1404/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه خانواده / حقوق زوجه / خروج زوجه از منزل بدون اذن زوج / بررسی طائفه سوم روایات
موضوع: فقه خانواده / حقوق زوجه / خروج زوجه از منزل بدون اذن زوج / بررسی طائفه سوم روایات
کلام ما در بحث خروج زوجه از منزل بدون اذن زوج و حکم آن بود و عرض کردیم چند طایفه از روایات وجود دارد و روایت سوم طایفه مستفیضه آمره به حبس و ستر نساء در بیوت بود و روایات این طایفه عمدتاً مشکل سندی داشتند و آن روایاتی که صحیح السند بودند از نظر دلالی تحلیل کردیم و این طایفه را دلیل برای مدعا ندانستیم و اخص از مدعا دانستیم.
شیخ طوسی در مجالس و اخبار نقل کرده است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ): النِّسَاءُ عِی وَ عَوْرَاتٌ، فَاسْتُرُوا الْعَوْرَاتِ بِالْبُیوتِ، وَ اسْتُرُوا الْعِی بِالسُّکوتِ.[1]
عَنِ النَّبِی (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ)، قَالَ: النِّسَاءُ عِی وَ عَوْرَاتٌ، فَاسْتُرُوا عِیهُنَّ بِالسُّکوتِ، وَ عَوْرَتَهُنَّ بِالْبُیوتِ.[2]
این روایات را بررسی کردیم و تکرار نمیکنیم و از نظر سندی هم (حسن بن اسماعیل از ابی المفضل نقل میکند که ابی المفضل امامی ضعیف است) دارای ایراد است.
روایت چهارم
(۲۵۰۵۴) ۷ ـ علی بن عیسی فی (کشف الغمة) نقلا من کتاب (أخبار فاطمة علیها السلام) لابن بابویه عن علی علیه السلام قال: کنا عند رسول الله صلی الله علیه و آله فقال: أخبرونی أی شیء خیر للنساء؟ فعیینا بذلک کلنا حتی تفرقنا، فرجعت إلی فاطمة علیها السلام فأخبرتها بالذی قال لنا رسول الله صلی الله علیه و آله و لیس أحد منا علمه و لا عرفه، فقالت: ولکنّی أعرفه: خیر للنساء أن لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال، فرجعت إلی رسول الله صلی الله علیه و آله فقلت: یا رسول الله سألتنا أی شیء خیر للنساء؟ خیر لهن أن لا یرین الرجال ولا یراهن الرجال، فقال: من أخبرک، فلم تعلمه وأنت عندی؟ فقلت: فاطمة، فأعجب ذلک رسول الله صلی الله علیه و آله وقال: ان فاطمة بضعة منی.[3]
سند مرسل است و مرحوم اربلی ددر کشف الغمه در باب اخبار فاطمة از امیر المومنین نقل کرده است.
حضرت امیر (علیه السلام) میفرمایند نزد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) بودیم و ایشان فرمودند: چه چیزی برای زنان بهتر است؟ نزد ایشان توقف کردیم؛ (البته توقف برای حضرت معنا ندارد ولی این مراحل ظاهری باید رعایت شود که عظمت فاطمه زهرا سلام الله علیها مشخص شود.) ما از پیامبر جدا شدیم و به سمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رفتم و ایشان را دیدم و فرمایش پیامبر را به ایشان منتقل کردم در حالی که هیچکدام از ما نمیدانستیم. (این حدیث را باید توجیه کنیم، چون با علم امام سازگاری ندارد و از نظر دلالی هم مشکل دارد) و حضرت فاطمه پاسخ دادند و مجدد نزد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) رفتند و پاسخ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را به حضرت رسول منتقل کردند.
این روایت از نظر دلالی مشکل هایی دارد؛ مثلا اعجاب ظاهری شاید برای رسول خدا معنا داشته باشد ولی اعجاب واقعی درباره چنین مسأله ای بعید است. در عرف عربستان وقتی انسان از چیزی لذت میبرد میگوید: اعجبک شاید به این معنا صحیح باشد.
محل استشهاد که واضح است و بر مدعی چگونه دلالت میکند؟ اصلاً دلالت ندارد؛ چون درجه خیر را برای نساء بیان میکند ولی این میتواند ناظر به استحباب و رعایت درجات عالیه باشد.
اگر هم دال بر وجوب باشد باز هم اخص از مدعاست، اگر خانم به صورتی بیرون باشد که مردی او را نبیند باز هم شامل میشود؟ کلمه خیر بهترین چیز است و دال بر وجوب نیست. اگر دلالت این روایت را بپذیریم، چطور خانمها در مسجد میآمدند و از حضرت رسول سؤال میکردند؟
از این روایت لزوم اذن استفاده نمیشود؛ بله، از برخی اخبار طایفه اول استفاده میشد که از مرحوم کلینی نقل شده بود: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَی النَّبِی ص فَقَالَتْ یا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَی الْمَرْأَةِ فَقَالَ لَهَا أَنْ تُطِیعَهُ وَ لَا تَعْصِیهُ وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَیتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعَهُ نفسها وَ إِنْ کانَتْ عَلَی ظَهْرِ قَتَبٍ وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَیتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ إِنْ خَرَجَتْ مِنْ بَیتِهَا بِغَیرِ إِذْنِهِ لعنتها مَلَائِکةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِکةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِکةُ الْغَضَبِ وَ مَلَائِکةُ الرَّحْمَةِ حَتَّی تَرْجِعَ إِلَی بیتها فَقَالَتْ یا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَی الرَّجُلِ قَالَ وَالِدُهُ فَقَالَتْ یا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَی الْمَرْأَةِ قَالَ زَوْجُهَا قَالَتْ فَمَا لِی عَلَیهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَی قَالَ لَا وَ لَا مِنْ کلِّ مِائَةٍ وَاحِدَةٌ قَالَ فَقَالَتْ وَ الَّذِی بَعَثَک بِالْحَقِّ نَبِیاً لَا یمْلِک رَقَبَتِی رَجُلٌ أَبَداً.[4]
اینجا تعبیر صریح است و خروج بذون اذن را مستلزم لعن دانستند که دال بر لزوم اذن است.
؛ آیت الله مکارم در انوار الفقاهه جمع بندی بیان میفرمایند: فقد تحصّل من جمیع ما ذکرنا: أنّ هناک روایات کثیرة متضافرة من طرق الفریقین، تدلّ علی عدم جواز خروج المرأة من بیت زوجها إلّا بإذنه.[5]
ولکن فی المراد منها خلاف؛ فیظهر من کثیر من الأصحاب أنّ هذا الحکم مطلق؛ إلّا فی العمل بالواجبات.
البته آیا واقعاً روایات کثیره داریم؟ به نظر ما خیر، تعدادی وجود دارد اما کثیر نیست.
جمع کثیری از علما هم به ادعای آیت الله مکارم قائل شدند که خروج بدون اذن زوج جایز نیست الا در عمل به واجبات.
استاد: آیا انقاذ جان مؤمن واجب است؟ بله قطعاً. قطع رحم حرام است و صله رحم هم واجب است، در این موارد قائل به جواز میشویم یا خیر؟
و یظهر من بعض الأعلام، أنّ الحرمة إنّما هی فیما إذا کان مزاحماً لحقّ الزوج، أو کان مصداقاً للنشوز؛ بأن خرجت من بیته، ولم ترجع غیظاً علیه، قال سیدنا الاستاذ العلّامة الخوئی- فیما حکی عنه فی «مستند العروة الوثقی» عند الکلام فی حکم سفر المعصیة فی صلاة القصر- ما نصّه: «هذا» أی سفر الزوجة بدون إذن الزوج «لا دلیل علی حرمته علی الإطلاق، بل حتّی مع النهی، فضلًا عن عدم الإذن؛ إلّا إذا کان موجباً للنشوز، و منافیاً لحقّ الزوج، فإنّ هذا المقدار ممّا قام علیه الدلیل. و علیه یحمل ما ورد فی بعض الأخبار؛ من حرمة الخروج بغیر الإذن، فإنّ المراد- بحسب القرائن- خروجاً لا رجوع فیه؛ بنحو یصدق معه النشوز.[6]
برخی دیگر هم فرمودند: حرمت خروج زمانی است که مزاحم با حق زوج باشد و یا مصداق نشوز باشد مثل اینکه از خانه خارج نشود و از باب غیظ بر شوهر برنگردد. بیرون رفتن خانه مقدمه بازنگشتن و نشوز است و نشوز هم حرام است.
عبارت آیت الله خویی را بیان میکنند که سفر زوجه دلیلی بر حرمت نداریم حتی اگر زوج نهی کند تا چه برسد که نهی نکرده ولی اذن هم نداده است. مگر اینکه موجب نشوز باشد که دلیلی بر حرمت در فرض نشوز وجود دارد.
پس روایات ناهی از خروج از منزل را چه باید کرد؟(طبق نظر آیت الله خویی) باید حمل کرد بر فرض نشوز و منافات با حق زوج و مراد به حسب قرائن خروجی است که رجوعی در کار نیست.
استاد: قرائن چیست؟ کما اینکه آیت الله مکارم نیز این حمل را نمیپذیرند.
وکیفما کان: فلا دلیل علی أنّ مطلق الخروج عن البیت بغیر الإذن، محرّم علیها؛ ولو بأن تضع قدمها خارج البیت لرمی النفایات مثلًا، أو تخرج لدی غیبة زوجها- لسفر، أو حبس، أو نحو ذلک- إلی زیارة أقاربها، أو زیارة الحسین علیه السلام مع تستّرها وتحفّظها علی بقیة الجهات، فإنّ هذا ممّا لا دلیل علیه بوجه.
دلیلی ندارد خانم برای بیرون گذاشتن زباله هم حق خروج نداشته باشد. این قابل پذیرش نیست به خصوص اگر شوهر سفری یک ساله را برود.
برخی میگویند: دلیل پنجم مرحوم شیخ والانصاف است و دلیل پنجم برخی سیره عقلا است و دلیل پنجم آیت الله خویی مذاق شارع است. از مذاق شریعت هم این برداشت نمیشود که خانم در صورت حبس زوجش حق زیارت امام حسین و یا صله رحم را نیز نداشته باشد.
سپس آیت الله مکارم میفرمایند شاید آیت الله خویی این فرمایش را از صاحب جواهر گرفته باشند که ایشان فرمودند: یکی از سفرهای حرام خروج زوجه برای سفر نشوزی است.
ولکنّ الإنصاف مع ذلک کلّه: أنّ حمل جمیع الروایات السابقة علی عنوان «النشوز» وخروجها بقصد عدم الرجوع، مشکل جدّاً، فراجع الروایات السابقة.[7]
حمل همه اخبار گذشته بر عنوان نشوز و خروج زوجه به قصد عدم رجوع مشکل است و باید به دیگر روایات نیز مراجعه کرد.