« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1404/02/29

بسم الله الرحمن الرحیم

فقه خانواده / نفقه اقارب / شروط نفقه / بررسی شرط فقر

 

موضوع: فقه خانواده / نفقه اقارب / شروط نفقه / بررسی شرط فقر

روایتی دیروز خواندیم که معنای آن مجمل بود.

لا ینبغی للوارث أن یضار المرأة، فیقول: لا أدع ولدها یأتیها ویضار ولدها إن کان عبد لهم عنده شی‌ء فلا ینبغی أن یقتر علیه.

در تعدادی از نقل‌ها کلمه عبد وجود ندارد.

معنای روایت: وارث پدر بچه، مادر را نباید ضرر بزنند (مراد مرضعه است)، من نمی‌گذارم پسر جای مادر بیاید، و با مادر علاقه و انس داشته باشد، و به بچه هم نباید ضرر بزنند به اینکه اگر برای وراث نزد بچه باشد به او سخت بگیرند. و از بحث وجوب انفاق در این فرض خارج می‌شود.

در بحث انفاق سه گروه بودند: زوجه و ابوین و اولاد و اعمام و اخوال و آخ و آخت.

آیا انفاق بر منفق علیه و اقارب شرطی هم وجود دارد یا خیر؟

زوجه را باید کنار گذاشت چون مطلقاً بر او نفقه واجب است و لو زوجه غنیه باشد.

شرطیت فقر و عجز از اکتساب

ویشترط فی وجوب الإنفاق الفقر. وهل یشترط العجز عن الاکتساب؟ الأظهر اشتراطه، لأن النفقة معونة علی سد الخلة. والمکتسب قادر، فهو کالغنی. ولا عبرة بنقصان الخلقة ولا بنقصان الحکم، مع الفقر والعجز وتجب ولو کان فاسقا أو کافرا.[1]

شرط فقر و عجز از اکتساب نیز شرط است، یعنی فقیری که عجز از اکتساب دارد نفقه بر او واجب است، نفقه کمک می‌کند خلل منسد شود و اگر طرف می‌تواند کسب کند قادر بر سد خلل است و کالغنی است.

استاد: این دلیل به استحسان نزدیک است.

نکته بعد: اعتنائی به نقصان خلقت نیست (نابینا یا زمین گیر باشد) بلکه اگر سالم است و حقوقش کفاف زندگی را نمی‌دهد نفقه‌اش واجب است.

نکته بعد: نقصان حکم هم لازم نیست داشته باشد مثلاً جنون و صغر، اگر عاقل کبیر است و خرجش کفاف نمی‌دهد نفقه‌اش واجب است.

اگر بچه فاسق یا کافر باشد هم نفقه‌اش واجب است.

وتسقط إذا کان مملوکا، وتجب علی المولی. مثلاً بچه‌اش اسیر شده و عبد شده نفقه بر مولای او واجب است. پدر مسلمان فرزند کافری دارد و خانه آنها در بلاد کفر است و در جنگ فرزندش اسیر مسلمانان می‌شود.

شرط منفق (انفاق کننده)

سؤال در منفق هم شرط است؟ بله قدرت و اگر فقط خرج خود را می‌تواند بدهد خودش مقدم است و اگر چیزی اضافه آمد برای همسر است و اگر چیزی اضافه آمد برای والدین و اولاد.

شرط اول: فقر منفق علیه

ادله

اجماع

انصراف

محقق خوانساری: بر شرطیت فقر ادعای اجماع شده است و ادله وجوب نفقه انصراف به صورت فقر دارد (چه انصرافی دارد؟ انصراف الا در زوجه که دلیل خاص داریم).[2]

اصل برائت

صاحب ریاض هم وجوب نفقه را مشروط به فقر دانسته است و اشتراط فقط مثل شرط قدرت منفق است و موضع وفاق است و این حجت است و اصلی هم در محل داریم: نسبت به منفق علیه غنی اصل این است که نسبت به او تکلیفی نداریم و برائت ذمه از نفقه دادن به او. [3]

دور در نفقه و امر به غیر مقدور

يشترط في المنفق ان يكون غنيا لما مر وهل يعتبر عجز الفقير الذي لا يجب عليه الانفاق عن الاكتساب؟ وجهان من اطلاق الامر بالانفاق واطلاق الامر باعطائه الاجر للرضاع وان القادر على التكسب غني في الشرع ومن الاقتصار فيما خالف اصل البراءة وغيره على محل اليقين وهو الوجوب بشرط الغني الفعلي وان النفقة عليهم مواساة ولا مواساة على الفقير وان كان قادرا على الاكتساب وان الله تعالى قال: (لينفق ذو سعة من سعته ومن قدر عليه رزقه فلينفق مما آتيه الله) ولم يقل فليكتسب اظهرهما الاول كما عن المبسوط والتحرير لان اصل البراءة لا يرجع إليه مع الدليل والقادر على الاكتساب داخل في ذي السعة وفيما آتاه الله تعالى. [4]

دلیل آن اصل است ولی در انصراف خدشه می‌کنیم و می‌گوییم چه کسی انصراف را بیان کرده است و اولی استدلال به آن بر اجماع و از ایجاب نفقه پدر و مادر و اولاد نسبت به یکدیگر این فقر برداشت می‌شود و اگر وجوب مطلق باشد لازمه‌اش این است که اگر غنی هم باشد باید به او نفقه بدهد و این محل اشکال است.

تقریب دلیل ایشان: دور لازم می‌آید.

شاید همین هم سرّ در اعتبار در غنای منفق است و اگر هم در منفق هم غنا شرط نباشد، لازمه‌اش این است که فقیر خرج بچه را بدهد و بالعکس و امر به غیر مقدور است.


logo