1403/09/18
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه خانواده / حقوق زوجه / حق قسم / ادله اقوال / بررسی روایات
موضوع: فقه خانواده / حقوق زوجه / حق قسم / ادله اقوال / بررسی روایات
کلام در روایات بحث قسم است. از مجموع روایاتی که بیان شد، قدر متیقن را برداشت میکنیم که اگر زوجهها متعدد بوده و همخوابی با یکی از آنها را شروع کرده باشد، اما وجوب قسم را، که اگر یک زوجه بیشتر ندارد، آیا واجب است یک شب از 4 شب را به او اختصاص دهد؟ برداشت نشد یا اگر 2 تا زوجه دارد، ولی هنوز با هیچ کدام همخوابی نداشته، صریحاً از روایات برداشت نشد.
٤ ـ باب وجوب العدل في القسم الواجب
[٢٧٢٤٨] ١ ـ محمد بن علي بن الحسين في (عقاب الاعمال) بإسناد تقدم في عيادة المريض عن رسول الله صلىاللهعليهوآله قال: ومن كانت له امرأتان فلم يعدل بينهما في القسم من نفسه وماله جاء يوم القيامة مغلولا مائلا شقه حتى يدخل النار.[1]
بررسی سندی
عن محمد بن موسی بن متوکل (امامی ثقه) عن محمد بن جعفر عن موسی بن عمران عن عمه الحسین بن زید حماد بن عمر نصیبی (شناخته نشده) ابی الحسن خراسانی عن میسره عن ابی عائشه عن یزید بن عمر عن عبدالعزیز عن ابی سلمه عن ابی حریره عن عبدالله بن عباس عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، سند درستی نیست.
روایت اصل وجوب قسم را بیان میکند؛ اما خصوصیات را بیان نکرده است.
[٢٧٢٤٩] ١ ـ محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن الحسن بن محبوب، عن إبراهيم الكرخي قال: سألت أبا عبدالله عليهالسلام عن رجل له أربع نسوة فهو يبيت عند ثلاث منهن في لياليهن فيمسهن، فإذا بات عند الرابعة في ليلتها لم يمسها، فهل عليه في هذا إثم؟ قال: إنما عليه أن يبيت عندها في ليلتها، ويظل عندها في صبيحتها، وليس عليه أن يجامعها إذا لم يرد ذلك.[2]
بررسی سندی
محمد بن علی بن الحسین (مرحوم شیخ صدوق) باسناده عن الحسن بن محبوب عن ابراهیم الکرخی (امامی ثقه) قال سئلت ابا عبدالله (امام صادق (علیه السلام)).
سند مرحوم شیخ صدوق به حسن بن محبوب، مشکلی ندارد و مرحوم شیخ کلینی و مرحوم شیخ طوسی هم، همین را نقل کردند. یعنی محمدین ثلاث، این روایت را نقل کرده و سندها هم مشکلی ندارد.
سند اول: مرحوم شیخ صدوق تا حسن بن محبوب، درست است.
سند دوم: مرحوم شیخ کلینی عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن حسن بن محبوب عن ابراهیم کرخی
سند سوم: مرحوم شیخ طوسی تا حسن بن محبوب، محذوری ندارد.
تعدد (4 زن)، فرض روایت است. فهو (زوج) شبها پیش آن سه تا میخوابد. فیمسهن (مس، تعبیر کنایی از مواقعه)، با آنها مواقعه هم میکند. با زن چهارم میخوابد اما با او مواقعه نمیکند. آیا با این کار گناه کرده؟ قال صبح شده، یعنی هوا روشن شده اما مرد، همچنان نزد او مانده، یعنی استمرار همخوابی با زن کافیست و جماع و مواقعه لازم نیست.
تا الان از روایات، استفاده کردیم که به فرض تعدد و شروع، قسم واجب است، اما آیا از باب عدالت بوده، که دور دوم لازم نیست یا از باب حق است، که دور دوم و سوم هم لازم است؟ چیزی به دست نیاوردیم.
[٢٧٢٥٠] ٢ ـ الفضل بن الحسن الطبرسي في (مجمع البيان): عن الصادق، عن آبائه عليهمالسلام ، أنّ النبيّ صلىاللهعليهوآله كان يقسم بين نسائه في مرضه فيطاف به بينهن.[3]
سند، مرسله است. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تقسیم را رعایت میکردند. آیا تقسیم از باب عدالت یا از باب حق بوده؟ فعل اصطلاحاً میشود سیره عملی و سیره عملی هم اجمال دارد و در اجمال، اخذ به قدر متیقن کرده و قدر متیقنش، تعدد و شروع است. دلیل اینکه کلمه مرضه در این روایت آمده، شاید این است که چون پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اخلاقی بودند، در عین اینکه حقی برای زنها نبوده، اما باز هم در حق آنها لطف کرده و در حال مریضی هم عدالت را رعایت میکردند.
[٢٧٢٥١] ٣ ـ قال: وروي أن عليا عليهالسلام كان له امرأتان، فكان إذا كان يوم واحدة لايتوضأ في بيت الاخرى.[4]
سند، مرسله است.
در روز نزد هر کدام از زنها که بود، حتی در خانه دیگری وضو نمیگرفت. چون حضرت (علیه السلام) میخواستند همه شئونشان را به خانهای که در آن بودند، اختصاص دهند. از این روایت، حق قسم به معنای ابتدایی استفاده نمیشود. حضرت (علیه السلام) تا این حد دقیق بودند که وضو را در خانهای میگرفتند، که نوبت آن زن بوده. یوم واحده، لیل نیست، ولو ممکن است به معنای یوم لیله (24 ساعت) هم باشد، اما در عین حال، چون در روایات دیگر، لیل داشتیم و اینجا یوم داریم، ممکن است بگوییم یوم هم به معنای خاص خودش اطلاق شده، یعنی حضرت (علیه السلام) روزها را هم رعایت میکردند.
[٢٧١٢٣] ٢ ـ وبإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين، عن الحسن بن علي، عن علي بن إبراهيم، عن محمد الاشعري، عن عبيد بن زرارة، عن أبيه زرارة، قال: كان الناس بالبصرة يتزوجون سرا فيشترط عليها أن لا آتيك إلا نهارا ولا آتيك بالليل، ولا أقسم لك، قال زرارة: وكنت أخاف أن يكون هذا تزويجا فاسدا، فسألت أبا جعفر عليهالسلام عن ذلك؟ فقال: لا بأس به، يعني التزويج، إلا أنه ينبغي أن يكون هذا الشرط بعد النكاح، ولو أنها قالت له بعد هذه الشروط قبل التزويج: نعم، ثم قالت بعد ما تزوجها: إني لا أرضى إلا أن تقسم لي وتبيت عندي، فلم يفعل كان آثما.[5]
بررسی سندی
مرحوم شیخ طوسی باسناده عن محمد بن احمد بن یحیی عن محمد بن الحسین عن الحسن بن علی عن علی بن ابراهیم عن محمد الاشعری عن عبید بن زراره عن امام باقر (علیه السلام).
آیت الله شبیری زنجانی در النکاح میفرمایند این سند که اینگونه طولانی است، سند غیر معهود بوده و نمیشود به آن اطمینان کرد. چرا طولانیست؟ چون بین مرحوم شیخ طوسی تا محمد بن احمد بن یحیی، چند واسطه و بین محمد بن احمد بن یحیی تا ابیه زراره، 7 واسطه و از مرحوم شیخ طوسی تا امام باقر (علیه السلام) 2 واسطه میشود. اما سند دوم روایت، مشکلی ندارد.
ایشان در چاپ قدیمی تهذیب میفرمایند 5 واسطه و از زراره، 6 واسطه. یعنی به جای علی بن ابراهیم عن محمد الاشعری، گفته ابراهیم بن محمد بن الاشعری عن عبید بن زراره، که سند، یک واسطه، فرق دارد. ایشان میفرمایند اگر سند این باشد، صحیح است.
گاهی در بصره پنهانی ازدواج میکردند، یعنی زن دوم یا زنهای بعدی را علنی نمیکردند و مرد به زن میگفت فقط روز میآیم و نمیتوانم شب بیایم. و برایت حق قسم قائل نمیشوم. زراره میگوید؛ میترسیدم این عقد و ازدواج به خاطر شرط مخالف مقتضای عقد (بعضیها میگویند این شرط، مفسد عقد است) فاسد و باطل شود. مثلاً زنی به مرد بگوید به عقد تو در میآیم، به شرطی که با من مواقعه نکنی، که این شرط میشود شرط مخالف مقتضای عقد. آیا این شرط، مفسد عقد است یا خیر؟ اختلاف و بحثی بین آقایان است.
حضرت (علیه السلام) فرمود این ازدواج اشکال ندارد. الا اینکه خوب است که این شرط را بعد از نکاح و عقد ازدواج بگذارد. حضرت (علیه السلام) فرمود لازم نیست در عقد شرط کند، بلکه بهتر است بعد از عقد، شرط کند. اگر شوهر بعد از عقد بگوید من نمیآیم، چه میشود؟ یعنی از ادامه روایت میفهمیم که زن هم باید قبول کند، یعنی اگر قبل از عقد، شرط کند، فایدهای ندارد و اگر بعد از عقد هم شرط کند و زوجه قبول نکند، گناهکار است، اما عقدش درست است.
با توجه به جمله یتزوجون سراً، ممکن است بگوییم فرض تعدد در روایت آمده و شروع نیامده. اما علی القاعده وقتی مرد میگوید شب نمیتوانم پیش تو (زن) بیایم، یعنی ظهور روایت در این است که شبها پیش دیگری است، وإلا اگر شب نزد دیگری نبوده، اگر نزد این زن بیاید، کسی نمیفهمد. یعنی از مفاد روایت، 2 چیز استفاده میشود:
1- تعدد
2- شروع شب خوابی با زن قبلی شده است.