

فقه خانواده / نفقه / نفقه اقارب / اقسام فقیر

 

موضوع: فقه خانواده / نفقه / نفقه اقارب / اقسام فقیر

کلام در این است که آیا قادر بر اکتساب، فقیر محسوب می‌شود یا خیر؟ در این رابطه آیت الله مکارم می‌فرمایند از تحریر الوسیله استفاده می‌شود که فقیر، 7 گروه است. 2 گروه را در جلسه قبل اشاره کردیم.

اقسام هفت‌گانه فقیر در کلام مرحوم امام خمینی

گروه اول: من كان فقيراً لا يقدر على شي‌ء مطلقاً،[1] فقیر است و توان هیچ کار و اکتسابی ندارد و مصداق قطعی فقیر است و اگر جزء اقارب باشد، باید نفقه او را پرداخت کرد.

گروه دوم: من كان فقيراً شرعياً لا يقدر على قوت سنته، ولكنّه بالفعل قادر على قوت شهر مثلًا،[2] فقیر شرعی است و قوت یک سال را ندارد، اما قوت یک ماه را دارد، که این شخص، خارج از ما نحن فیه است، چون فقیری که ما می‌گوییم، قوت روزانه‌اش را ندارد، اما او دارد، پس فقیر نیست.

گروه سوم: من كان قادراً بالقرض، أو السؤال، أو نحوهما،[3] کسی که ندارد اما می‌تواند قرض و درخواست کند. این شخص، داخل در عنوان فقیر است.

در ادامه، به مطالبی از مرحوم صاحب جواهر هم اشاره شد و در پایان گروه سوم به این مطلب رسیدیم، که: إنّما الكلام في أنّه لو كان الأب قادراً على سؤال الناس؛ والاستيهاب من هذا وذاك، هل يجب عليه؛ ويكون به غنيّاً، ويسقط تكليف الابن بنفقته، أم لا؟ لاينبغي الشكّ في أنّ هذا الغنى يحصل بسبب هتك عِرضه، والواجب على الابن صون عرض أبيه بالإنفاق عليه بلاإشكال، و لو لم يفعل لذمّه جميع الناس.[4]

اگر پدری است و قادر بر این است که از مردم درخواست کند. و بگوید هبه کرده و چیزی به ما ببخشید. آیا باید این کار را انجام دهد و اگر این کار را انجام داد، غنی حساب می‌شود و فقیر نخواهد بود؟ آیا تکلیف فرزند به نفقه دادن به پدر ساقط می‌شود یا خیر؟

ایشان می‌فرمایند در اینجا انصافاً شک نداریم در اینکه آبروی خود را خرج می‌کند و با سؤال و درخواست کردن می‌خواهد به هدفش برسد و پسر باید آبروی پدر را حفظ کند. چگونه؟ با نفقه دادن به پدر. در اینجا اگر این کار را نکند، تمام عقلا او را مذمت می‌کنند. پس معلوم می‌شود نفقه دادن به چنین پدری، بر پسر لازم است.

گروه چهارم: من كان قادراً على تعلّم الصنعة، وتَرَكها،[5] می‌تواند صنعت و حرفه‌ای یاد بگیرد، اما این کار را ترک می‌کند و یاد نمی‌گیرد.

ایشان می‌فرمایند فهو أيضاً خارج عن منصرف الأخبار، والأصل عدم الوجوب هنا، فمن كان له ولد سويّ قويّ،[6] انصراف اخبار در بحث فقیر به این مورد نیست که بگوییم اگر بتواند صنعتی یاد بگیرد، دیگر فقیر نیست. و الاصل عدم الوجوب هنا، پس فقیر محسوب می‌شود.

برداشت ما این است که بگوییم این اصل، مؤید حرف قبل باشد، یعنی از اخبار استفاده نمی‌کنیم. طبعاً اصل می‌شود عدم وجوب. اگر کسی فرزند سوی (اندام درستی دارد و بیماری خاص جسمانی ندارد) و قوی دارد و يقدر على تعلّم صنعة تكفي مؤونته، ولكن يجلس في البيت ويلقي كَلّه‌ على أبيه، لا يجب على أبيه نفقته، زحمت و تکلف خود را بر دوش پدر می‌افکند، نقه او بر پدر واجب نیست و داخل در حدیث معروف است، که: ملعون ملعون من ألقى كَلّه‌ على الناس.

ما می‌گوییم خارج عن منصرف الاخبار، همانطور که اشاره شد، اخباری که وجوب نفقه فقیر را می‌گوید، آن‌ها نسبت به این شخص انصراف دارند، یعنی داخل در آن روایات، واجب نفقه بر زکات نیست و خارج هستند. شک می‌کنیم که نفقه دادن به اینها واجب است، اصل، عدم وجوب است. یعنی این می‌شود در راستای حرف قبلی.

گروه پنجم: من كان قادراً على ما لا يليق به، أو يشقّ عليه،[7] می‌تواند کاری را انجام دهد که خیلی سخت است یا لایق به شأنش نیست. فهو داخل في عنوان «الفقير» لنفي العسر والحرج الحاصلين للبدن أو العِرض، عسر و حرج برای او هست، چه عسر و حرج بدنی و چه عسر و حرج آبرویی.

گروه ششم: من كان قادراً على ما يليق به، ولكن تركه طلباً للراحة،[8] می‌تواند کاری انجام دهد که لایق به شأنش باشد، ولی آن را ترک می‌کند.

به نظر ما، گروه ششم، همان گروه چهارم (قادر بر تعلم صنعت و غیر آن است) و یک صورت جدیدی نیست.

گروه هفتم: من كان قادراً، ولكن تركه لطلب العلم الواجب عيناً، أو كفاية إذا لم‌يوجد من به الكفاية. وذكر لكلّ حكمه،[9] مثل طلاب علوم دینی که می‌توانند کار کنند، اما به خاطر تعلم علم دین کار نمی‌کنند، چون منافات دارد. البته ممکن است کسی بگوید نصف روز کار کنند و نصف روز درس بخوانند، اما فرض این است که همه روز باید درس خواند. ما هر چه درس بخوانیم، کم است. باید در فقه، اصول، عقاید و معارف عالم شویم و با اجتماعیات آشنا شویم و امثالهم.

فهو أيضاً داخل في عنوان «الفقير» شرعاً؛ ومن هذا الباب؛[10] داخل در عنوان فقیر شرعی است. چرا؟ مگر عنوان فقیر، شرعاً چه بوده، که او داخل در عنوانش است؟ به نظر ما شاید منظور ایشان این است که شرعاً نسبت به چنین کسی تعابیری وارد شده، که می‌فهمیم فقیر است. مثلاً روایاتی که می‌گویند خدای متعال روزی طالب علم را به عهده گرفته و طالب علم دین نباید به دنبال طلب دنیا برود.


logo