1403/11/23
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه خانواده / حقوق زوجه / حق قسم / حق قسم همسر جدید / دیدگاه شهید ثانی و صاحب جواهر
موضوع: فقه خانواده / حقوق زوجه / حق قسم / حق قسم همسر جدید / دیدگاه شهید ثانی و صاحب جواهر
کلام ما در قسم زوجه جدیده و کلمات شهید ثانی را بیان میکردیم.
و لو قسم للأولی خمس عشرة و تزوّج بکرا خصّها بسبع، ثمَّ قسم ثلاثا للقدیمة و واحدة للجدیدة خمسة أدوار.[1]
این آقا دو عیال دارد و با سومی که باکره است ازدواج میکند و بعد قسم اولی را میدهد (15 شب) طبق مبنایی که میتواند تقسیم بندی کرد و قبل دادن حق قسم دومی ازدواج میکند، در اینجا 5 شب برای سومی در نظر میگیرد و یا پنج سه شب برای جدیده در نظر میگیرد و در بین این قسمها حق دیگران را نیز بدهد. اگر بعد از 15 شب هفت شب برای جدیده قرار دهد پنج دور سه شب برای زوجه قدیمه ای که حقش داده نشده قرار دهد که حقش کامل شود.
الخامس: لو تزوّج فی أثناء القسم ظلم من بقی بتأخیر حقّها بعد حضوره، و لا یؤثّر فی تقدیم الجدیدة. و یجب التخلّص من مظلمة المتأخّرة علی الوجه الذی ذکرناه.[2]
در وسط حقوق قسم اگر ازدواج کند ظلم کرده به دیگران چون بعد از وجوب حق آنرا تأخیر انداخته است ولی این ظلم در حق جدیده تاثیری ندارد. در این صورت باید از مظلمه مؤخره رها شود و باید حق را قضا کند (چه بعض حق باشد چه حق کامل باشد).
اشکال صاحب جواهر
وقد یقال: (أولا) أنه لا ظلم، لاشتراط حقها بعدم اتفاق نکاح جدید فی الأثناء وإلا کان مقدما لإطلاق النصوص السابقة و (ثانیاً) أنه لو فرض نکاحه بعد وفاء الأولی لیلتها دون الثانیة اختصت الجدیدة بأیام زفافها، ثم کان لها لیلة من الأربع، ولا یختص قسمها بین الباقیة والجدیدة حتی أنه تستحق الثلث مما لها.[3]
اولاً ظلمی اینجا صورت نگرفته است، چون از اول حق قسم مقید به عدم ازدواج جدیده است و از اول دایره حق محدود بوده است و ظلم نیست که ازدواج وسط حق قسم دیگران باشد و اگر مشروط نبود حق قسم سابق باید مقدم باشد چون نصوص مطلق است.
بیان استاد: چرا حق دومی مقدم باشد؟ لذا کان مقدما را ما همراهی نمیکنیم.
ثانیاً اگر ازدواج جدید بین دو حق قسم باشد، 15 شب به اولی داده است و همسر جدیده 7 شب یا 3 شب نزد او هست و برای جدیده یک شب از چهار شب هم قرار میدهد، و بعد 15 شب هم به دومی باید اختصاص بدهد سپس برای خودش یک شب از چهار شب قرار دهد اینطور نیست که 5 شب باید به دومی بدهیم و طبق برداشت شهید ثانی به زوجه اولی ظلم میشود. حقوق فعلی بین دومی و سومی است باید اول حق دومی را اختصاص بدهد.
ولکن قد یدفع الأخیر بأنه لا حق للجدیدة مع القدیمة المستوفیة حقها فی القسم قبل صیرورة الجدیدة زوجة، وانما تشارک الباقیة، فیکون کما لو کان عنده زوجتان، إلا أن القدیمة الباقیة قد استحقت عند القدیمة الأولی، لأن القسم کان بینهما، فیکون للقدیمة الباقیة ثلثان وللجدیدة ثلث، ویتجه حینئذ ما ذکره من أنه إذا وفی القدیمة لیلتها کان للجدیدة نصف لیلة.[4]
اولی حقش داده شده است و حق جدیده با دومی مشارکت میکند مثل جایی که دو زوجه بیشتر ندارد و حق دومی مقدم بر جدیده است و برای زوجه دومی دو سومش برای دومی است یک سومش برای زوجه جدیده است.