1403/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه خانواده / حقوق زوجه / حق قسم / اقوال سه گانه پیرامون حق قسم / ادله اقوال / بررسی روایات
موضوع: فقه خانواده / حقوق زوجه / حق قسم / اقوال سه گانه پیرامون حق قسم / ادله اقوال / بررسی روایات
کلام در روایات بحث قسم است. وجوب قسم فی الجمله، از آیات استفاده میشود و بعضی از روایات هم، در این زمینه بیان شد.
[٢٧٢٣٥] ٣ ـ محمد بن علي بن الحسين بإسناده، عن العلاء، عن محمد بن مسلم قال: سألته عن الرجل تكون عنده امرأتان وإحداهما أحب إليه من الاخرى؟ قال: له أن يأتيها ثلاث ليال، والاخرى ليلة، فإن شاء أن يتزوج أربع نسوة كان لكل امرأة ليلة، فلذلك كان له أن يفضل بعضهن على بعض ما لم يكن أربعا.
این روایت از نظر سندی صحیحه است. محمد بن علی بن الحسین (مرحوم شیخ صدوق) باسناده عن العلاء بن رزین (سند مرحوم شیخ صدوق به علا سند صحیح است) عن محمد بن مسلم قال سئلته (روایت مضمره است، اما چون اضمار از کسی مثل محمد بن مسلم است، علی القاعده مشکلی ندارد).
از حضرت (علیه السلام) سؤال کردم مردی 2 زن دارد، که یکی از دیگری محبوبتر است. قال له (فرمایش معصوم (علیه السلام) به محمد بن مسلم) 3 شب نزد یک زن و یک شب نزد دیگری میرود. اگر 4 زن داشت، باید هر شب را به یکی اختصاص میداد. اگر 4 زن نداشت، میتواند یکی را بر دیگری ترجیح دهد، یعنی 3 شب نزد یک زن و یک شب نزد دیگری برود.
این روایت، بحث قسم را بیان کرده و تفضیل در قسم، که یک شب از 4 شب حق اوست و بیشتر حق ندارد و مرد میتواند شب اضافه را به زن دیگر اختصاص دهد. در عبارت كان لكل امرأة ليلة، حضرت (علیه السلام) تفصیل ندادند که آیا شروع کرده یا نکرده؛ از ابتدا حق هر زن یک شب است و ممکن است بگوییم از این روایت، قسم ابتدایی استفاده میشود، اما نه در فرضی که یک زن دارد، بلکه در فرضی که تعدد زوجات است، یعنی به شروع کاری ندارد و میگوید اگر متعدد بودند، باید یک شب را برای هر کدام قرار بدهد. این روایت با قول ابن حمزه در وسیله یکی میشود.
[٢٧٢٣٦] ٤ ـ وفي (العلل): عن محمد بن الحسن، عن الصفار، عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن علي بن فضال، عن علي بن عقبة، عن رجل، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: قلت له: الرجل تكون له المرأتان، أله أن يفضل إحداهما بثلاث ليال؟ قال: نعم.[1]
این روایت، اولاً مرسله بوده، چون در سند، عبارت عن رجل و همچنین، حسن بن علی بن فضال آمده. ثانیاً حداکثر استفاده میشود که حق تفضیل یکی بر دیگری هست. سؤال: آیا در فرض وحدت یا فرض تعدد؟ به وحدت کاری ندارد. آیا ابتدایی را هم شامل میشود؟ روایت، نظر به این فروض ندارد و حداکثر فقط از آن، تفضیل یکی بر دیگری استفاده میشود.
[٢٧٢٤٠] ٤ ـ وعن الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الحسن بن علي، عن أبان، عن عبد الرحمن بن أبي عبدالله، عن أبي عبدالله عليهالسلام، في الرجل يكون عنده المرأة فيتزوج أخرى، كم يجعل للتي يدخل بها؟ قال: ثلاثة أيام ثم يقسم.[2] روایت، صحیحه است.
زوج 3 روز در نزد یکی از زنها باشد و حالا که متعدد است، شروع به تقسیم کند. از این روایت، وجوب قسم فی الجمله و اصل قسم در فرض تعدد زوجات استفاده میشود. آیا زنی که تنها بوده و زوج نزد او نرفته، حق قسم دارد؟ شاید نتوانیم از این روایت استفاده کنیم که اگر یکی باشد، حق یک شب از 4 شب را دارد.
روایت، حداکثر فرضی را بیان میکند که وقتی 2 تا زن شدند، قسم باید رعایت شود. یعنی به مجرد اینکه متعدد شدند، وجوب قسم میآید. یعنی وحدت را شامل نمیشود و در فرض تعدد، خودبخود وجوب قسم میآید و شروع بعد از تعدد، شرط نیست (قول مرحوم ابن حمزه). در این روایت، کلمه ایام، شاید معنای خاص خود را داشته باشد، چون قسم برای شب است. کلمه ایام، گاهی بر لیالی هم انطباق میشود، اما از باب قسم نیست. قسم، ثم یقسم است، یعنی قسم میخواهد شروع شود.
علی الظاهر و الله العالم، ممکن است بگوییم این روایت هم، ناظر به قول ابن حمزه است، یعنی به مجرد تعدد، حق قسم میآید.
[٢٧٢٤٤] ٨ ـ وعنه، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة بن مهران قال: سألته عن رجل كانت له امرأة فتزوج عليها، هل يحل له أن يفضل واحدة على الاخرى؟ فقال: يفضل المحدثة حدثان عرسها ثلاثة أيام إن كانت بكرا، ثم يسوي بينهما بطيبة نفس إحداهما الاخرى.[3]
این روایت، صحیحه بوده و 2 سند دارد:
1- و عنه (مرحوم شیخ طوسی) باسناده عن حسین بن سعید (سند مرحوم شیخ طوسی به حسین بن سعید، درست است) عن عثمان بن عیسی (امامی ثقه) عن سماعه بن مهران قال سألته (علیه السلام) عن رجل.
2- احمد بن محمد بن عیسی (فی نوادره) عن عثمان بن عیسی عن سماعه بن مهران قال سألته (علیه السلام).
البته در یک سند، کلمه علیه السلام نیامده، اما در سند احمد بن محمد بن عیسی فی نوادره، کلمه علیه السلام آمده و علی الظاهر، روایت میشود مضمره.
یک زن دارد و بعد از این زن، با زن دیگری ازدواج میکند. آیا برایش جایز است که در شروع، زن جدید را 3 روز تفضیل دهد؟ این حق برای زوجه باکره است. باید بین زوجات تسویه ایجاد کند، مگر اینکه نفسش به یکی از زنها بیشتر تمایل داشته باشد، که میتواند 2 شب اضافه را برای یکی از 2 زن اختصاص دهد. شاید معنای جمله يسوي بينهما بطيبة نفس إحداهما الاخرى، بدون کلمه الا این باشد که تسویه را با هر کدام که مایل بود، شروع کند.
در اینجا ممکن است سؤال شود که چه فرقی میکند؟ این مرد 3 شب پیش یک زن بوده و او میخواهد بفهماند که مرا بیشتر دوست دارد و اگر 3 شب پیش تو بوده، چون حکم دیگری در کار است، مثلاً مرد عازم سفر است و یک شب اینجاست و معلوم نیست باز هم اینجا بماند. يسوي بينهما بطيبة نفس إحداهما الاخرى باشد یعنی تسویه کند به سبب طیب نفس احداهما الاخری.
عبارت ثم يسوي بينهما بطيبة نفس إحداهما الاخرى (جمله خبری در مقام انشا) یعنی باید بین زنها تسویه (به معنای قسم به کار رفته، یعنی ثم یقسم) کند. مراد از یسوی چیست؟ اگر ثم یسوی بینهما (با کلمه الا) باشد، یعنی نه اینکه یکی از زنها راضی شود که 2 شب اضافه را نزد دیگری باشد، بلکه یعنی همان شبی که حق دیگریست، او از حق خودش صرفنظر کند. حق قسم چه زمانی آمده؟ بعد از اینکه ازدواج دوم صورت گرفت، یعنی تعدد زوجات بود و شروعش هم نیاز به قرعه ندارد.