1404/02/30
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه خانواده / نفقه اقارب / شروط نفقه / عجز از اکتساب
موضوع: فقه خانواده / نفقه اقارب / شروط نفقه / عجز از اکتساب
کلام در موارد وجوب نفقه بود و دومین شرط از شرایط منفق علیهم عجز از اکتساب است.
محقق حلی فرمودند قادر بر اکتساب کالغنی است.
وإنما الکلام فی أنه هل یشترط مع ذلک العجز عن الاکتساب اللائق بحاله؟ الأظهر عند المصنف بل لعله الأشهر اشتراطه بل لم أعثر فیه علی مخالف هنا لأن النفقة معونة علی سد الخلة، والمکتسب قادر فهو کالغنی ولذا منع من الزکاة والکفارة المشروطة بالفقر، فعن النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم «لا حظ فی الصدقة لغنی ولا لقوی مکتسب» لکن قد یناقش بمنع صدق الغنی عرفا علی القادر المعرض عن الاکتساب، بل یصدق علیه أنه محتاج، ولا دلیل علی أنه بحکم الغنی شرعاً، نعم لو تلبس بالاکتساب الساد لخلته کان غنیا أو بحکمه، ولعل هذا هو المراد من الخبر المزبور، بل یمکن تنزیل کلام الأصحاب أیضا علیه، کما أوضحنا ذلک فی باب الزکاة.[1]
اظهر نزد صاحب شرایع بلکه اشهر شرطیت است و در بحث ما مخالفی یافت نکردم به دلیل اینکه نفقه معونه ای برای سد خلة و رفع نقص و نداری است. و کاسب قادر است و مانند دارا است. فلذا در بحث زکات و کفارات هم مشروط به فقر است و همانجا هم قادر بر اکتساب دیگر نباید زکات بگیرد.
در مستدرک باب 6 از مستحقین زکات ح 2 آمده است که: حضرت رسول فرمودند: بهرهای در صدقه برای غنی و قوی مکتسب نیست. لذا در ما نحن فیه قادر بر اکتساب است و نفقه بر او تعلق نمیگیرد.
در حدیث کسب فعلی بیان شده ولی محل کلام ما قادر بر اکتساب است. شاید صاحب جواهر اکتساب را حمل بر قدرت بر اکتساب کردهاند.
مناقشه: قادر مکتسبی که تکسب ندارد که غنی نیست. عاجز که فقیر است و ولی مکتسب بالقوه که غنی نیست. و صرف قدرت بر اکستاب دلیلی بر خروج از عنوان فقیر نیست و دلیلی هم نداریم قادر بر اکتساب به او غنی گفته شود. بله اگر تلبس به اکتساب کند غنی میشود و حکما ملحق به غنی میشود و مراد خبر هم احتمالاً همین باشد که مکتسب مراد مکتسب بالفعل است.
ومن الغریب ما وقع من بعضهم هنا أن الامرأة القادرة علی التکسب بالتزویج کذلک بحکم الغنی، إذ من الواضح عدم اندراج نحو ذلک فی القدرة علی التکسب الذی هو بحکم الغنی، وأغرب من ذلک ما عن شرح النافع من احتمال اشتراط عدم تمکن القریب من آخذ من الزکاة ونحوها من الحقوق، والله العالم.[2]
برخی گفتهاند اگر خانم پس از ازدواج با نفقه یا تکسب میتواند غنی شود دیگر وجوب نفقه بر پدر ندارد. این غریب است؛ چون امرأة قادره به حکم غنی نیست و قادر بر تکسب محسوب نمیشود و از این غریبتر آنچه در شرح نافع آمده است که ما احتمال دهیم آن فرد نتواند خمس و این موارد را دریافت کند ولی اگر بتواند فقیر نیست چون این یقیناً مصداق فقیر است و کسی که نتواند زندگیاش را اداره کند و لو زکات بگیرد فقیر است.
شرطیت اکتساب لایق به حالش
فلو لم يكن كذلك لم يجب الإنفاق عليه، و ربما قيل باشتراط الفقر خاصة و أنه لا يشترط عدم القدرة على الاكتساب لحصول الحاجة بالفعل، و هو مردود بأن النفقة معونة على سد الخلة، و المكتسب قادر فهو كالغني، و من ثم منع من الزكاة و من الكفارات المشروطة بالفقر.
نعم يعتبر في الكسب كونها لائقا بحاله عادة، فلا يكلف من كان شريف القدر و العالم الكنس و الدباغة و نحوهما، و لو أمكن المرأة الكسب بالتزويج بمن يليق بها تزويجه عادة فهي قادرة بالقوة، و هل يشترط عدم تمكن القريب من أخذ نفقته من الزكاة و نحوها من الحقوق؟ احتمالان، قال في شرح النافع: أظهرهما العدم، تمسكا بالإطلاق.[3]
ایشان قیدی اضافه میکنند: اکتساب باید لایق به حالش باشد؛ مثلاً اسنپ برای طلبه لایق به حال نیست. چوپانی و کشاورزی شغل انبیاء است و کشاورزی با شئون طلبگی منافات ندارد. شلغم فروشی لایق به حال نیست برای کسوت طلبگی.[4]
مثلاً دباغی و فاضلاب خالی کنی در شأن افراد نیست.
خانم هم اگر بتواند ازدواج کند قادره بالقوه است و ما اگر قادره بالقوه را از فقیر خارج کردیم فبها و اگر الحاق به فقیر کردیم واجب النفقه است.
آیا قریب واجب النفقه مستحق زکات اگر باشد و بگیرد فقیر است؟
شرح نافع: عدم اشتراط و اگر زکات بگیرد هم فقیر است تمسکا به اطلاق ادله وجوب نفقه فقیر.
کلام امام خمینی و شرح آیت الله مکارم از کلام ایشان بیان خواهد شد.