1404/01/25
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه خانواده / حقوق زوجه / خروج زوجه از منزل بدون اذن زوج / بررسی روایات
موضوع: فقه خانواده / حقوق زوجه / خروج زوجه از منزل بدون اذن زوج / بررسی روایات
سالروز شهادت حضرت حمزه و سایر شهدای واقعه احد و وفات حضرت عبد العظیم حسنی را محضر مبارک امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شما بزرگواران تسلیت عرض میکنم.
سخن ما در این دو فرض بود که در بحث خروج زوجه از منزل بدون اذن زوج؛ خروج به جهت اتیان واجب موسع، و یا اتیان امر مباحی که منافی با استمتاع زوج نباشد و عرض کردیم در این زمینه دستههایی از روایات است وطایفه اولی روایاتی بودند که خروج زن را مطلقاً به اذن زوج گره زده بودند.
[۲۵۴۵۵] ۵ ـ محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن شعیب بن واقد، عن الحسین بن زید، عن الصادق، عن آبائه علیهمالسلام عن النبی صلیاللهعلیهوآله ـ فی حدیث المناهی ـ قال: ونهی أن تخرج المرأة من بیتها بغیر اذن زوجها، فإن خرجت لعنها کل ملک فی السماء وکل شیء تمر علیه من الجن و الانس حتی ترجع إلی بیتها، ونهی أن تتزین لغیر زوجها، فإن فعلت کان حقا علی الله عزّ وجلّ أن یحرقها بالنار، و نهی أن تتکلم المرأة عند غیر زوجها وغیر ذی محرم منها أکثر من خمس کلمات مما لا بد لها منه، ونهی أن تباشر المرأة المرأة و لیس بینهما ثوب، و نهی أن تحدث المرأة المرأة بما تخلو به مع زوجها ـ إلی أن قال: ـ وقال علیهالسلام : أیما امرأة آذت زوجها بلسانها لم یقبل الله منها صرفاً ولا عدلا ولا حسنة من عملها حتی ترضیه، وإن صامت نهارها وقامت لیلها وأعتقت الرقاب وحملت علی جیاد الخیل فی سبیل الله وکانت فی أول من ترد النار، وکذلک الرجل إذا کان لها ظالما، ثم قال: ألا وأیما امرأة لم ترفق بزوجها وحملته علی ما لا یقدر علیه وما لا یطیق لم یقبل الله منها حسنة وتلقی الله وهو علیها غضبان.[1]
شیخ صدوق این حدیث را نقل میکنند و این حدیث مناهی معروف است که حضرت از چند شیء نهی کردند. منهیهای توسط پیامبر اکرم بیان شده است.
البته شعیب ابن واقد توثیق نشده و غیر امامی و بلکه تضعیف شده است. بنده عرض میکنم تکثر روایات اذن زوج برای خروج زوجه، حداقل تواتر اجمالی دارد و خیلی نیازمند بحث سندی نیستیم. در جلسه قبل روایات صحیحه هم بیان کردیم.
حضرت نهی کردند و ماده نهی هم دال بر حرمت است (همچنان که ماده امر دال بر وجوب است) و موارد خلاف با قرینه خارج میشود. اگر زن بدون اذن شوهر خارج شود مورد لعنت واقع میشود و حدیث ادامه دارد. این نهی کاملاً ظهور در حرمت دارد و وحدت سیاقیه نهی شدیدی را در این حدیث مطرح میکند.
[۲۵۴۵۶] ۶ ـ وبإسناده عن حماد بن عمرو وأنس بن محمد، عن أبیه، عن جعفر بن محمد، عن آبائه علیهمالسلام ـ فی وصیة النبی صلیاللهعلیهوآله لعلی علیهالسلام ـ قال: یا علی، لیس علی النساء جمعة ولا جماعة، ولا أذان، ولا إقامة، ولا عیادة مریض، ولا اتباع جنازة، ولا هرولة بین الصفا والمروة، ولا استلام الحجر، ولا حلق، ولا تولی القضاء، ولا تستشار، ولا تذبح إلا عند الضرورة، ولا تجهر بالتلبیة، ولا تقیم عند قبر، ولا تسمع الخطبة، ولا تتولّی التزویج بنفسها، ولا تخرج من بیت زوجها إلا بإذنه، فإن خرجت بغیر اذنه لعنها الله عزّ وجلّ وجبرئیل ومیکائیل، ولا تعطی من بیت زوجها شیئا إلا باذنه، ولا تبیت وزوجها علیها ساخط وإن کان ظالما لها.[2]
اسناد شیخ صدوق به حماد بن عمرو و أنس بن محمد از پدر ایشان (پدر انس) از جعفر بن محمد از پدرانشان تا وصیت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام).
برای خانمها نماز جمعه و جماعت و اذان و اقامه بلند گفتن لازم نیست. حال ببینید چقدر خانمها سعی میکنند استلام حجر کنند و با نامحرمان برخورد میکنند. عهده دار شدن امر قضا (که دو سال فقه قضا را ما بحث کردیم) هم برای خانمها نیست.
شاهد ما هم خروج بدون اذن زوجه از خانه است. فقرات این حدیث باید یک به یک بررسی شود، بعلاوه اینکه سند این روایت نیز معتبر نیست. ولی محل نزاع ما را این حدیث بیان کرده است. مثلاً اگر شوهر ظلم عظیم کرده است، نباید زوجه تظلم کند. این روایت در خصال هم بیان شده و سه سند دارد. حماد بن عمرو در این اسناد مجهول است.
[۲۵۴۵۷] ۷ ـ وفی (عیون الاخبار): عن علی بن عبدالله الوراق، عن محمد بن أبی عبدالله، عن سهل بن زیاد، عن عبد العظیم بن عبدالله الحسنی، عن محمد بن علی الرضا، عن آبائه، عن علی علیهمالسلام قال: دخلت أنا وفاطمة علی رسول الله صلیاللهعلیهوآله فوجدته یبکی بکاءا شدیداً، فقلت له: فداک أبی وامی یا رسول الله، ما الذی أبکاک؟ فقال: یا علی، لیلة اسری بی إلی السماء رأیت نساء من امتی فی عذاب شدید فأنکرت شأنهن فبکیت لما رأیت من شدة عذابهن، ثم ذکر حالهن ـ إلی أن قال: ـ فقالت فاطمة: حبیبی وقرة عینی أخبرنی ما کان عملهن، فقال: أما المعلقة بشعرها فانها کانت لا تغطی شعرها من الرجال، وأما المعلقة بلسانها فانها کانت تؤذی زوجها، وأما المعلقة بثدییها فانها کانت ترضع أولاد غیر زوجها بغیر اذنه، وأما المعلقة برجلیها فانها کانت تخرج من بیتها بغیر اذن زوجها، وأما آلتی کانت تأکل لحم جسدها فانها کانت تزین بدنها للناس، وأما آلتی تشد یداها إلی رجلیها وتسلط علیها الحیات والعقارب فانها کانت قذرة الوضوء والثیاب، وکانت لا تغتسل من الجنابة والحیض ولا تتنظف، وکانت تستهین بالصلاة، وأما العمیاء الصماء الخرساء فانها کانت تلد من الزنا فتعلّقه فی عنق زوجها، وأمّا آلتی کانت تقرض لحمها بالمقاریض فانها کانت تعرض نفسها علی الرجال، وأمّا آلتی کانت تحرق وجهها وبدنها وهی تجر أمعاءها فانها کانت قوادة، وأمّا آلتی کان رأسها رأس خنزیر وبدنها بدن الحمار فانها کانت نمامة کذابة، وأما آلتی کانت علی صورة الکلب والنار تدخل فی دبرها وتخرج من فیها فانها کانت قینة نواحة حاسدة، ثم قال علیهالسلام : ویل لامرأة أغضبت زوجها وطوبی لامرأة رضی عنها زوجها.[3]
این روایت معتبره است و در کتاب شریف عیون اخبار الرضا است. ما سهل بن زیاد را معتبر میدانیم.
روایت بیان میدارد که امیر المومنین (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفتند و دیدند پیغمبر گریه سختی داشتند و علت را که پرسیدند، حضرت در جواب فرمودند: شب معراج خانمهایی از امتم را دیدم و حال آنها خیلی ناگوار بود و از شدت عذابشان به گریه افتادم.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: حبیب من و نور چشم من، چرا این خانمها اینطور عذا شدند؟ فرمودند: خانمی که به مویش آویزان بود، موهایش را نمیپوشانید و آنکه از سینههایش آویزان بود، به اولاد دیگران بغیر اذن شوهر شیر میداد (البته رضاع کبیر اهل سنت مراد ما نیست)؛ اما خانمی که به پایش آویزان بود، بدون اذن زوج از خانه خارج میشده، پس معلوم میشود این کار حرام است. خانمی گوشت خود را میخورد که بدننمایی میکرد و عذابهای مختلف و علل آنها را حضرت بیان میکنند.
روایات در مورد مردها و عذابهای آنها نیز بسیار است و چون بحث ما متناسب با این روایات است، آنها را بیان میکنیم.