1403/12/05
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه خانواده / حقوق زوجه / حق قسم / حق مشترک بین زوج و زوجه / هبه حق قسم توسط زوجه
موضوع: فقه خانواده / حقوق زوجه / حق قسم / حق مشترک بین زوج و زوجه / هبه حق قسم توسط زوجه
ما در بحث قسم، جهات هفتگانهای را متعرض شدیم و در ادامه چند مورد از مستحبات را اشاره خواهیم کرد و سپس وارد بحث خروج زوجه از منزل میشویم.
جهت هشتم بحث
آیا میتواند زوجه حقش را هبه کند و از زوج چیزی دریافت کند؟ به صورت مدت دارد و یا دائماً؟
محقق میفرمایند و لها أن تهب لیلتها للزوج أو لبعضهن مع رضاه. فإن وهبت للزوج، وضعها حیث شاء. وإن وهبتها لهن، وجب قسمتها علیهن. وإن وهبتها لبعضهن، اختصت بالموهوبة. وکذا لو وهبت ثلاث منهن لیالیهن للرابعة، لزمه المبیت عندها من غیر إخلال.[1]
زوجه میتواند حقش را به زوج و یا به زوجات دیگر ببخشد؛ مثلاً زوجه اول، شب خود را از لج زوجه دوم، به زوجه سوم میبخشد به شرط اینکه زوج و یا زوجه دیگری که موهوب است راضی شود. (این حق مشترک مثل ملک مشاع و خیار مشترک است و به این معنا که از دو طرف و واحد است) حال اگر به زوج هبه کرد، میتواند آن شب را هر جا میخواهد برود و یا برای خودش قرار دهد و اگر بین آن سه نفر دیگر و زوجات دیگر تقسیم کرد، زوج هم باید بین آن سه زوجه دیگر تقسیم کند و اگر به برخی هبه کرد، به همان مخصوص میشود و اگر سه زوجه حقشان را به زوجه چهارم دادند، باید چهار شب را نزد همان زوجه باشد.
بیان شهید ثانی
إذا سامحت واحدة من زوجاته و ترکت حقّها من القسم لم یجب علی الزوج القبول، سواء جعلنا الحقّ مختصّا به أم مشترکا، لأن الاستمتاع بها حقّه فی الجملة، فله أن یبیت عندها فی نوبتها. و إن رضی بالمسامحة ینظر إن وهبت من ضرّة بعینها بات عند الموهوبة منها لیلتین لیلة لها و اللیلة المنتقلة عن الواهبة.
و الأصل فی ذلک ما روی أن سودة بنت زمعة لمّا کبرت وهبت نوبتها لعائشة، و کان النبی (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) یقسم لها یومها و یوم سودة.[2]
اگر یک زوجه حقش را بخشید، زوج میتواند این را قبول کند و یا قبول نکند، چه حق مختص باشد و چه مشترک باشد. چون استمتاع زوجه، حق زوج است فی الجمله (مراد از استمتاع، بیتوته است) و اگر زوج راضی به بخشش حق قسم شد، شوهر نگاه کند اگر به زوجه خاصی بخشیده باشد، شوهر باید نزد همان زوجه برود و دلیل مطلب این است که سودة، حق قسمش را به عائشه بخشید و حضرت دو شب نزد عائشه میرفتند (البته راوی این عامه هستند).
ثمَّ إن کانت نوبة الواهبة متّصلة بنوبة الموهوبة بات عندها اللیلتین علی الولاء. و إن کانت منفصلة عنها فالأصحّ وجوب مراعاة النوبة فیهما، لأن حقّ من بین اللیلتین سابق فلا یجوز تأخیره، و لأن الواهبة علی تقدیر تأخّر لیلتها قد ترجع بین اللیلتین، و الموالاة تفوّت حقّ الرجوع علیها.[3]
اگر شب اول برای واهب و شب دوم برای موهوب باشد، باید دو شب پشت سر هم نزد موهوب باشد (بنده این را همراهی نمیکنم، چه کسی گفته ترتیب لازم است و حق زوجه یک شب از چهار شب باشد؟ و دورههای حق قسم میتواند شب زوجه را چابجا کند و موالات شرط نیست) و اگر موهوبه شب سوم و یا چهارم حقش باشد باید فصل ایجاد کند (در اینجا هم اشکال استاد وارد است و اگر دو خانم را همزمان عقد کرد، سابق و لاحقی معنا ندارد و فرضی تصویر میشود که سابق و لاحقی وجود نداشته باشد).
و إن وهبت حقّها من الزوج فله وضعه حیث شاء. و علی هذا فینظر فی لیلة الواهبة و لیلة آلتی یرید تخصیصها أ هما متوالیتان أم لا؟ و یکون الحکم علی ما سبق.
اگر زوجه حقش را به زوج بخشید، اختیار زمان به دست زوج است که هر کجا میخواهد برود و اگر حقش را به همه بخشید، قسم بین بقیه باید تقسیم شود و واهب مثل معدومه میشود.
و إن وهبت حقّها من جمیعهنّ وجبت القسمة بین الباقیات، و صارت الواهبة کالمعدومة. و مثله ما لو أسقطت حقّها مطلقاً. هذا إذا لم نوجب القسمة ابتداء، و إلا لم یتمّ تنزیلها کالمعدومة علی تقدیر الهبة لهنّ، لاشتراکهنّ حینئذ فی تمام الدور، و هو الأربع. و لو جعلناها معدومة فضل له لیلة. و الواجب علی هذا القول أن یرجع الدور إلی ثلاث دائماً ما دامت الواهبة مستحقّة للقسم. و یتفرّع علی ذلک ما لو طلّقها أو نشزت، فإن حکم لیلتها یسقط و تصیر کالمعدومة محضا، فلو کانت الموهوبة معینة اقتصر علی لیلتها، و علی التقدیر الآخر یفضل له لیلة.[4]
اگر حق خود را اسقاط کرد، و زوج قبول کرده است، زوج مختار است که تنها باشد یا منزل زوجات دیگر برود.
اگر قسم را از اول واجب بدانیم، زوجه اگر میبخشید، کالمعدومه نیست و باید شب او را بین دیگران تقسیم کند، چون هر سه شریک در تمام دور قسمت هستند. اما اگر این خانم مثل معدومه باشد یک شب برای زوج خواهد بود، سه شب برای زوجات دیگر خواهد بود.
اگر زوجه ناشزه باشد، متفرع بر این مطلب میشود و یا طلاقش داد، شب این خانم حکمش ساقط میشود و گویا این سه زوجه دارد و گویا زوجهاش دیگر نیست و اگر موهوبه یکی از زوجات باشد، اکتفاء بر شب همان زوجه میشود و باید نزد همان زوجه برود و شب اضافه در کار نیست و واهب کالمعدومه میشود. اگر هم مثل معدومه نباشد، یک شب برای موهوبه اضافه میشود (یک شب بالهبة و یک شب بالحق).
شاید اینطور معنا کنیم که سه شب سه شب تقسیم کند و شب چهارم حق مشترک باشد و در شبهای دیگر منحل شود.